مقایسه بودا و اسلام درباره برابری و اختلاف ادیان و نژادها
فارسی 7847 نمایش |1- برابری و اختلاف ادیان و نژادها از دیدگاه دین بودا
الف. تفاوت های مردم از دیدگاه دین بودا
بودائیان معتقدند که هر کس استعدادهایی دارد، و در نقطه ای از طریق تنویر قرار گرفته است. مردم تسلط زیادی بر زندگی خود دارند و می توانند جهت رشد آن را تعیین کنند. از نظر بودائیان، پراجنا (یعنی عقل) از ذکاوت، دانا (یعنی سخاوت) از تصرف، و متا (شفقت) از تنفر و تجاوز مهم تر است. گمان می شود که بعض مردم، در مقایسه با دیگران، در مرحله روحانی بالاتری باشند، و بدین سبب مورد احترامند. در جامعه انسانی، انواع مختلف مردم، مانند اعضای مختلف بدن یا اعضای مختلف خانواده، همه به یکدیگر متکی هستند. اما حتی جدا دانستن اجزای متکامل در نهایت توهمی بیش نیست. هیچ "نفس ابدی" یا "خود مستقل" وجود ندارد، و همه در نهایت در آنچه که بودائیان مکتب ماهایانه "فطرت بودا" می نامند، اتحاد می یابند.
ب. تلقی بودائیان از ادیان دیگر
بودائیان به حقیقت اشیاء، آن گونه که هستند، علاقه مندند. این چیزی است که آن را دارما می نامند. حقیقت را باید در بودائیسم یافت، اما این حقیقت تنها مختص بودائیان نیست. در ادیان دیگر نیز می توان آن را یافت. بودائیان محدودیت های درک انسان را از واقعیت غایی در داستان معروف شش نابینایی که فیلی یافتند، به تصویر کشیده اند. یکی از نابینایان دست بر پهلوی فیل کشید و تصور کرد که فیل مانند دیوار است؛ دیگری دست بر عاج فیل کشید و گمان کرد که فیل چون نیزه است؛ سومی دست بر خرطوم آن کشید، تصور کرد فیل مانند مار است؛ چهارمی دست بر پای فیل کشید و تصور نمود که درختی را یافته است؛ پنجمی دست بر گوش فیل کشید و آن را چون بادبزن توصیف کرد؛ و ششمی دست بر دم فیل کشید، و تصور کرد که فیل چون ریسمان است. آنها هر کدام درک محدودی از کل داشتند و کوری مانع آنها بود. همه آنها از یک نظر درست می گفتند، اما همهء آنها کاملا در اشتباه بودند. گائوتاما بودا به ما می آموزد که نظرات را باید موقت و محدود تلقی نمود: شخصی به دینی ایمان می آورد. اگر بگوید "این دین من است"، تا این حد او حقیقت را اقامه کرده است. اما بدین دلیل نمی تواند به یک نتیجه گیری مطلق برسد که تنها این دین حقیقت است و هر دین دیگری کذب است، دل بستن به یک نظر و خوار شمردن نظرهای دیگر را انسان عاقل اسارت می نامد. بودائیان بر این باورند که تعالیم دینی همچون قایق است، و مقصود از آن این است که مردم را از میان آب های خروشان زندگی به سلامت عبور داده به ساحل مقابل برساند. هر قایقی که این مقصود را برآورده سازد، خوب است؛ اما ضرورتی ندارد که پس از رسیدن به ساحل، قایق را همراه خود ببریم. حقیقت غایی در وراء بودائیسم قرار دارد و باید ارزش هر باوری در تجربه شخصی مورد سؤال و آزمایش قرار گیرد، و کورکورانه پذیرفته نشود. یکی از والاترین ارزش ها در بودائیسم تحمل است، و یکی از بهترین تعبیرات در این باره در فرمان دوازدهم ~آشوکا~ آمده است: من مایلم که پیروان همهء ادیان باورهای یکدیگر را بشنانسد، و خود آیین صحیح را کسب نمایند. با محترم داشتن دیگران، انسان دین خود را ارتقاء بخشیده، در عین حال، مصدر خدمتی به دیگران می شود. با بی حرمتی به آنها، انسان به دین خود آسیب می رساند. تنها توافق قابل ستایش است. وینستون کینگ تعبیر جدیدی را از برمه نقل می کند: "بودائیسم دینی نیست که با ایذاء دیگران خود را تقویت کند. از آنجا که شفقت شالودهء این دین است، می تواند اصول عدالت، آزادی و برابری را به منظور تأمین صلح و سعادت برای همهء موجودات، با قدرت استقرار بخشد." در این چهارچوب، بودائیان به مسیر روحانی که برای خود انتخاب کرده اند، اطمینان دارند، اما در عین حال گفتگو و همکاری را در میان ادیان تشویق می کنند. بودائیان علاقه مندند عقاید خود را دربارهء مردم ایثارگر، مطلق فراشخصی و اهمیت مراقبه، برای کسانی که باورهای متفاوتی دارند توضیح دهند، اما در مقابل آماده شنیدن سخن آنان نیز هستند، و مایلند بگویند که "در این عصر و زمان، برخی از مسیحیان و مسلمانان می توانند دوستان براسی خوبی برای ما باشند." بودائیان معمولا در صورتی که از آنها درخواست شود، دین خود را به دیگران تعلیم می دهند. بجز یکی دو مورد استثنایی مبارزه جویی، بودائیان عامدا درصدد فرصت برای گرواندن مردم به بودائیسم نیستند، اما همواره می کوشند مردم را به انجام کارهای خوبی که از پیش می کرده اند، تشویق نمایند.
پ. تلقی بودائیان از نژادهای دیگر
بودائیسم دینی است جهانی، و بدین لحاظ از هویت های ملی فراتر رفته، درصدد متحد ساختن آحاد مردم، ملت ها، و نوع بشر با محیط زیست اوست. این هدف در اعلامیه سبز بودائی، که به وسیله جامعه بین المللی بودائیان، به منظور بحث در دوستی جهانی بودائیان در کلمبو در سال 1984، تهیه شده بود، تصریح گردیده است. بودائیسم در تملک هیچ نژاد یا ملتی نیست، بلکه خواستار وحدت نوع بشر در زمین است. ملیت گرایی و نژاد پرستی اشکالی از حرص، تنفر و فریبند. ما از ملل متحد به عنوان وسیله ای برای عبور از موانع ملی و اتحاد خانوادهء بشری حمایت می کنیم. این دیدگاه در آثار و اقوال دالایی لاما تشریح بیشتری می یابد فلسفه های گوناگونی وجود دارد، اما آنچه که اهمیتی اساسی دارد، رحمت، محبت به دیگران، دغدغهء آلام دیگران و کاهش خودپسندی است. احساس می کنم که اندیشه رحمت، نفیس ترین چیزی است که وجود دارد؛ و آن چیزی است که تنها ما انسانها می توانیم به وجود آوریم. و اگر قلب خوبی، آکنده از گرمی و صمیمیت، داشته باشیم، ما خود خوشحال و خشنود خواهیم بود، و دوستان ما نیز محیطی دوستانه و مسالمت آمیز خواهند داشت. این شیوه را می توان در رابطهء ملت با ملت، کشور با کشور، و قاره با قاره تجربه کرد.
ت. جایگاه زنان و مردان در دین بودا
در همه ادیان، تلقی جایگاه زنان و مردان و رابطه میان آنان منعکس کننده وضعیت زنان در آغاز پیدایش آن دین است، که اغلب با دیدگاههای امروزی تناقض و تنش دارد. یکی از موضوعات غامض در بودائیسم، نحوه تأسیس سانگای زنان، یا طریقت راهبه هاست. در داستانی در نوشته های مقدس آمده که عمه گائوتامابودا، که پس از مرگ مادر بودا او را بزرگ کرده بود، می خواست راهبه شود؛ آناندا، یکی از مورد احترام ترین پیروان بودا از سوی او وساطت نمود. در ابتدا بودا مخالف بود، اما هنگامی که قاطعیت تصمیم او را دید، متقاعد شد که موافقت کند، اما تنها مشروط بر آنکه زنان بیش از مردان از قوانین دیر مطاوعت کنند، و همواره تحت اقتدار مردان باشند. این داستان طبعا" از جایگاه فرودست زنان حکایت دارد. با توجه به این حقیقت که تعداد راهبه ها همواره کمتر از راهب ها بوده و اینکه در کشورهای تراوادا اعطای درجات کامل کهونت به زنان منتفی شده است، به نظر می رسد که در طول تاریخ این دیدگاه نسبت به زنان تداوم یافته باشد. این بدان معنی است که زنان تراوادا در غرب، تنها می توانند به عنوان مبتدی و در ارتباط با ده اصل، درجه کهونت دریافت دارند، که در این صورت دساسیلاماتا (یعنی مادران ده اصلی) نامیده می شوند. اخیرا، سانگای تراوادا درصدد آن است که از طریق یک گروه ماهایانای چینی در ایالات متحده آمریکا اعطای درجات کامل کهونت به زنان را برقرار نماید، اما در این مورد، اختلاف نظر وجود دارد. امروزه، در سطح بین المللی، اهمیت مشارکت زنان مطرح گشته است. یک انجمن بین المللی زنان بودایی وجود دارد، که خبر نامه ای نیز منتشر می سازد. این انجمن، پنجمین کنفرانس بین المللی ساکیادیتا را در سال 1995 برگزار کرد. در شرایط اولیه بودائیسم، هدف اغلب زنان تولد دوباره به شکل مرد بود. در جامعه بودائی، همانند هر جامعه دیگری که در آن زنان تحت اقتدار مردان قرار دارند، آرزوی دیگر زنان نیل به جایگاه مادر بود، که احترام فراوانی را به همراه داشت. در زمان بودا مادران از احترام فراوانی برخوردار بودند، و درباره آرمان متا می گفتند که شفقت نسبت به دیگران باید همچون محبت مادر نسبت به فرزند باشد. بودا و موگالانا برای تعلیم دارما به مادرانشان، زحمت زیادی بر خود هموار داشتند. کشتن پدر یا مادر یکی از دهشتناکترین گناهان تلقی می شد. اما به نظر می رسد که تلقی جایگاه زنان در بودائیسم ماهایانه به طور چشمگیری توسیع یافته باشد. یک سوترای معروف دربارهء تنویر یافتن ملکه شری مالا وجود دارد. یکی از بدیساتوا های بزرگ موسوم به کوان ین یا کانن، هیکلی مؤنث دارد. در سوترای ویمالاکرتی نیردسا به ماجرایی اشاره شده است. ساری پوترا به الهه ای می گوید: "اگر شما این قدر می دانید، پس چرا شما زن هستید؟" الهه جواب می دهد: "ساری پوترا، زن چیست؟" سپس الهه، با استفاده از قدرت جادویی خویش، جای خود را با ساری پوترا تعویض می کند، و او به شکل مؤنث در می آید؛ و بدین ترتیب به او نشان می دهد که مظاهر رجولت و انوثت فاقد تبعات واقعی است. همه موجودات فطرت بودا را دارند، و مابقی پوسته ای موقت و بی اساس است. این دیدگاه، به تلقی امروزی از زن و مرد بسیار نزدیک تر است.
ث. آیا همه مردم برابرند؟
بودائیان بر این باورند که همه موجودات، همانند انسان، در درون خود فطرت بودا، یا فطرت تنویر را دارند؛ اما این تنویر، چون ماهی است که در پشت ابرها کم و بیش پنهان، و در نتیجه آلودگی هایی مانند حرص، تنفر و فریب، ملوث گشته است. آنچه که به نظر می رسد موجب جدایی و نابرابری مردم باشد، مانند رنگ، ملیت، دین، موقعیت اجتماعی، استعداد، و یا زیبایی همه آنیکا (فناپذیر) و موهومی است. همه موجودات در سامسارا، چرخهء میان تولد و مرگ، در حرکتند؛ همه گرفتار دوکا (رنج) و آنیکا (فناپذیری) هستند؛ اما در عین حال به سوی نیروانا و تنویر رشد می یابند. قدرت، تیزهوشی یا ثروت، نه تنها سودمند نیست، بلکه می تواند موانع بزرگی نیز بر سر راه انسان باشد، بنابراین لازم است آنها را به کناری نهاد، تا بتوان ادامهء راه را در پیش گرفت. مهم تقید شخص به کردار، گفتار و پندار خوب است. هرچه مردم تنویر یافته تر گردند، بهتر می توانند با همهء موجودات به عنوان موجودات برابر و بدون "خود" های جداگانه رفتار کنند، و همان محبت و احترامی راکه طبیعتا نسبت به کودکان و والدین خویش و حتی نسبت به خود دارند، نسبت به آنها داشته باشند. بنابراین داستانهای بودائی فراوانی درباره انسانهایی وجود دارد که از زندگی خود به خاطر حیوانات گذشتند. و نیز داستانی درباره گائوتاما بودا که حتی روسپی مبتلا به جذام را نیز از رحمت خویش محروم نساخت. به نظر می رسد وصول به تنویر و احترامی که این وصول باعث می گردد، ثمره تلاش های بسیاردر طول اعصار متمادی باشد. این امکانی است که برای همه وجود دارد؛ نشانه موجودات بزرگ، توانایی آنان برای همانند سازی خود با دیگران و تمایل آنان به هدایت دیگران در طریق نیروانا است. آنان اشخاصی خود انکارند (آناتا)، که آگاهی از "خود" و تمایزات را به دور ریخته اند. اگرچه ممکن است این گونه انسانهای روحانی بسادگی شناخته شده و احتمالا عضو سانگا باشند، اما بودائیان می دانند که حیات حوادث غیر مترقبه و معماهای بسیاری دارد، و قضاوت شتابزده، خطرناک است. داستانی درباره مردی فربه نقل شده است. این مرد که پوتای، به معنی "کهنه خورجین"، نامیده می شد، در قرن دهم میلادی در چین زندگی می کرد. پوتای وقت خود را به داستان گویی برای کودکان و یا بازی با آنان صرف می کرد و یا در گوشه ای می نشست؛ در واقع دلقکی آواره بود. اما معروف بود که او بودامایتریا بود. داستانی از تبت هم درباره یک روستایی عادی وجود دارد. پس از مرگ او، بدن او که چون قوس قزح سبک بود، نشان داد که او موجودی تنویر یافته بود. او عمر خود را چون زارعی فقیر با کار گذرانده بود، ولی می خواست که پسرش راهب شود. (ادامه دارد ...)
منـابـع
محمد مهدی کریمی نیا- همزیستی ادیان- ماه نامه- رواق اندیشه- شماره 26- بهمن 1382
عباس علی عمید زنجانی- اسلام و همزیستی مسالمتآمیز- درالکتاب الاسلامیه- تهران 1344- صفحه 23ـ19 و صفحه 111
معشوق ابن علی- اخلاق در شش دین جهان- بخش بودائیسم- ترجمه محمد حسین وقار- انتشارات اطلاعات- صفحه 194-185 و صفحه 450-455
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها