رخدادهای قیامت (انکدار و انشقاق)
فارسی 3150 نمایش |انکدار (روز تیره شدن)
قیامت روز تیره شدن است؛ زیرا ستارگان آسمان تیره می شود: «و إذا النجوم انکدرت؛ و آنگاه که ستارگان تیره شوند.» (تکویر/ 2) "انکدرت" مصدر "انکدار" به معناى سقوط و پراکنده شدن است، و از ریشه "کدورت" به معنى "تیرگى و تاریکى" است، و جمع میان هر دو معنى در آیه مورد بحث امکان پذیر است، چرا که در آستانه قیامت ستارگان هم فروغ و روشنایى خود را از دست مى دهند و هم پراکنده مى شوند و سقوط مى کنند و نظام جهان بالا در هم مى ریزد. و انکدار مرغ از هوا، به معناى آمدنش به طرف زمین است، و بنابراین مراد از این جمله این است که در آن روز ستارگان مى ریزند، البته ممکن هم هست از باب کدورت و تیرگى باشد، و مراد این باشد که در آن روز ستارگان بى نور مى شوند. ناگفته نماند: تکویر و خاموش شدن خورشید در حال حاضر یک مسأله علمى است و دانشمندان بر آن اذعان دارند. اگر در کتب نجوم عکس سحابى را ملاحظه کنید خواهید دید که به طور مارپیچى مى پیچند، خورشید چنان که دانشمندان گفته اند از مرکزش خاموش مى شود و در آینده قسمت خاموش شده آن به قشر ظاهرى منتقل شده و قشر ظاهرى به مرکز آن خواهد رفت و آن قهرا به طور مارپیچى خواهد بود که همان تکویر است و شاید: منظور منقبض شدن آن در اثر خاموشى باشد و الله العالم. به هر حال ماجراى عجیبى است، وانگهى، بیان آن در روزگارى که کسى از آن خبر نداشت. عجیبتر است.
غرض از انکدار نجوم، اگر تاریک شدن آنها باشد، در این صورت اگر مراد از آن ثوابت است که آنها آفتابند و از کثرت فاصله به صورت نقطه هاى نورانى دیده مى شوند، آنها نیز سرنوشتى همچون آفتاب دارند، و اگر منظور سیارات هستند، پیداست که با خاموش شدن خورشید، تاریک خواهند گردید. ممکن است منظور از انکدار پراکنده شدن باشد که در سوره انفطار آمده است: همانگونه که در آیه 2 سوره انفطار آمده «و إذا الکواکب انتثرت؛ هنگامى که ستارگان فرو ریزند و پراکنده شوند.» یعنى روزى که ستارگان هر یک مدار خود را رها کرده، درهم و برهم مى شوند. در حقیقت در این آیه ستارگان را به گردن بندى از مروارید تشبیه کرده که دانه هاى ریز و درشتش را با نظمى معین چیده و به نخ کشیده باشند ناگهان رشته اش پاره شود و دانه ها درهم و برهم و متفرق شوند. همانگونه که در آیه 8 سوره مرسلات آمده: «فإذا النجوم طمست؛ و هنگامى که ستارگان محو و تاریک شوند.» "طمست" از ماده "طمس" (بر وزن شمس) به معنى محو کردن و زائل کردن آثار چیزى است، و در اینجا ممکن است اشاره به محو نور ستارگان باشد یا متلاشى شدن آنها، ولى تفسیر اول مناسبتر است، همانگونه که در آیه مورد بحث آمده است.
قیامت ساعت منظومه شمسى یا کهکشان یا تمام عالم
نمى دانیم، ولى آیه بر آن تأکید مى کند که ستارگان فرو مى ریزند، و آیه دیگرى تأکید در پراکنده شدن آنها دارد، پس آیا در راستاهاى دور از یکدیگر سقوط مى کنند یا به صورتى که در آغاز آفرینش داشته اند باز مى گردند و مجموع آنها توده به هم چسبیده واحدى را تشکیل مى دهد، یا چیزى دیگر؟ یا اصلا چنین نیست، و بلکه به سبب اختلال نظام منظومه خودمان است که ما ستارگان را چنین مشاهده مى کنیم؟ خدا دانا است. الف و لام «النجوم» ظاهر در نجوم مخصوص و منظور است، مانند «الشمس»، نه همه نجوم یا جنس آنها. انکدار با نظر بلغت و موارد استعمال، بمعناى تیرگى، فسردگى، نا به سامانى، به هم ریختگى است. و گفته مجاهد که: "انکدرت، به معناى تناثرت (پراکنده شد) می باشد" با ظاهر این لغت سازگار نیست.
وزن باب انفعال «انکدرت» دلالت بر پذیرش اثر از مؤثر خارج دارد در مقابل آن فعل «کورت» در آیه ما قبل «إذا الشمس کورت؛ آن گاه که خورشید درهم پیچیده شود.» (تکویر/ 1) مشعر بر این است که خورشید خود به هم پیچیده و تاریک می شود. ترتیب آیات ترتب حوادث را می رساند: آن گاه که خورشید با نور و حرارتش به هم پیچیده و تاریک شد، آن ستارگانى که از خورشید نور و حرارت و نیرو می گیرند و به قدرت کشش آن سامان دارند، تیره و تار و نا به سامان مى شوند. ستارگان چنان فرود آیند که عقابها بر شکارهاى خود فرود مى آیند.
انشقاق (روز شکافته شدن آسمانها)
قیامت روز شکافته شدن آسمان هاست، «فإذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان؛ پس آن گاه که آسمان از هم شکافد و چون چرم سرخ گلگون گردد.» (الرحمن/ 37) از مجموع آیات "قیامت" به خوبى استفاده مى شود که در آن روز نظام کنونى جهان به کلى در هم مى ریزد، و حوادث بسیار هول انگیز در سراسر عالم رخ مى دهد، کواکب و سیارات و زمین و آسمان دگرگون مى شوند، و مسائلى که تصور آن امروز براى ما مشکل است واقع مى گردد، و از جمله چیزى است که در آیه فوق آمده است که کرات آسمانى از هم مى شکافد و به رنگ سرخ و به صورت مذاب همچون روغن در مى آید. "وردة" و "ورد" به معنى "گل" است و از آنجا که گلها غالبا سرخ رنگند معنى سرخ را در اینجا تداعى مى کند. این واژه به معنى اسبهاى سرخ رنگ نیز آمده، و از آنجا که اینگونه اسبها در فصول سال تغییر رنگ مى دهند در فصل بهار کمى زرد رنگ و در فصل زمستان سرخ رنگ، و در شدت سرما تیره رنگ مى شوند، دگرگونیهایى که صحنه آسمان در قیامت پیدا مى کند به آن تشبیه شده است که گاه همچون شعله آتش سرخ و سوزان، و گاه زرد رنگ، و گاه سیاه دودآلود و تیره و تار مى شود.
روایت شده است که شبى حضرت رسول (ص) به جوانى رسید که نماز می گذارد و این آیه می خواند و می گفت و می گریست و می گفت «ویلى من یوم تنشق فیه السماء؛ واى بر من از آن روزى که در آسمان شکافته شود.» رسول (ص) فرمود که «اى جوان به حق آن خدایى که جان من به امر او است که ملائکه از گریه تو بگریستند.»
انسان ممکن است در دنیا آلاء پروردگار، یعنى نعمتها و آیات او را تکذیب کند یا از عملى کردن حق بگریزد، و براى این کار به تراشیدن بهانه هاى واهى متوسل شود، چه خدا در دنیا به او مهلت داده و مختارش کرده است که هر چه مى خواهد بکند، اما در آخرت که حکم به صورت خالص به دست خدا است، انسان چاره اى جز تسلیم شدن به حق ندارد، و خداوند متعال گفته است: «و یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکة تنزیلا* الملک یومئذ الحق للرحمن و کان یوما على الکافرین عسیرا؛ و روزى که آسمان با ابر بشکافد و فرشتگان فرود آیند چنان که باید و شاید پادشاهى حقیقى در آن روز مخصوص خداى بخشنده و مهربان (رحمن) است و آن روز براى کافران روزى سخت است.» (فرقان/ 25- 26)
پس منظره قیامت با تحولات جهانى هولناک آن انسان را از هر لباس پوشاننده شخصیت فقیر و نیازمند او برهنه مى کند. آسمانى که همچون سقفى بزرگ مردمان را حفظ مى کند و بر آنان سایه مى افکند، در روز قیامت به هم پیوستگى خود را از دست مى دهد، و رنگ آن از کبودى به سرخى مبدل مى شود و از این لحاظ به گل سرخى همانند مى شود: «و انشقت السماء فهی یومئذ واهیة؛ و آسمان شکافت و در آن روز سست شد.» (حاقة/ 16) و سپس مى گدازد و روان مى شود: «یوم تکون السماء کالمهل؛ روزى که آسمان همچون روغن گداخته شود.» (معارج/ 8) و به صورت دهان درآید، و آن چیزى است که از گل سرخ پس از جوشاندن و فشار دادن آن به دست مى آید و گلاب نام دارد. «فإذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان؛ پس چون آسمان شکافت و همچون روغن گلى رنگ شد.» (الرحمن/ 37)
شاید سبب تشبیه آسمان به گل براى آن است که یک قطعه نیست بلکه چندین قطعه از هم جدا شده است که رنگ سرخ دارد، و چون آسمان سقف افراشته است، رمز امنیت و صلح نیز هست، و بنابراین شکافتن آن خبر از خطرها و هراس مى دهد، و این آیه اتصالى محکم به آیه 35 الرحمن «یرسل علیکما شواظ من نار و نحاس فلا تنتصران؛ بر سر شما شراره هايى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد.» دارد، بدان سبب که غلاف جوى یکى از طبقات آسمان- همان چیزى است که ما را از شهابها و گازهاى قابل احتراق حفظ مى کند، و اگر (خدا آن روز را نیاورد) شکافته شود، زمین در معرض آن خطرها قرار مى گیرد. و دانشمندان مى گویند: اگر سوراخى در غلاف محافظ (مثلا به مساحت یک کیلومتر مربع) پیدا شود، زمین هرگز شایستگى براى زندگى ندارد، به سبب پرتوهاى زیانبار یا شهابهاى سوزاننده و مهلک که از آن سوراخ به زمین خواهد رسید، و آیا مى توانیم از این حقیقت علمى چیزى بسیط درباره طبیعت حیات در آن هنگام به دست آوریم که آسمانهاى هفتگانه شکافته مى شود و به پنبه زده شده تبدیل مى شود؟
در آن روز هیچ کس قدرت آن ندارد که این آیه از آیات خدا را تکذیب کند که هیمنه و تسلط خدا را نشان مى دهد، و ضرورت تسلیم به او را، و اگر مى خواست، ما را چنان مى آفرید که نعمتها و آیات او را با زور تصدیق کنیم، و او است که چنین گفته است: «طسم* تلک آیات الکتاب المبین* لعلک باخع نفسک ألا یکونوا مؤمنین* إن نشأ ننزل علیهم من السماء آیة فظلت أعناقهم لها خاضعین؛ طسم این است آیات کتاب روشن و آشکار شاید تو جان خود را براى آن ببازى که ایمان نیاورده اند اگر بخواهیم نشانه اى از آسمان بر ایشان فرو مى فرستیم تا گردنهاى ایشان نسبت به آن خاضع شود.» (شعراء/ 1- 4) ولى رحمت او از این کار ابا دارد، به همان گونه که حکمت او از آفریدن ما در زندگى دنیا که با گفته خود به آن اشاره کرده: «الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم أحسن عملا؛ آن که مرگ و زندگى را آفرید تا شما را بیازماید و معلوم کند که عمل کدام یک از شما نیکوتر است.» (ملک/ 2) با این روش موافقت ندارد. «فبأی آلاء ربکما تکذبان؛ پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد.» (الرحمن/ 36)
حشر حضرت رسول (ص) و علی (ع)
«یوم تشقق الأرض عنهم سراعا ذلک حشر علینا یسیر؛ روزی که زمین به سرعت از [اجساد] آنان جدا و شکافته می شود،این حشری است که بر ما آسان خواهد بود.» (ق/ 44) "حشر" به معنى جمع و گردآورى از هر سو است. امام صادق (ع) فرمود: «إذا کان یوم القیامة دعی برسول الله (ص) فیکسی حلة وردیة. فقلت: جعلت فداک، وردیة؟ قال: نعم، أما سمعت قول الله عز و جل: "فإذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان"؛ روز قیامت، هنگامی که رسول الله (ص) فراخوانده می شود، لباسی مناسب، حله ای گلگون (سرخ) پوشانده می شود پس عرض کردم (ابوبصیر) فدایت بشوم، گلگون (سرخ) فرمود: آری مگر نشنیده ای گفتار خداوند عز و جل که فرمود: «فإذا... وردة کالدهان»
روشن است خداوندى که آفریننده آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است حشر و نشور مردگان براى او کار ساده اى مى باشد. اصولا مشکل و آسان براى کسى است که قدرتش محدود است، آن کسى که قدرتش نامحدود است همه چیز براى او یکسان و آسان است. جالب اینکه در بعضى از روایات مى خوانیم: «اولین کسى که زنده مى شود و از قبر خارج گشته، وارد صحنه محشر مى شود پیامبر (ص) است و على (ع) همراه او است.»
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 13 ص 330، جلد 22 ص 298، جلد 23 ص 153، جلد 25 ص 400، جلد 26 ص 172 و 209
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 344 و 369
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 14 ص 344، جلد 17 ص 352
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 14 ص 316، جلد 20 ص 349
علیاکبر قرشی- أحسن الحدیث- جلد 6 ص 464، جلد 12 ص 100
ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد 16 صفحه 83
ملا فتح الله کاشانی- منهج الصادقین فی إلزام المخالفین- جلد 9 صفحه 125
سیدمحمود طالقانی- پرتوى از قرآن- جلد 3 صفحه 172
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها