نامهای قیامت؛ روز رستاخیز
فارسی 4069 نمایش |قرآن از قیامت به روز رستاخیز (یوم البعث) یاد کرده و در پرسش و پاسخی که در قیامت میان بدکاران و درست کرداران رد و بدل می شود، می فرماید: «و یوم تقوم الساعة یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعة کذلک کانوا یؤفکون* و قال الذین أوتوا العلم و الإیمان لقد لبثتم فی کتاب الله إلی یوم البعث فهذا یوم البعث و لـکنـکم کنتم لاتعلمون؛ روزی که ساعت قیامت بر پا شود بدکاران سوگند یاد کنند که ساعتی بیش درنگ نکردند همین گونه از راستی و حقیقت به ناراستی و دروغ پردازند* و آنان که به مقام علم و ایمان رسیده اند به آن گروه بدکار گویند: شما تا روز رستاخیز که هم امروز است مهلت یافتید، ولی از جهل، بر آن آگاه نبودید» (روم/ 55-56). مؤمنان به آخرت یقین دارند و از روز حساب بیمناکند و در تلاش و کوشش اند که خود را از عذاب پروردگارشان در امان نگاه دارند. پس هرگز قیامت آنان را غافلگیر نخواهد کرد و چون مسافرى که مى داند در فلان روز سفر مى کند زاد و توشه راه را فراهم مى آورند.
شاید منظور از علم در این آیه، علم به قیامت باشد به دلیل آخر آیه که گوید «این روز قیامت است و شما نمى دانسته اید». اما ایمان تصدیق به چیزى است که علم بدان رسیده است یا سخن راست و عمل صالح. «لقد لبثتم فی کتاب الله إلى یوم البعث؛ شما بر وفق کتاب خدا تا روز قیامت در گور آرمیده اید» مهم نیست که چه مدت آرمیده اید، کم یا زیاد، مهم این است که آنچه را که از آن مى ترسیدید با آن رو به رو شده اید. شاید تعبیر به «فى کتاب الله» مانند این سخن ما باشد که مى گوییم: (در واقع) یعنى بر خلاف آرزوهاى شما که قیامت نمى آید یا فاصله میان شما و قیامت فاصله اى بس دراز است، این خواست شما تحقق پیدا نکرد بلکه آنچه خدا خواست و در کتاب خود آورده و همان ملاک و معیار حق است، وقوع یافت نه هوسها و آرزوها و خواستهاى نفسانى شما. چیزى که انسان باید نیکو دریابد این است که جهانى که محیط بر اوست از هوا و هوس او پیروى نمى کند و بر حسب احلام و آرزوهاى او گام برنمى دارد. بلکه هر چه مى کند بر حسب فرمان خداوند است.
«فهذا یوم البعث؛ این روز قیامت است»؛ روزى که آن را انکار مى کردید ولى انکارش به سود شما نبود. آرى انکار شما یک نتیجه داد آن هم غافل شدن شما از تهیه زاد و توشه آخرت. «و لکنکم کنتم لا تعلمون؛ و شما نمى دانستید». از این آیه و همچنین آیه ی قبل (و روزى که رستاخیز بر پا شود، مجرمان سوگند خورند که جز ساعتى توقف نکرده اند. [در دنیا هم] این گونه به انحراف کشیده مى شدند)، چنین حاصل مى شود که کافر زمان را نمى شناسد و به پایان کار اعتقاد ندارد و به وقت خود که به سوى این نهایت دردناک سوقش مى دهد احترام نمى گذارد. ولى مؤمن حقیقت زمان را مى شناسد و مى داند که فرصتش اندک است گذشت زمان را حس مى کند و براى طى راه دراز آخرت زاد و توشه خود را بر مى دارد. آرى در آن روز «نه مال سود مى دهد و نه فرزندان. مگر کسى که با دل پاک و سلیم آید».
بلى، منطق مؤمن نسبت به زمان را امام سجاد (ع) چه خوب بیان مى فرماید: «بر خود مى گریم به سبب عمرى که از دست داده ام و آرزوهایى که عمرم را انباشته بود. اکنون در مکان مأیوسان جاى گرفته ام». «چرا نگریم و حال آن که نمى دانم سرنوشت من چه خواهد بود و مى بینم که نفس من مرا فریب مى دهد و من صداى بالهاى مرگ را بر فراز سرم احساس مى کنم». سپس آن ساعات هولناک را که باید همه در انتظارش باشیم و با زاد و توشه به سوى آن حرکت کنیم، مجسم مى سازد: «چرا نگریم. براى جان دادنم مى گریم. براى تاریکى قبرم مى گریم، براى تنگى گورگاهم مى گریم. براى سؤال نکیر و منکر از خود مى گریم»، سپس به اوج تضرع مى رسد و صحنه هاى هولناک قیامت را تصویر مى کند: «مى گریم براى بیرون آمدن از قبرم برهنه ذلیل، در حالى که بار گناه خود بر پشت دارم. گاه به راست مى نگرم و گاه به چپ. زیرا مردم هر یک به کار خود مشغولند. چهره هایى شادمان است و چهره هایى گرفته و درهم». نیز فرمود: «یوم یبعثهم الله جمیعا؛ روزی که خدا همگی را برانگیزد» (مجادله/ 6 و 18).
در مفردات راغب چنین گوید: قوله تعالى «یوم یبعثهم الله جمیعا» بعث دو قسم است: یکى (بعث بشرى) مثل بعث البعیر و بعث الانسان فى حاجته، و دیگر بعث الهى، و بعث الهى دو قسم است: یکى ایجاد اشیاء از اعیان و اجناس و انواع از نیستى به هستى و این مختص است بذات بارى عزوجل و کسى قدرت بر چنین عملى ندارد، دوم زنده کردن مردگان و این قسم را اختصاص داده ببعض اولیاء خود مثل حضرت عیسى (ع) و امثال او- و قوله تعالى «یوم یبعثهم الله جمیعا» یعنى (یخرجهم و یسیرهم الى القیامة)، ایزد متعال در این آیه ی مبارک به دو چیز خبر می دهد، یکى آنکه تمام مردم در قیامت مبعوث می گردند و در ارض قیامت حاضر می شوند و از لفظ جمیعا که براى تأکید آورده ارائه می دهد که نفرى از افراد بشر باقى نمی ماند مگر آنکه در آن روز حاضر می گردد و دیگر هر کسى آنچه کرده از گفتار و کردار و اعمال نیک یا شر تماما نزد وى حاضر می گردد پس از آنکه فراموش نموده، به طورى که صفحه اعمال خود را به عیان مشاهده می نماید و گوید: «ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا أحصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا؛ این چه کارنامه اى است که هیچ [کار] کوچک و بزرگى را وانگذاشته مگر این که آن را برشمرده است! و آنان کرده هاى خویش را آماده مى یابند، و پروردگار تو به کسى ظلم نمى کند» (کهف/ 49).
خداوند در جایى دیگر پس از بیان چگونگى آفریشن انسان و عظمت و شکوه خلقت او براى اینکه این تصور پیش نیاید که با مردن انسان همه چیز پایان مى گیرد، مى افزاید: «ثم إنکم بعد ذالک لمیتون* ثم إنکم یوم القیمة تبعثون؛ سپس شما بعد از این [مراحل ] قطعا خواهید مرد* آن گاه شما روز رستاخیز برانگیخته مى شوید» (مؤمنون/ 16-15)؛ خداوند خبر داد که این ساختمان عجیب وجود انسان سرانجام به مرگ متلاشى میشود. زیرا هدف صحیحى در کار است که عبارت است از زنده شدن و بازگشتن. این زنده شدن و بازگشتن در روز قیامت، منافاتى با زنده شدن در قبر ندارد. زیرا اثبات زنده شدن انسان در روز قیامت، منافاتى با زنده شدن در مواقع دیگر ندارد. همانطورى که خداوند قوم موسى را بر کوه و افراد دیگرى را در جاهاى دیگر زنده کرده است. این آیه نشان میدهد که عقیده نظام که انسان را همان روح میداند و عقیده معمر که انسان را چیزى غیر قابل تقسیم و غیر مادى میداند، باطل است.
منـابـع
جوادی آملی- تفسیر موضوعی- ج 4 صفحه 317 و 332 و 347
شیخ طبرسی- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن- ج 17 صفحه 38
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 11 صفحه 70 و ج 14 صفحه 210
نصرت بیگم امین- مخزن العرفان در تفسیر قرآن- ج 12 صفحه 180
سید محمدحسین طباطبائی- ترجمه المیزان- ج 12 صفحه 235
محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- ج 10 صفحه 87
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها