کیفیت بعثت از نظر علمای شیعه
فارسی 3883 نمایش |از نظر مکتب شیعه، بعثت در غار حراء در فاصله دو فرسنگی مکه در شمال شرق آن رخ داده. کوه حراء از جمله کوههای مقدس به شمار می رود و غار حراء در آن قرار دارد. احتمال دارد که این تقدس در اثر عبادت حنیفیان و اجداد پیامبر (ص) برای این کوه فرض شده باشد البته در حدیثی از پبامبر (ص) منقول است: «آنگاه که خداوند بر کوه طور تجلی فرمود: از تجلی خدا سه کوه در مکه ایجاد شد، آن سه کوه عبارتند از کوه حراء و کوه ثبیر و کوه ثور؛ و سه کوه در مدینه ایجاد شد که عبارتند از احد، ورقان و رضوی». طبق این حدیث تقدس و تبرک کوه حراء مربوط به پیش از بعثت بوده و صرفا به جهت عبادات حنفا و اجداد پیامبر نمی باشد.
عبادات پیامبر پیش از بعثت:
طبق روایات تاریخی یا احادیث پیامبر اکرم (ص) پیش از بعثت نیز در حراء به عبادت مشغول می شدند و در آن تحنث می کردند و در بیشتر نقل ها آمده است که خانواده ایشان نیز به همراهشان به غار حراء می رفتند. تحنث در لغت به معنای گناه است اما در اینجا احتمالا در معنای مجازی یعنی اجتناب از خطا بکار برده شده، در اصطلاح نیز تحنث به معنای تقرب حاصل کردن به سوی خدا به کار برده شده و ظاهرا سنتی در میان حنفاء بوده که برای عبادت به غار حراء (یا امثال آن) می رفتند؛ برخی تحنث را در دیگر گروه ها نیز احتمال داده اند.
چگونگی اصل ماجرا:
در نقل اصل ماجرا به نقل از امام حسن عسکری (ع) آورده اند: تا اینکه آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشع ترین و مطیع ترین قلب ها یافت. پس به درهای آسمان اجازه داد و آنها باز شدند و به ملائکه اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد (ص) به آنها می نگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وی نازل شد و او به روح الامین، جبرئیل طاووس ملائکه نگاه می کرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان. محمد فرمود: چه چیزی را بخوانم؟ گفت: ای محمد! این عبارت را: «اقرإ باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق اقرأ و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان مالم یعلم (علق/ 5-1).
بخوان به نام پروردگارت که هستی را آفرید بخوان بنام او که انسان را از خون بسته شده آفرید- بخوان که پروردگارت از هر که و هر چه که گمان بری بزرگوارتر است همان کسی که با قلم تعلیم داد آن چه را که انسان نمی دانست به او آموخت»
سپس آنچه را که می بایست بر او نازل کرد و خودش به سوی پروردگارش بالا رفت. محمد (ص) از کوه پایین آمد در حالیکه عظمت خداوند و جلالت و ابهت الهی او را مدهوش خود نموده و به تب و لرز دچار گشته بود. چیزی که اضطرابش را بیشتر می کرد، این بود که می ترسید قریشیان او را تکذیب کرده و او را به دیوانگی نسبت دهند، در حالیکه او عاقلترین مردم و گرامی ترین آنان بود و مبغوض ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین خداوند اراده کرد که قلبش را مملو از شجاعت نماید و به او فراخی دل و شرح صدر عنایت کند. برای همین از کنار هر سنگ و درختی که رد می شد می شنید که می گفتند: «السلام علیک یا رسول الله»
این حدیث در بحارالانوار ج 18 ص 206 و در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، آمده است و همچنان که ملاحظه می فرمائید با آنچه از طرق مختلف از عایشه نقل شده بسیار متفاوت است. در اینجا هیچ سخنی از ترس از دیوانه شدن پیامبر (ص)؛ آرامش خدیجه و ورقه ابن نوفل و فهم بالای آنها نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله)! و سخنی از فشردن پیامبر (ص) بوسیله جبرئیل به چشم نمی خورد. بنابراین قبول مضمون این حدیث و نظایر آن بسیار منطقی تر از قبول مضامین رسیده از اهل سنت است ضمن اینکه در بررسی سند این احادیث به افرادی که سخنشان قابل استناد نیست برنمی خوریم. پس احادیث این باب را بهتر است از شیعه اخذ کنیم.
منـابـع
رسول جعفریان- سیره رسول خدا
محمدهادی یوسفی غروی- تاریخ تحقیقی اسلام- جلد 1
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها