الهیات مسیحی در قرن بیستم (مسیحیت و دیگر ادیان)
فارسی 3604 نمایش |مسیحیان و پیروان ادیان دیگر
مسیحیان همیشه در حضور پیروان ادیان دیگر زیسته اند. عیسی خودش یک یهودی متدین بود و در سراسر زندگی اش به این دین عمل می کرد، گرچه تفسیر خاص خود را به آن می داد. نخستین مسیحیان به صورت اقلیتی در درون فرهنگ غالب یهودی می زیستند. بعدا مسیحیت به یکی از «ادیان جدید» بسیار بی شمار دوران رو به زوال امپراتوری روم تبدیل شد. در طی قرون وسطی که مسیحیت بیشتر، البته، منحصرا، در اروپا متمرکز بود، بسیاری از مسیحیان آگاه بودند که برخی از همسایگانشان (یهودیان و در برخی مناطق مسلمانان) با آنها هم دین نیستند. مسیحیان، یهودیان و مسلمانان برای قرن ها در شبه جزیره ایبریا گاهی با مسالمت و گاهی با جنگ و نزاع با هم می زیستند. اما همیشه طرح های معماری و اعمال روحانی را از همدیگر قرض می گرفتند. برای مثال، یوحنای قدیس صلیبی، عارف کاتولیک اسپانیایی شاید برخی از تصورات خود را درباره ی «شب تاریک روح» دقیقا از منابع تصوف اسلامی گرفته باشد. اما به جز یک مورد نادر یعنی مارکوپولو، اروپائیان تقریبا چیزی درباره ی ادیان آسیایی نمی دانستند.
رنسانس و عصر اکتشافات اروپا
با آمدن رنسانس و عصر اکتشافات اروپا همه چیز تغییر کرد. مسیحیان در این زمان برای نخستین بار فهمیدند ملت هایی که تمام مردم آن نه مسیحی و نه یهودی و نه مسلمانند وجود دارند. آنها چگونه می بایست بودائیان جنوب شرقی آسیا، هندوهای هند، مایان ها و ازتک های آمریکای جنوبی را درک کنند. این مردمی که به عیسی مسیح ایمان نداشتند و نه عهد قدیم را داشتند و نه قرآن را، چگونه با مشیت کلی خدا هماهنگ می شوند؟ هیچ گاه توافق روشنی درباره ی پاسخ به این سؤال وجود نداشته است. برخی از مسیحیان تأکید می کنند که لازمه ی حکم انجیل این است که هر انسانی مخاطب پیام مسیح است و در وضع مطلوب هر شخص در هر جای جهان باشد باید مسیحی گردد. گروه دیگری که بسی بزرگ تر است، تکثر ادیان را به عنوان بخشی از واقعیت، اگر نه بخشی از طرح و نقشه ی الاهی پذیرفته اند و تلاش نمی کنند تا پیروان سنت های دینی دیگر را به کلیسا داخل کنند. در ضلع سوم که احتمالا موضع اکثر مردم است، در جایی بین این دو قرار دارد. این نظریه می گوید که از یک طرف محبت و رحمت خدا که از طریق عیسی مسیح نشان داده شده، به همگان بدون استثنا تعلق دارد و پیام انجیل درباره ی آشتی خداوند تنها برای غربیان یا مردمی که در فرهنگ های مسیحی متولد شده و رشد کرده اند، نیست. از سوی دیگر کسانی که این موضع را دارند تصدیق می کنند که خدا ممکن است در سنت های دینی دیگر حضور داشته باشد و مسیحیان نه تنها وظیفه دارند به پیروان ادیان دیگر احترام بگذارند، بلکه باید از آنها نیز بیاموزند و همراه ایشان سپاسگزاری کنند؛ چون همه ی مردم را خدای یگانه خلق کرده است.
برخورد مسیحیان با مردمان و زنان پیرو ادیان دیگر
با نزدیک شدن مسیحیت با پایان هزاره ی دوم تاریخ خود، یکی از مهم ترین تحولاتی که در کلیسا در جریان بوده برخورد مسیحیان با مردمان و زنان پیرو ادیان دیگر بود. در بسیاری از اجتماعات محلی، شوراها و گردهمایی های بین الادیانی، برای گفتگو میان پیروان سنت های دینی مختلف سازماندهی می شد. در سطح ملی در ایالات متحده، مسیحیان و یهودیان، مسلمانان و هندوان و انسان هایی که باورهای دینی دیگری را اظهار می کردند با هم ملاقات می کردند و می کوشیدند همدیگر را بهتر درک کنند و خط تعصب و تحجر را به حداقل برسانند. در سطح جهانی شورای جهانی کلیساها که عمدتا مظهر جوامع مسیحیت پروتستان و ارتدوکس است، برنامه ی بلند پروازانه ای در گفتگوی ادیان ریخته بود. واتیکان دبیرخانه هایی رسمی برای حمایت از گفت و گوی کاتولیک های رومی و غیر مسیحیان تأسیس کرده بود. جای بسی امیدواری بود که حداقل در برخی از مناطق، سوءظن و دشمنی دینی رفع می شد.
مخالفت جناح معروف به بنیادگرا
اما این تصویر روی دیگری هم داشت. نه تنها در مسیحیت، بلکه در برخی از ادیان دیگر نیز جناح معروف به «بنیادگرا» ظهور کرده، با چنین گفت وگوی ادیان شدیدا مخالفت می کرد. گرایش ضد گفت وگو نه تنها در برخی از گروه های مسیحی، بلکه در میان مسلمانان، هندوان و یهودیان قوی تر می شد. نتیجه ی این دو جریان متخاصم اندکی متناقض بود. به نظر می رسید که در هر سنت دینی آزاداندیشی بیشتری نسبت به تعامل سودمند با سنت های ادیان دیگر وجود داشت و در عین حال یک تمرد و مخالفت روزافزونی نسبت به چنین گفت وگویی در کار بود. گاهی تنش های جناح های طرفدار گفت وگو و مخالفان آنها در یک دین خاص مانند مسیحیت، شدیدتر از تنش هایی بود که میان مسیحیت و ادیان دیگر وجود داشت.
مسیحیان و دین یهود
مسیحیان رفته رفته آموخته اند که وقتی با پیروان دیگر ادیان مواجه می شوند میان آنها فرق بگذارند. برای مثال مسیحیان همیشه رابطه ی خاصی با یهودیت دارند که ارتباط یهودی مسیحی را با تعامل مسیحیان با هر دین دیگری متفاوت می گرداند. مسیحیت در محیط اجتماعی و فرهنگی یهودیت متولد شد. عیسی و حواریون یهودی بودند. مسیحیان تمام متون مقدس یهودی را به عنوان عهد قدیم، در نتیجه بخش ضروری کتاب مقدس خود می پذیرند. یک عقیده ی بنیادی در میان مسیحیان این است که همان خدایی که جهان را خلق کرد، اسرائیلیان را از اسارت مصریان نجات داد، انبیا را فرستاد و ده فرمان را به انسان ها داد، همان خدا به حضور خود در عیسی مسیح ادامه داد، پذیرش الاهی را گسترده و عریض گردانیده است به گونه ای که کسانی که قبلا مطرود بوده اند یعنی غیر یهودیان اکنون می توانستند بخشی از امت تحت پیمان گردند. در عین حال این را نیز تعداد روزافزونی از مسیحیان تشخیص داده اند که پیمان اصلی خدا با قوم یهود هرگز منسوخ نگشته است بلکه به طور کامل پابرجاست و آن عهد، چنانکه پولس قدیس در رساله به رومیان باب 11 شماره 29 می گوید «برگشت ناپذیر» است.
وجهه جدیدی برای یهودیت پس از کتاب مقدس
در واقع در میان مسیحیان در دهه های اخیر وجهه جدیدی برای یهودیت «پس از کتاب مقدس» (postbiblical) به وجود آمده است و این تا اندازه ی به این دلیل است که حداقل برخی از مسیحیان این حقیقت تلخ را دریافته اند که قرون ضد یهودی گری مسیحیت ممکن است در به وجود آمدن جوی که زمینه ی «بازداشتگاه آشوویتس» بزرگ ترین اردوگاه کار اجباری نازی ها و کشتار دسته جمعی یهودیان را فراهم کرد، سهیم بوده باشد. به این دلیل به صورت روز افزونی برای مسیحیان قرن بیستم آشکار می شد که انتظار پذیرش مسیحیت از سوی یهودیان خطاست به جای آن به نظر می رسید که مناسب ترین شکل ارتباط این است که بیاموزند چگونه با هم مانند دو فرزند یک مادر زندگی کنند.
ارتباط مسیحیت و اسلام
از سوی دیگر ارتباط مسیحیت و اسلام شاید دردآورترین و غامض ترین روابط میان ادیان باشد. چند دلیل برای این وجود دارد. یکی اینکه اسلام ششصد سال پس از تولد مسیحیت آغاز گشت و در تعالیم خود چیزهای زیادی از آنچه مسیحیان قبلا تعلیم داده بودند، گنجانید. اسلام انبیای عهد قدیم و عیسای ناصری را گرامی داشت. در بسیاری از ادبیات و اشعار اسلامی عیسی تقدیس و تمجید شده است. از سوی دیگر، مسیحیان عموما تلقی بسیار منفی ای از پیامبر اسلام داشته اند. دانته در عبارتی معروف از کتاب دوزخ، پیامبر بنیانگذار اسلام را چنان تصویر کرد، که در یکی از حلقه های پایین دوزخ معذب است. ارتباط مسیحیت و اسلام با گسترش اسلام در اروپای جنوبی و شرقی و با تلاش مسیحیان در خلال جنگ های صلیبی برای خارج کردن بخش هایی از خاورمیانه از دست مسلمانان بیشتر آسیب دید. جراحات و خصومت این برخوردهای خطرناک در مجموعه ی خاطرات هر دو قوم باقی است، اما این آثار در میان مسلمانانی که اکنون رنج دوره ای از تحقیر، اشغال و سلطه استعماری غربیان را تحمل کرده اند، بسیار قوی تر است. اما باز اخیرا نشانه های امیدی وجود دارد؛ چون پس از قرن ها سوءظن کامل، گفت وگوی واقعی بین مسیحیان و مسلمانان آغاز شده است. قرآن، کتاب مقدس اسلام می آموزد که مسیحیان و یهودیان «اهل کتاب» هستند و در نتیجه ارتباط ویژه ای با مسلمانان دارند. برخی از مسیحیان سخن از «سه دین ابراهیمی» یعنی مسیحیت، یهودیت و اسلام را که هر سه ریشه خود را به شیخ پدر (patriarch)، ابراهیم می رسانند آغاز کرده اند. پراکندگی مسلمانان در جهان غرب، فرصت تأثیر و تأثر بین مسلمانان و پیروان ادیان دیگر، از جمله مسیحیان را افزوده است. در عین حال رشد بنیادگرایی هم در مسیحیت و هم در اسلام از شور و شوق چنین گفت وگویی کاسته است. اما با این همه باز اوضاع و احوال رو به ترقی پیوسته امیدبخش تر می شود و بسیاری از ناظران بر این عقیده اند که حل خصومت بین دولت اسرائیل و همسایگان عرب آن ممکن است زمینه ی خوبی برای ارتباطاتی سودمندتر در آینده بین این سه دین فراهم می کند. دیگران می گویند که ارتباط بهتر بین این سه دین می تواند به چنین حل خصومتی کمک کند.
سخن آخر
ادیان و از جمله مسیحیت با گذشت اعصار رشد می کنند و متحول می شوند. آنهایی که رشد ندارند پژمرده شده می میرند. ادیان نیز در محدوده ی تاریخ جهان زندگی می کنند و قلمروی جداگانه ندارند. این دلهره آور است که فکر شود در تمام تاریخ بشر، برای نخستین بار، نه تنها مسیحیت بلکه همه ی ادیان رفته رفته در یک تاریخ دینی مشترک سهیم می شوند. تعامل ادیان چه خصمانه و چه همدلانه، چه آزادانه و چه همراه، با طرد و رد، اکنون بخش ضروری از تاریخ هر دین و تاریخ همه ی ادیان گردیده است. گذشته از این، گروه های سنتی دینی، دیگر مانند قدیم، در منطقه ای جغرافیایی که تا حدی مجزا باشد، برای مثال بودائیان در جنوب شرقی آسیا، مسلمانان در خاورمیانه و هندوان در هند متمرکز نیستند. اکنون پیروان همه ی این آیین ها در همه ی قاره ها وجود دارند. شهرهای نیمکره ی شمالی به چهل تکه ای رنگارنگ از ادیان متنوع تبدیل شده اند. «گفت وگوی ادیان» که زمانی یک کار بسیار تخصصی بود که کارشناسان دنبال می کردند، اکنون از احتیاجات روزمره ی مردمی معمولی، از جمله مسیحیان شده است. این موج تحولات که هم در امور دنیوی و هم در محیط معمولی دینی که مسیحیت در آن زندگی می کند وجود دارد، دیگر صرفا بخشی از تاریخ ظاهری مسیحیت نیستند. اکنون آنها بخشی از داستان درونی و بعدی ضروری از هویت آنند.
منـابـع
هاروی کاکس- سایت باشگاه اندیشه- مقاله موهبت های روح القدس- مترجم مهسا خرمی
هاروی کاکس- مسیحیت- مترجم عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1378
آلیستر مک گراث- درسنامه الهیات مسیحی- مترجم بهروز حدادی- ناشر- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1384.
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها