ابوصلت هروی

فارسی 4609 نمایش |

ابوصلت

«ابوصلت عبدالسلام بن صالح بن سلیمان بن ایوب بن میسره هروی» یکی از مشهورترین اصحاب امام رضا (ع) است که در میان خاصه و عامه معروف است و همه او را از خادمان خاص و محارم آن حضرت می دانند. ابوصلت از امام رضا (ع) روایات زیادی در توحید، امامت و تفسیر آیات قرآن و مطالبی دیگر در آداب و سنن نقل می کند، شرح حال او در کتب فریقین آمده است و او را به صراحت لهجه و شجاعت و حق گویی ستوده اند.
از مطالعه زندگی ابوصلت معلوم است که او در عصر خود از شخصیتهای ممتاز بوده و با اکابر علما و اهل حدیث در آن عصر ارتباط داشته است. او تمام عمرش را در طلب حدیث و مسافرت در شهرها و ولایات گذراند.
او معروف به «ابوصلت هروی» است، ولی در بعضی منابع آمده که او در مدینه منوره متولد شد و پدرانش در حجاز زندگی می کردند. ظاهرا جد اعلای او در هرات خراسان اسیر شده و به حجاز برده شد و به صورت برده در اختیار عبدالرحمن بن سمره قرار گرفت و به همین دلیل، او را از موالیان عبدالرحمن بن سمره معرفی کرده اند. بنابراین اصل او از هرات است و خاندانش در مدینه سکونت داشتند، و او در همانجا متولد شد و آغاز زندگی خود را در آن جا گذرانده است. اما بعدها برای طلب حدیث که در آن عصر اهمیت داشت و گروهی به جمع آوری احادیث پرداخته بودند، او هم دنبال حدیث را گرفت. گاهی در بغداد و زمانی در حجاز و مدتی در نیشابور و بلاد خراسان گذراند تا در علم حدیث مقامی بلند و ارجمند پیدا کرد.

ابوصلت در خراسان

ابوصلت مدتی در نیشابور ساکن شد و در این شهر به نشر حدیث مشغول شد. او قبلا از مراکز علمی و حدیثی آن عصر در شام، حجاز، یمن، عراق و جاهای دیگر دیدن کرده بود و با مشایخ بزرگ آن زمان ارتباط برقرار کرده و در علم حدیث مشهور شده بود، و بعد وارد نیشابور شد و در این شهر بزرگ که از حوزه های بزرگ علمی آن روز بود، زندگی کرد. اقامت ابوصلت در نیشابور مقارن با اقامت مأمون در مرو شد، شهر مرو در آن ایام مرکز حکومت خراسان بود و مدتی هم به خاطر مأمون مرکز خلافت اسلامی شد. مأمون که خود مرد دانشمندی بود، تلاش می کرد علما و دانشمندان را در مرو گرد آورد و از آنها به جهت منافع خود بهره برداری کند و بنابراین گروهی از فلاسفه و ارباب ادیان و متکلمین و فقها و اهل حدیث در آن جا جمع شدند.
در این هنگام ابوصلت هم به قصد جهاد با کفار و غزا به طرف بلاد شرقی راه افتاد و در سر راه وارد مرو شد. مأمون از ورود او مطلع شده و او را به مجلس خود خواست و با او مشغول سخن شد، از طرز صحبت او خوشش آمد و او را نزد خود نگه داشت. ابوصلت در نزد مأمون محترم زیست و در مجالس علمی و بحث و مناظرات شرکت می کرد، چون زبانی شیرین و بیانی فصیح داشت و از علوم اسلامی هم آگاه بود. او با شجاعت و شهامت سخن می گفت و از کسی ترسی نداشت و همواره حق را مورد نظر قرار می داد و از آن دفاع می کرد.

همراهی با امام رضا (ع)

ابوصلت، شیعه استوار و محکمی بود و علمای اهل سنت هم به این تصریح کرده اند و تنها ایرادی که بر ابوصلت گرفته اند این است که او شیعه متعصب بوده و با بنی امیه مخالف بود و دین و مذهب او محبت آل رسول (ع) بوده است. او معایب دشمنان اهل بیت را نقل می کرد و از فضایل و مناقب اهل بیت سخن می گفت.
با مطالبی که نقل شد او از شیعیان اهل بیت (ع) بوده و به امامت حضرت رضا (ع) معتقد و پایبند بوده است، ولی در اینکه ابوصلت قبل از آمدن امام رضا (ع) به خراسان با ایشان برخوردی داشته و یا از او روایتی نقل کرده باشد، در این مورد در منابع بحثی نشده است و مأخذی برای آن پیدا نکردیم، ولی به احتمال قوی او قبلا امام (ع) را در مدینه دیده است. چرا که در مدینه متولد شده و تشیع را در مدینه فراگرفته و در همان جا با مذهب اهل بیت (ع) آشنا شد.
هنگام ورود امام رضا (ع) به نیشابور، ابوصلت در این شهر بود، زیرا در حدیث معروف به سلسلةالذهب که امام آن را در نیشابور القا و املا فرمودند، ابوصلت حاضر بوده و یکی از راویان این حدیث است و می گوید: هنگامی که امام خواستند از نیشابور به طرف طوس بروند، حفاظ و ائمه اهل حدیث نزد آن حضرت آمدند و از ایشان خواستند تا حدیثی از جدش برای آنها املا فرماید. او بعد از حرکت امام رضا (ع) و خروج از نیشابور، همراه آن حضرت از نیشابور بیرون رفت و در مصاحبت حضرت به طرف طوس و مرو حضور داشت.
بعد از آن که امام رضا (ع) وارد مرو شدند، ابوصلت همواره با آن حضرت بود و مانند خادمی در کنار آن حضرت بوده و آن حضرت را ترک نمی کرد.
ابوصلت در تمام مجالس و محافل با امام (ع) شرکت داشته و در مناظرات و احتجاجات امام (ع) با رؤسای ادیان و متکلمان و دانشمندان، حاضر بود. از روایات مشخص است که ابوصلت مورد عنایت و توجه آن حضرت بوده و امام رضا (ع) سخت به او علاقه داشته است. کسانی که با این روایات آشنا هستند، از میزان علاقه امام رضا (ع) به ابوصلت آگاهی دارند و ابوصلت تا پایان عمر و لحظات آخر زندگی امام رضا (ع) با ایشان بود.

ابوصلت و مسأله خلق قرآن

ابوصلت بعد از شهادت امام رضا (ع) به عراق بازگشت و در محافل علمی بغداد و در مناظرات و احتجاجات شرکت می کرد و با مأمون هم در ارتباط بود. او با هواپرستان و صاحبان مقالات و فرق و زنادقه و مرجئه و قدریه و جهمیه سخت در مبارزه بود و با آنها مناظره داشت.
در زمان مأمون، بغداد مرکز تمام فرق و ادیان بود و هر کسی برای خود در این شهر بزرگ بساطی پهن کرده و دکانی باز کرده بود. هواپرستان و اهل شهرت میدان کار داشتند و هر کس ادعائی داشت علنا آشکار می کرد. مأمون هم که طرفدار علم و آزادی بود، به همه میدان داده بود و هرکس هرچه می خواست می گفت و عقیده خود را آشکار می کرد، اگر چه با نصوص قرآن و سنت ثابت مخالف بود.
از جمله مسائلی که در عصر مأمون پیدا شد، موضوع خلق قرآن بود که گروهی از علما و اهل حدیث گرفتار آن شدند و از آن تعبیر به «ایام محنت» شده است. بشربن غیاث مریسی که از شاگردان ابویوسف قاضی بود و از علمای کلام به حساب می آمد، مسأله خلق قرآن را عنوان کرد و گفت: «قرآن قدیم نیست، بلکه مخلوق است.» این موضوع سبب اختلاف و پراکندگی شد و گروهی از او متابعت کردند و جماعت زیادی از بزرگان اهل حدیث مانند احمدبن حنبل با او به مخالفت برخاستند، مأمون هم از او طرفداری کرد و مذهب او را تایید نمود.
ابوصلت هروی هم با او به مخالفت برخاست و در مجلس مأمون با او مناظره کرد. بشربن غیاث در مناظره با ابوصلت شکست خورد ولی چون مأمون و دستگاه سیاست در آن روز از بشر حمایت می کردند، او به فعالیت خود ادامه می داد. ابوصلت متوجه شد که مأمون از او حمایت می کند و مخالفان او را سرکوب می کند، بنابراین مأمون را ترک کرد و بار دیگر عازم نیشابور و خراسان شد.
ابوصلت هروی در سال 232ه.ق و یا در سال 236 ه.ق و در ایام حکومت طاهربن عبدالله بن طاهر که در سال 230ه.ق به حکومت خراسان منصوب شد، رحلت کرد. از اینکه در هنگام مرگ چند سال داشته و یا در کدام شهر از جهان رفته و در کجا دفن شده، هیچ خبری نیست و فقط معلوم است که او اندکی قبل از وفات در نیشابور بود.
از محل دفن او هم در کتب و آثار خبری نیست و همه در این باره سکوت کرده اند و چیزی نگفته اند. در حومه شهر مقدس مشهد، در کنار جاده سنگ بست، مزاری هست که مردم می گویند قبر ابوصلت است و او را زیارت می کنند، ولی در آن مزار هیچ اثر و نشانه ای که ثابت کند این مزار متعلق به ابوصلت است وجود ندارد و سنگی و لوحی هم در آن جا نیست که این ادعا را ثابت کند.

منـابـع

دائرةالمعارف بزرگ اسلامى

سيد مصطفى حسينى دشتى- معارف و معاریف

علامه حلی- خلاصه الاقوال

شیخ طوسی- رجال

علی اکبر دهخدا- لغتنامه دهخدا

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها