توجه اسلام به هماهنگی امیال طبیعی و فطری انسان

فارسی 3614 نمایش |

بشر فطریات زیادی دارد. در سرشت بشر تمایل به بسیار چیزها نهاده شده است. همه این تمایلات مربوط به اموری‏ است که بشر در سیر تکاملی خود به آنها احتیاج دارد. یعنی هیچ تمایل‏ بیهوده و لغوی که احتیاج به کشتن و میراندن داشته باشد در وجود بشر نهاده‏ نشده است. همچنانکه هیچ عضو لغو و بیهوده ‏ای در بدن بشر خلق نشده است. در سرشت انسان تمایلات زیادی هست از آن جمله است تمایل به ثروت، تمایل به محبوبیت اجتماعی، تمایل به علم و حقیقت جوئی، تمایل به تشکیل خانواده و انتخاب همسر و امثال اینها. تمایل دینی نیز یکی از تمایلات طبیعی انسان است. هیچ یک از این‏ تمایلات با یکدیگر سر جنگ ندارند، بین آنها تضاد و تناقض واقعی نیست‏. هر کدام از آنها سهمی و خطی و بهره ‏ای دارد. اگر سهم و حظ و بهره هر یک از آنها به عدالت داده شود هماهنگی کامل میان آنها برقرار می‏شود. ناهماهنگی و ناراحتی و جنگ و ستیز آنگاه بر می‏خیزد که انسان بخواهد سهم‏ بعضی از آنها را به دیگری بدهد. یکی را گرسنه نگه دارد و دیگری را بیش از حد لازم اشباع نماید. یکی از مختصات دین اسلام این است که همه تمایلات‏ فطری انسان را در نظر گرفته. هیچ کدام را از قلم نینداخته و برای‏ هیچکدام سهم بیشتری از حق طبیعی آنها نداده است.
معنی فطری بودن قوانین‏ اسلامی هماهنگی آن قوانین و عدم ضدیت آنها با فطریات بشر است. یعنی‏ اسلام گذشته از اینکه از نظر ایمان و پرستش خدا پرورش دهنده یک احساس‏ فطری است، از نظر قوانین و مقررات نیز با فطرت و طبیعت و احتیاجات‏ واقعی بشر هماهنگ است. بعضی از مقدس مابان و مدعیان تبلیغ دین، به نام دین با همه چیز به جنگ‏ برمی‏خیزند، شعارشان اینست اگر می‏خواهی دین داشته باشی پشت پا بزن به‏ همه چیز، گرد مال و ثروت نگرد ترک حیثیت و مقام کن، زن و فرزند را رها کن، از علم بگریز که حجاب اکبر است و مایه گمراهی است، شاد مباش و شادی نکن، از خلق بگریز و به انزوا پناه ببر و امثال اینها. بنابراین اگر کسی بخواهد به غریزه دینی خود پاسخ مثبت بدهد باید با همه چیز در حال‏ جنگ باشد. بدیهی است وقتی که مفهوم زهد، ترک وسائل معاش و ترک‏ موقعیت اجتماعی و انزوا و اعراض از انسانهای دیگر باشد وقتی که غریزه‏ جنسی پلید شناخته شود و منزه ‏ترین افراد کسی باشد که در همه عمر مجرد زیسته است. وقتی که علم دشمن دین معرفی شود و علما و دانشمندان بنام‏ دین در آتش افکنده شوند و یا سرهاشان زیر گیوتین برود مسلما و قطعا مردم‏ به دین بدبین خواهند شد. مربیان دین باید اول بکوشند خودشان عالم و محقق و دین شناس بشوند و بنام دین مفاهیم و معانی نامعقولی در اذهان مردم وارد نکنند که همان‏ معانی نامعقول منشأ حرکتهای ضد دینی می‏شوند، ثانیا در اصطلاح محیط بکوشند و از آلودگیهای محیط تا حدود امکان بکاهند ثالثا از همه مهمتر و بالاتر اینکه بنام دین و به اسم دین با فطریات مردم معارضه و مبارزه نکنند آن‏ وقت است که خواهند دید مردم به دین تمایل پیدا میکنند: «ورایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا؛ و ببينى كه مردم دسته ‏دسته در دین خدا درآيند» (نصر/ 2).

منـابـع

مرتضی مطهری- امدادهای غیبی در زندگانی بشر- صفحه 49-51

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد