آثار فلسفی به زبان فارسی از عهد سلجوقی تا قاجار
فارسی 10885 نمایش |سلجوقیان
عصر سلجوقیان دورانی طلایی برای نثر فارسی ادب و عرفان بود. طی این دوره بزرگترین شاهکارهای نثر فارسی تصوف مانند کشف المحجوب هجویری، اسرارالتوحید ابوسعید، آثار خواجه عبدالله انصاری، ترجمه فارسی رسالة القشیریه و تفسیر عرفانی و رمزی شگفت انگیز بر قرآن یعنی کشف الاسرار میبدی، به وجود آمدند که تمامیشان به طور غیر مستقیم در بسط و پیشرفت بعدی حکمت مهم بودند.
اما راجع به آثار صوفیانه این دوره که بلافاصله مکاتب بعدی حکمت را تحت تأثیر قرار داد، به ویژه باید آثار غزالی و عین القضات همدانی را نام برد. در غرب آثار فارسی غزالی هرگز آن گونه که باید، مورد تحقیق و مطالعه دقیق قرار نگرفته اند. کیمیای سعادت و نصیحة الملوک او که هر دو به فارسی نوشته شده اند، قرنها مسلمانانی را که به اخلاق و سیاست علاقه مند بودند، تحت تأثیر قرار داده اند؛ در حالی که مکتوبات فارسیش شامل راه حل خیلی از جنبه های ظریف و لطیف فکری او هستند. برخی از آثار او مانند ایهاالولد در اصل ترجمه های عربی یک اثر فارسی یعنی فرزندنامه او هستند. حتی یک اثر فارسی مهم از غزالی درباره آخرت شناسی (زاد آخرت) وجود دارد که کاملا مغفول مانده و تا به حال چاپ نشده است.
اما راجع به عین القضات کتابهای تمهیدات، رساله جمالی و نامه های او که همگی به فارسی هستند، مرحله مهمی را در سیر ظهور عقلی تصوف معین و مشخص می کنند که کمال کامل خود را در دستان ابن عربی و پیروان مکتب او یافت. این نوع نوشته ها طبیعتا مکاتب بعدی فلسفه اسلامی را که در بیشتر آنها «عرفان» عامل تشکیل دهنده اصلی بود، تحت تأثیر قرار داده اند.
اما درباره فلسفه به معنای اخص باید گفت که این فلسفه طی دوره سلجوقیان، متحمل افول و زوال شد و در این زمان آثار فلسفی اندکی نسبت به قبل و بعد، به عربی و فارسی نوشته شدند. با وجود این، آثار فلسفی مهمی طی این دوره به فارسی پخته و روان تألیف شد. خیام نه فقط خطبة الغراء عربی ابن سینا را به فارسی ترجمه کرد بلکه همچنین چندین رساله فلسفی فارسی مستقل نوشت که از میان آنها رساله وجود بخصوص قابل توجه است. همچنین گزیده هایی درباره گیتی شناسی و هستی شناسی به زبان فارسی ظاهر شد که دارای اهمیت فلسفی (ویژه ای) هستند که از میان آنها می توان نزهة نامی علایی از شاهمردان ابن ابی خیر و کیهان شناخت از قطان مروزی را نام برد.
ظهور آثار فلسفه اشراق به زبان فارسی در دوره سلجوقیان
مهمترین مکتوبات فلسفی فارسی این دوره متعلق به مکتب مشائی نیست بلکه متعلق به مکتب جدید اشراق است که به دست سهروردی تأسیس شد. سیزده رساله فارسی سهروردی، که صحت و سندیت دو تا از آنها بیشتر توسط برخی از محققان محل بحث و تردید قرار گرفته بود ولی اکنون تردیدی در انتساب آنها به او وجود ندارد، در زمره برجسته ترین شاهکارهای زبان فارسی هستند. سهروردی در زبانی که در آن واحد رمزی و سلیس است، آثاری را به فارسی نوشت که موضوعاتی از قبیل منطق و فلسفه طبیعی تا حکایات رمزی و عرفانی را شامل می شود. سهروردی نه فقط در گشایش یک بعد عقلانی جدید در اسلام موفق شد بلکه همچنین در گسترش امکانات زبان فارسی برای بیان حوزه کاملی از موضوعات، از مناظرات و مباحثات بسیار دقیق منطقی و متافیزیکی، تا شاعرانه ترین توصیفات تحول معنوی روح انسان، توفیق یافت.
همانند خود حکمت اشراق، که پلی بین عالم منطق و جذبه وحدت روحانی است، زبان فارسی (که سهروردی به آن کمال بخشید) به نیرومندترین ابزار برای بیان همه نوع عقاید حکمی و فلسفی از قبیل آرای منطقی تا آرای صرفا عرفانی و رمزی که در سنت عقلانی اسلامی موجود بود، تبدیل گشت.
رفیق هم مدرسه ای سهروردی در اصفهان یعنی فخرالدین رازی، همچون غزالی، متکلمی مخالف فلسفه بود. اما باز شبیه غزالی و حتی شاید بیشتر از او، عمیقا در گسترش بعدی فلسفه اسلامی متنفذ و پرنفوذ شد. فخرالدین رازی چندین رساله به فارسی نوشت مانند: جامع العلوم که خلاصه ای از علوم است، رساله در اصول عقاید درباره اصول ادیان، و رسالات الکمالیه درباره کلام. آثار او در این زمان نمونه شاخصی برای نوشتن نه فقط فلسفه بلکه همچنین کلام به زبان فارسی است؛ نمونه ای که طی قرون بعدی، زمانی که کلام شیعی وارد صحنه شد و کم کم جایگزین مکتب اشعری در ایران شد، قویا ادامه یافت.
اوج و گسترش فلسفه با زبان فارسی به وسیله بابا افضل کاشانی
مجموعه آثاری که دارای اهمیت عمده ای برای نثر فلسفی فارسی است و درست در پایان قرن ششم/ دوازدهم و آغاز قرن هفتم/ سیزدهم به ظهور رسید، رسائل افضل الدین کاشانی است که عرفا! به بابا افضل معروف است که هم حکیم و هم صوفی بود. او خویشاوند نصیرالدین بود و فیلسوفانی را که بعد از حمله مغول پدید آمدند از جهات مختلف تحت تأثیر قرار داد. افضل الدین نویسنده سیزده رساله به همراه چندین نامه و جواب به سؤالات گوناگون به زبان فارسی بسیار زیبایی است. این رسائل نظریات مکتب مشائی را با آرای صوفیانه و عقاید هرمسی ترکیب می کنند و بیانگر گسترش بعدی فلسفه اسلامی به زبان فارسی هستند که در آن، مکاتب مختلف فلسفی به تدریج با یکدیگر ترکیب و تلفیق شدند. مکتوبات بابا افضل، به همراه نوشته های سهروردی، اوج نثر فلسفی را به زبان فارسی به نمایش می گذارند که در آنها عالیترین مطالب عقلانی، در زبانی که بیشترین وضوح و زیبایی را دارد، بیان می شوند.
با ورود مغولان و در سراسر عصر تیموری، تعداد بسیاری از آثار فلسفی به زبان فارسی پدیدار شد. شخصیت اصلی در احیای علوم عقلی بعد از حمله مغول یعنی خواجه نصیرالدین طوسی، آثار فلسفی متعددی به زبان فارسی نوشت مانند: اقسام الحکمة، بقاء نفس، جبر و اختیار، ربط الحادث بالقدیم، العلم الاکتسابی و نیز دو اثر مهم اخلاقی که اخلاق ناصری بسیار مشهور است و اخلاق محتشمی که شهرت کمتری دارد. شاگرد و همکار او قطب الدین شیرازی، نویسنده کتاب درة التاج است که حجیم ترین گزیده از فلسفه مشائی به زبان فارسی است.
البته آثار مهمی نیز به زبان عربی نوشته شد؛ هم به وسیله خواجه نصیرالدین و هم قطب الدین و هم دیگر پیروان مکتب آنها مانند دبیران کاتبی قزوینی، نویسنده حکمة العین و اثیرالدین ابهری که نوشته کلاسیک مشهورش کتاب الهدایة مدت چندین قرن به صورت متن پایه برای مطالعه فلسفه تبدیل شد. اما متون فارسی ای که دارای کیفیت عقیدتی و ادبی والایی هستند، موازی با متون عربی تألیف شدند و همین صفت ویژه مکتب خواجه نصیرالدین طوسی است.
آثار فلسفی فارسی ابن ترکه در قرن 8 هجری قمری
از قرن هفتم/ سیزدهم تا قرن دهم/ شانزدهم طی دوره کمتر شناخته شده ای از گسترش فلسفه اسلامی در ایران، آثار مهمی به زبان فارسی پدید آمدند که فقط بخش کوچکی از آنها تا کنون مطالعه شده است. نقطه تحول مهم این دوره، رسائل صائن الدین ابن ترکه است که در قرن هشتم/ چهاردهم زندگی می کرد و تقریبا چهل رساله به زبان فارسی نوشت که از تلفیق نهایی بین مکاتب مشائی، اشراقی و عرفانی که در قرن دهم/ شانزدهم توسط صدرالدین شیرازی صورت پذیرفت، خبر می دهند. این رسائل تا کنون حتی در خود ایران مغفول مانده اند و فقط بعد از چاپ و انتشار آنها، مقبولیت عمومی را که شایسته آن هستند در میان خوانندگانی که بسیار وسیعتر از معدود افرادی هستند که در این زمینه با نسخ خطی آشنا هستند، به دست خواهند آورد.
دومین مجموعه مهم از آثار این دوره به فارسی، مکتوبات و آثار جلال الدین دوانی است که البته او نیز مانند ابن ترکه، قطب الدین و سهروردی رسائلی به زبان عربی نوشت. از آثار فارسی او اخلاق جلالی، که به تقلید از اخلاق ناصری نوشته شده، عمدتا به دلیل مقبولیتش در هند و ترجمه آن به انگلیسی طی قرن گذشته، در غرب مشهور است. اما او نیز تعدادی از آثار خود را به زبان فارسی نگاشت که به کلام و تصوف و نیز فلسفه مربوط می شوند. نوشته های او همانند نوشته های ابن ترکه، تمایل به ترکیب مکاتب مختلف اسلامی دارد؛ که در این مورد آثار او بیشتر ترکیبی از کلام و فلسفه را به نمایش می گذارند.
وضعیت زبان فارسی در دوره صفویه
عجیب اینکه با ظهور حکومت صفوی که آغاز تأسیس دولت ملی در ایران بود، استفاده از زبان فارسی در علوم عقلی به جای افزایش، تقلیل یافت. میرداماد، مؤسس "مکتب اصفهان"، اگرچه اشعار فارسی زیبایی می سرود، اما فقط یک اثر فلسفی فارسی موسوم به جذوات را نوشت. بزرگترین حکیم این عصر صدرالدین شیرازی نیز، فقط یک اثر مهم فارسی به نام رساله سه اصل نگاشت؛ مابقی رسائل تعلیمی متعدد او به عربی است. فقط در میان شخصیتهای متأخر عصر صفوی مانند ملامحسن فیض کاشانی نویسنده کلمات مکنونه؛ عبدالرزاق لاهیجی نویسنده گوهر مراد؛ و قاضی سعید قمی نویسنده کلید بهشت است که ما دوباره علاقه بیشتری در آثار آنان به زبان فارسی می یابیم؛ اگرچه حتی در این موارد نیز بیشتر آثار به عربی است. با این حال کاشانی و لاهیجی شاعران مهم زبان فارسی نیز بودند و در حقیقت بخش عمده ای از تعالیم مابعدالطبیعی خود را در شعر تعلیمی بیان می داشتند. روی هم رفته طی عصر صفوی، شبه قاره هند شاید فعالترین عرصه برای نثر فارسی در حوزه علوم عقلی بود؛ در حالی که در خود ایران، در به کارگیری زبان فارسی (علمی و فلسفی) در مقایسه با ادوار قبل و بعد، افت و کاهش چشمگیری وجود داشت.
طی دوره قاجار، تجدید حیات محسوس و نمایان نثر فارسی و بازگشت به نوشتن آثار فلسفی به فارسی وجود داشت. اگرچه عربی همچنان زبان اصلی علوم عقلی بود. در طی دوره قاجاریه به ویژه از زمان ناصرالدین شاه، زمانی که تهران مرکز مطالعه فلسفه سنتی گردید، نهضت ترجمه آثار مهم و اصیل علوم اسلامی به ویژه فلسفه به زبان فارسی شروع شد. به عنوان نمونه، چندین آثار ملاصدرا در این زمان، در نهضتی که تا اندازه ای شبیه اقدام قرون پنجم/ یازدهم و ششم/ دوازدهم برای ترجمه آثار ابن سینا و دیگر بزرگان به زبان فارسی است، از عربی به فارسی ترجمه شد. موازی با این جنبش، بیشتر حکمای برجسته آن عصر آثار مهمی را به زبان فارسی نگاشتند. حاجی ملاهادی سبزواری، معروفترین شخصیت عصر خود در حکمت، یکی از آثار مهم خود به نام اسرار الحکم را به فارسی نوشت و همچنین چندین رساله مستقل در حکمت به این زبان تألیف کرد.
ملاعبدالله زنوزی عمدتا دو رساله درباره آخرت شناسی موسوم به لمعات الهیه و انوار جلیه را به زبان فارسی نوشت؛ در حالی که پسر او ملاعلی زنوزی که شاید مبتکرترین حکیم عصر خود باشد، تمامی آثار خود را، که از آن میان بدایع الحکم از همه معروفتر است، به فارسی نگاشت. این گرایش در میان حکمای سنتی در عصر پهلوی ادامه یافت؛ چنان که در نوشته های بزرگان و استادانی چون سید محمدکاظم عصار، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، و علامه طباطبایی می توان آن را مشاهده کرد که تمامی این بزرگان هم به زبان عربی و هم به زبان فارسی می نوشتند.
بسیاری از متون فلسفی فارسی که در خود ایران و نیز در شبه قاره و ترکیه نوشته شده اند، چاپ نشده باقی مانده و به ندرت مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته اند. چند اثری که در اینجا ذکر شد، فقط نقطه های اوج چند قله کوه هستند. مابقی این رشته جبال در زیر ابرها پنهان مانده است و تنها تحقیق و تتبع صبورانه و دقیق می تواند به تدریج ابرها را پراکنده ساخته تا تشریح کاملی از این حوزه، محسوس و نمایان شود.
تقریبا هر کتابخانه ای که اخیرا در ایران فهرست نویسی شده، نسخ خطی مهمی را آشکار ساخته است که قبلا در این حوزه ناشناخته بود. این متون استعداد محققان را فرا می خواند که کاملا بی چشمداشت، چاپ این آثار را انجام دهند تا آنها را برای خوانندگان بیشتری فراهم کرده و قابل استفاده سازند.
مجموعه عظیمی از آثار عرفانی و فلسفی فارسی، بخش مهمی از میراث عقلانی اسلامی است که بدون شناخت آنها بیشتر فصول تاریخ فلسفه و علوم اسلامی کاملا مبهم و نامعلوم خواهد ماند. علاوه بر این، این مجموعه برای حیات عقلانی عصر حاضر ایران، افغانستان و حتی تاجیکستان و مسلمانان شبه قاره هند، بیشترین اهمیت را داراست. زیرا این آثار می توانند (بیش از آثاری که به عربی است و امروزه در این سرزمینها توسط افراد معدودی خوانده می شوند) تفکر و حیات مسلمانان این نواحی را در آینده، تحت تأثیر قرار دهند. این میراث عقلانی غنی اسلام که به تنهایی می تواند سلاح لازم و ضروری را برای مبارزه با تأثیرات مرگبار سکولاریسم و مدرنیسم فراهم کند، طبعا برای عالم فارسی زبان از طریق آثاری که به زبان خودش نوشته شده، به آسانی قابل دسترسی و حصول است. برای عموم مردم با فرهنگ جدید در این سرزمینها که بدبختانه شناختشان از عربی قدیمی و کلاسیک محدود است، این متون مستقیم ترین راه دسترسی به "بهشت خردی" را که در آغوش اسلام به وجود آمد و گرانبهاترین میراث برای همه مسلمانان است، فراهم می کنند. اما راجع به محققان و متخصصان در حوزه فلسفه اسلامی، این مجموعه آثار فارسی، مکملی لازم برای آثار عربی اصیل هستند.
بدون آنها منظره و چشم اندازهای وسیع علوم عقلانی اسلامی نمی توانند به طور کامل مشاهده شوند؛ مناظری که گرچه بسیاری از گروههای قومی- نژادی در انجام و اجزای آن مشارکت داشته اند، اما اساسا مقدر بود که به زبان عربی، ولی تا اندازه مهمی نیز، به فارسی بیان شوند.
منـابـع
سیدحسین نصر- سنت عقلانی اسلامی در ایران- صفحه 117-112
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها