نقد تلقی غربیان از تفکر حکیم عمر خیام
فارسی 6564 نمایش |خیام
عموما هیچ شخصیتی در تاریخ ادبیات فارسی و در حقیقت در تاریخ تفکر اسلامی و ایرانی نیست که همانند عمر خیام در غرب مشهور بوده و در عین حال تا آنجا که به کلیت تفکر و اندیشه او مربوط می شود، ناشناخته باشد. در واقع می توان گفت که بسیاری از افراد از زمان ترجمه زیبا اما نادرست رباعیات خیام به همت فیتز جرالد، او را شاعری جبرگرا و عشرت طلب دیده اند. با این حال، خیام با اینکه صرفا به مثابه پادزهر اخلاق گرایی عصر ویکتوریا معرفی شده بود، عارف و فیلسوف، دانشمند، مورخ و متخصص تقویمها و وقایع تاریخی نیز بود؛ کسی که همچنین اشعار مهم و زیبایی را به زبان مادریش سرود. اما اگرچه او از یکسو بزرگترین شاعر ایران نبود ولکن از سوی دیگر یکی از بزرگترین ریاضیدانان و بزرگترین فیلسوف- دانشمندان ایران در فاصله بین ابن سینا و سهروردی بود.
آثار متنوع عمر خیام
خیام کتابهای کمی می نوشت اما در عین حال آنچه را هم که نوشت، دارای اهمیت زیادی است. چندین رساله موجود او، نه تنها مهمترین آثار در جبر، پیش از عصر جدید را شامل می شود و تحقیقات معروف او در قضایای اقلیدسی که بر طبق آن از نقطه ای واحد تنها خطی واحد، موازی با خطی دیگر می توان رسم کرد، را دربر می گیرد، بلکه شامل اختراع تقویم جلالی نیز می شود که تا به امروز در ایران متداول بوده و از تقویم گرگوری بسیار دقیق تر است. آثار او کتاب ارزشمندی درباره سال جدید ایرانی یا نوروز و نیز رسالات مهمی را درباره متافیزیک شامل می شود. آثار او نه تنها شامل رباعیات معروف بلکه همچنین شامل ترجمه فارسی خطبه ابن سینا در وحدت (توحید) می باشد.
فضای فرهنگی حاکم بر افکار خیام
برای شناخت کامل خیام، هر محققی باید تمامی این آثار را خوانده و در درون این سنت عقلانی، که خیام از آن بیرون آمد، تأمل کند و شک گرایی و لذت پرستی تفکر جدید اروپایی را به عالمی که متعلق به آن نیستند، فرافکنی نکند. خیام مردی نبود که بیرون از عالم ایمان زندگی کرده باشد و به سبک بسیاری از شخصیتهای ادبی و فیلسوفان غربی دوره بعد از قرون وسطی، در شک دینی زندگی نکرد. آنچه که خیام نسبت به آن تشکیک داشت، مطلق سازی امور نسبی بود که ویژگی اندیشه هر روزه بشری است؛ خواه متعلق به جهان سنتی باشد و خواه به جهان ضدسنتی جدید. خیام هرگز در وجود مطلق شک نکرد، اما همیشه بر نسبیت همه امور غیر از ذات مطلق تأکید داشت. او مخالف یقینی دینی نبود اما با ریا و تعصبی که همیشه به عنوان خطر، در جهانی که در آنجا ایمان قوی است، در کمین نشسته اند، مخالفت می ورزید.
او از لحظه حاضر تعریف و تمجید می کرد نه به دلیل مخالفت یا فراموشی ابدیت، بلکه برای تأکید بر اینکه زمان حاضر تنها نقطه اتصال ما با امر ابدی است. اکنون ابدی آن لحظه در حیات انسان که روح می تواند ابدیتی را که وجه مشخصه حضور الهی است، تجربه کند. در حالی که مؤمنان و پرهیزگاران به دنبال بهشت پس از مرگ هستند، "احباءالله" همیشه اینجا و اکنون به دنبال او بوده اند.
این گفته همیشه مکرر خیام که انسان باید از لحظه حاضر "لذت" ببرد، نوع دیگر بیان حقیقتی است که صوفیان از رابعه تا رومی بر آن تأکید کرده اند؛ حقیقتی که فی الواقع در بیشتر آیات قرآن و روایات متعدد به آن اشاره شده است. فقط با زندگی کردن در زمان حاضر کنونی است که انسان می تواند در این حیات به بهشت "داخل" شده و حقیقت الهی را تجربه کند که صوفیان تحت عنوان "جنةالذات" به آن اشاره کرده اند.
معنای "لذت" در تعالیم دینی و حکمی ایران و اسلام
خیام "لذت پرست" نیز بود، اما نه به معنای عیاشی و عشرت طلبیانه واژه، آن گونه که از محتوای جریان اصلی عرفان مسیحی، به ویژه آن چنان که در غرب لاتین گسترش یافت، فهمیده می شود. لذت گرایی غالبا مخالف با روحانیت در این سنت است، در صورتی که در تصوف ایرانی بین روحانیت و نفسانیت نوعی وحدت دوگانه طبیعی و سازمان یافته وجود دارد. به همان نحو که در امر فوق طبیعی وجود دارد، همین طور گونه ای معنویت امور مادی و مادیت امور معنوی نیز هست که در بیشتر اشکال فرهنگ سنتی ایران دیده می شود و از فلسفه سهروردی تا شعر حافظ، از موسیقی سنتی ایرانی تا اعمال و مناسک دینی روزمره را دربرمی گیرد.
خیام این سنت را در اشعار خود منعکس می کند؛ آن هم به شیوه ای که در حالی که تصویرهای او فوق العاده جسمانی و مادی است، نه تنها این تصویرها مخالف روحانیت و معنویت نیست بلکه منتهی به آننیز می شود. شراب در اشعار صوفیانه آن نتیجه و ثمره معرفت مدرک است. کاربرد و استفاده خیام از اشارات رمزگونه درباره شراب، فقط در صورتی می تواند به طور کامل درک شود که انسان گفته رومی را به یاد آورد و آن اینکه شراب از ما مست شده است نه ما از شراب.
خیام و جهان بینی عرفانی و فلسفی تمدن اسلام
این بدان معنا نیست که اندیشه و اشعار خیام صرفا همانند افکار و اشعار بزرگترین شاعران صوفی فارسی زبان است، بلکه منظور این است که تصویرها و جهان بینی او که زبانش ناقل و حامل آنهاست نیز نمی تواند به طور کامل از این سنت منظوم فارسی جدا شود. خیام جریان معینی از این سنت را نشان می دهد؛ سنتی که بر ناپایداری و بی ثباتی این جهان، بر ابهام و معماگونه بودن وجود انسان و جهان زمانی که تنها از نقطه نظر انسان یا از دیدگاه عقل گرایانه مشاهده شود، و بر تلفیق و ترکیب لذت گرایی با عالی ترین گرایشهای فلسفی و عقلی تأکید دارد. خیام نمونه اعلای بسیاری از فیلسوف- دانشمندان ایرانی و حتی عالمان دینی است که در ضمن نوشتن آثاری بسیار فنی و از نظر عقلی منظم و مرتب در منطق، ریاضیات یا فقه، رباعیاتی چند به سبک و سیاق خیامی نیز تألیف و تصنیف کرده است. این چنین است که خیام استاد برجسته این نوع رباعیات گشت؛ کسی که قالب رباعی را که پیشتر ابوسعید ابوالخیر آن را به عنوان اولین ابزار شعر صوفیانه فارسی به کار گرفت و ابن سینا قبل از او این قالب را برای بیان اشکال گوناگون اندیشه های فلسفی خود استفاده نمود، در این نوع از اشعار نظری به کمال رساند.
لزوم مطالعه دقیق آثار و افکار خیام
پس از یک قرن که طی آن نام خیام به واسطه ترجمه یا ترجیحا اقتباس فیتز جرالد از رباعیات، واژه ای خودی شده است، اکنون زمان ارزیابی مجدد و کامل آثار فلسفی خیام، که یکی از اجزای اصلی آن رباعیات می باشد، فرا رسیده است. رباعیات مستلزم آن است که نه تنها به عنوان شاهکار ترجمه عصر ویکتوریا بلکه به عنوان شرح عمیقی از نظریات یکی از برجسته ترین شخصیتهای فرهنگ ایرانی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. نیل به این هدف مستلزم این است که آثار علمی و فلسفی خیام به طور دقیق مطالعه و بررسی شود و رباعیات او، در ضمن اینکه از کیفیت شاعرانه اصیل ای کتاب چیزی به دست می آوریم، به طور درست و صحیحی در دسترس (همگان) قرار گیرد.
منـابـع
سیدحسین نصر- سنت عقلانی اسلامی در ایران- صفحه 284-281
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها