کوته نظران پیکر بین
فارسی 3717 نمایش |بشر مادی همان طور که درباره ی اصل معبود، اندیشه ی مادی دارد، درباره ی فرستادگان معبود هم دارای اندیشه مادی است. کسی که خدای سبحان را در کسوت موجودی مادی نگریسته، در برابر چنین پیکر مجسم خضوع و خشوع دارد، فرستادگان آن خدا را هم با معیارهای ظاهری و مادی می ستاید. از این رو وقتی می بینند انسانی ساده و بی پیرایه داعیه ی رسالت دارد، شبهات انکار آلود خویش را مطرح می کنند. رسول خدا (ص) علاوه بر آن که به شبهات چنین افراد و گروههایی جواب عام داده اند، به هر شبهه های پاسخی خاص داده اند.
رسول اکرم به مخالفان فرمود: «شما چرا درباره ی تعیین سفارت و رسالت به خدا پیشنهاد می دهید؟ زیرا کسی حق پیشنهاد دارد که از نظر وجود، حقی در رتبه سابق داشته باشد. شما مخلوق خدای سبحان هستید و او در ملک و ملک خویش فعال ما یشاء است. البته او جز خیر، کاری نمی کند.» «بیدک الخیرإنک علی کل شیء قدیر؛ همه خوبيها به دست توست و تو بر هر چيز توانايى.» (آل عمران/ 26) لیکن چون علم انسان محدود است، تمنیاتی دارد و می خواهد با تمنیات باطل، کمبود علمی را جبران کند. از این رو خداوند گاهی در مسائل نظامی و جنگ می فرماید: «عسی أن تکرهوا شیئا وهو خیر لکم وعسی أن تحبوا شیئا وهو شر لکم؛ در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چيزى را خوش نمى داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مى داريد و آن براى شما بد است.» (بقره/ 216) ممکن است نبرد با کفر بر شما دشوار باشد ولی چه بسا امر دشواری که آن را شر می پندارید، برای شما خیر باشد و... و گاه در مسائل خانوادگی می فرماید: «فعسی أن تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا؛ اگر از آنان خوشتان نيامد پس چه بسا چيزى را خوش نمى داريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مى دهد.» (نساء/ 19) ممکن است در بعضی امور، ناراضی و بی میل باشید ولی خدا خیر فراوان در آن قرار دهد.
خلاصه آن که انسان آنچه را نمی داند می خواهد با آرزوهای وهمی حل کند، در حالی که عالم بر اساس حق و با نظم علمی و عقلی اداره می شود نه با امنیة و آرزو: «لیس بأمانیکم و لا أمانی أهل الکتاب؛ [پاداش و كيفر] به دلخواه شما و به دلخواه اهل كتاب نيست.» (نساء/ 123) رسول گرامی (ص) در جواب عام خود به آنها فرمودند: پیشنهاد دادن به خدای حکیم و فعال ما یشاء که ملک و ملک هستی و همه ی حقایق از آن اوست، نارواست. خداوند به بعضی از افراد نعمت خاصی، مانند رسالت و نبوت می دهد، زیرا تنها او می داند رسالتش را به چه کسانی عطا کند: «الله أعلم حیث یجعل رسالته؛ خدا بهتر مى داند رسالتش را كجا قرار دهد.» (انعام/ 124) و به بعض دیگر نمی دهد، یا نعمت دیگری عطا می کند، و چون کار او بر اساس مصلحت و عدل و حکمت است زیر سؤال نخواهد رفت: «لا یسئل عما یفعل وهم یسألون؛ در آنچه [خدا] انجام مى دهد چون و چرا راه ندارد و[لى] آنان [=انسانها] سؤال خواهند شد.» (انبیاء/ 23)
سران شرک و بت پرستی در کنار کعبه این شبهات را به صورت مغالطه مطرح می کردند که چرا مدعی رسالت مانند افراد دیگر غذا می خورد و در بازار و خیابان راه می رود؟ چرا فرشته ای با او نازل نشد که همکار او باشد؟ «و قالوا ما لهذا الرسول یأکل الطعام و یمشی فی الأسواق لولا أنزل إلیه ملک فیکون معه نذیرا؛ گفتند اين چه پيامبرى است كه غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود چرا فرشته اى به سوى او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد.» (فرقان/ 7) منکران وحی و نبوت که می گفتند: «أبعث الله بشرا رسولا؛ آيا خدا بشرى را به سمت رسول مبعوث كرده است.» (إسراء/ 94) و «ما أنت إلا بشر مثلنا؛ تو جز بشرى مانند ما [بيش] نيستى.» (شعراء/ 154) می پنداشتند که اگر غذا خوردن و راه رفتن مانع رسالت نیست، پس ما هم رسولیم و باید بر ما نیز وحی نازل گردد.
آنها ادراک نمی کردند که پیک وحی، ره آورد خود را بر قلب مطهر رسول اکرم (ص) فرود می آورد: «نزل به الروح الأمین* علی قلبک لتکون من المنذرین؛ روح الامين آن را بر دلت نازل كرد. تا از [جمله] هشداردهندگان باشى.» (شعراء/ 193- 194) آنها نمی دانستند که رسالت به روح انسان مربوط است نه به جسم وی، و جنبه ی جسمانی رسول است که غذا می خورد و حرکت می کند، و جسم هرگز سفیر و رسول الهی نیست. سفیر و رسول الهی جان پیامبر است که چشم و گوش ملکوتیش گشوده است و جهان غیب را می بیند و از غیب می شنود.
خدای سبحان می فرماید: این کوته نظران فقط پیکر تو را می بینند نه شخصیت الهی تو را و نمی دانند که آنچه مانع دریافت وحی است، یعنی تباهی دل، در تو نیست و شرط دریافت وحی، یعنی طهارت ضمیر را دارا هستی. پس این توهم که غذا خوردن مانع رسالت است، باطل می باشد. در آیات دیگر خدای سبحان فرمود: بگو من از جنبه مادی مثل شما هستم اما در جنبه ی الهی، شما مثل من نیستید: «إنما أنا بشر مثلکم یوحی إلی؛ من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مى شود.» (کهف/ 110) و اگر شما از لحاظ روحی و الهی مثل من بودید، کاری که من می کردم، شما هم می کردید.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 141
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها