دسته بندی انسان ها در برخورداری از حق کرامت
فارسی 3353 نمایش |اگر متفکری یا مکتبی ادعا کند که همه انسان ها در برخورداری از حق کرامت و شرف انسانی یکسانند و هیچ یک تفاوتی با دیگری ندارد قطعا سخنی نا مفهوم می گوید آیا معقول است که علی بن ابیطالب با ابن ملجم هوی پرست و جنایتکار بزرگ تاریخ بدون تفاوت از حق کرامت و شرف انسانی برخوردار باشند؟
آن کدامین نظام فکریست که موسی و عیسی و محمد (ع) را با فراعنه و طواغیت و مشرکان زر پرست و زورمندان و تزویر خوی بدون تفاوت از حق کرامت و شرف انسانی برخوردار می داند؟؟!
به نظر می رسد هر نوع تفکر حقوقی و فرهنگی و سیاسی و اخلاقی درباره مساوی تلقی کردن همه اشقیاء و جلادان و دشمنان حق و حقیقت و سوداگران انسان و انسانیت درباره کرامت و شرف صدمه ای به کرامت و شرف انسانی است که به هیچ وجه قابل جبران نخواهد بود. این تساوی را قرآن مجید با این آیه صریح که: «یا ایها الناس انا خلقنا کم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم؛ ای مردم، ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه هایی و قبیله هایی قرار دادیم تا یکدیگر را برای زندگی هماهنگ درک کنید» (حجرات/ 13) به طوز جدی نفی کرده است. با نظربه راهنمایی عقل و وجدان و منابع معتبر اسلامی کرامت انسانی بر دو نوع است: کرامت طبیعی انسانی و کرامت انسانی الهی.
1- کرامت طبیعی: انسانی همان است که خداوند متعال همه انسان ها را بدون استثناء از آن نعمت بزرگ برخودار فرموده است. آیه مبارکه 70 از سوره اسراء دلالت صریح بر این عنایت خداوندی دارد: «و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر ورزقناهم من الطیبات و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا؛ تحقیقا ما فرزندان آدم را تکریم نمودیم و آنان را در خشکی و دریا به راه انداختیم و از مواد پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنان را به بسیاری از آنچه که آفریدیم برتری دادیم». مگر کسانی که با ارتکاب به معاصی تباه کننده کرامت انسانی خدادادی خود را محو بسازد.
2- کرامت انسانی الهی عبارتست از آن شرف و حیثیت و ارزشی که با کوشش اختیاری در مسیر تزکیه نفس و تحصیل معرفت و هستی یابی و تقرب به پروردگار متعال است که شناخت و احترام به کرامت انسانی یکی از مقدمات ضروری آن است، به دست بیاورد. این همان کرامت عظمی است که خداوند سبحان مشخص فرموده است: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم؛ ای مردم ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه ها و قبیله هایی قرار دادیم تا یکدیگر را برای هماهنگی درک کنید، تحقیقا با کرامت ترین شما نزد خداوند با تقوی ترین شما است» (حجرات/ 13) قطعی است که هر یک از این دو نوع کرامت دارای درجاتی مختلف است و ملاک اختلاف درجات با مقدار و کیفیت آگاهی از عظمت و ارزش وجود انسانی و به ثمر رسیدن شخصیت الهی است که مدیریت وجود انسان را در جهانی معنی دار اداره می نماید.
اکنون می پردازیم به توضیح گروه های شش گانه انسانی که از دیدگاه اسلام با درجات مختلف از دو نوع کرامت (کرامت طبیعی انسانی و کرامت انسان الهی) برخوردار می باشند:
یک- انسان طبیعی اولی که رشد شخصیتش به مرحله ای نرسیده است که ضرورت و شایستگی های زندگی مستند به اصل و قانون را درک نماید و بپذیرد و بر مبنای آن زندگی کند. او از انسانیت فقط همان کالبد جسمانی را دارد و مغز ناشکفته و شخصیت در حالت بذری که در مزرعه وجودش کاشته شده است. این انسان با عوامل خارج از شخصیت ابتدایی و ناتوانش (با عوامل محیط طبیعی و اجتماعی و مقتضیات طبیعی بعد مادی) زندگی می کند.
دلیل اثبات کرامت برای این گروه از انسان، به اضافه آیه تکریم «ولقد کرمنا بنی آدم» و دیگر دلایل نقلی و عقلی دستور قاطع و صریح امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر است که در فرمان معروف فرموده است: «و اشعر قلبک الرحمه للرعیه و لا تکونن علیهم ضاریا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق؛ مالکا، رحمت و مهربانی بر رعیت را به قلبت اشعار (وادار به دریافت حقیقی و مستقیم) کن و مباش برای آنان درنده ای خون آشام که خوردن آنان را غنیمت بشماری، زیرا آن مردم دو صنفند: یا برادر دینی تو هستند و یا در خلقت مانند تو می باشند». همچنین روایت بسیار معروف از پیامبر اسلام (ص) که فرمود: «الخلق کلهم عیال الله و احبهم الیه انفعهم لهم؛ همه مردم مانند دودمان خداوندی هستند و محبوب ترین آنان نزد خداوند سودبخش و سودمندترین آنان بر دودمان خداوندی است.» این همان کرامت طبیعی انسان که مردم را دودمان خدا معرفی فرموده است.
دو- انسانی که با رشد نسبی شخصیت توانسته است دیگر انسان ها را هم مانند خود درک کرده و زندگی خود را بر مبنای اصول و قوانینی قرار داده است که هماهنگی با زندگی دیگر انسان ها را پذیرفته و لذایذ و آلام و بایستگی ها و شایستی های آنان را با مقایسه با خویشتن به حساب آورده و برای مراعات حال آنان بر مبنای اصول و قوانین، در درون خود احساس تعهد می نماید. این دو گروه از کرامت طبیعی انسانی برخوردارند، اگرچه گروه دوم از لحاظ شخصیت و تعهدی که برای عمل به مقداری اصول و قوانین پذیرفته است، کامل تر و در نتیجه از کرامت بیشتری برخوردار می باشد. دلیل افزایش کرامت انسانی این گروه، برکرامت گروه یکم، به اضافه حکم عقل به تلازم مقدار ارزش کرامت، جمله معروف امام حسین بن علی (ع) درروز عاشورا به سپاهیان خود باخته و پلید «عمر بن سعد» است که فرمود: «ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فی دنیا کم؛ اگر برای شما دینی نیست، یعنی معتقد به دینی نیستید از معاد نمی ترسید، اقلا آزادگانی در دنیا باشید». آن حضرت لزوم مراعات تعهدهای عرفی و اجتماعی ثابت شده در فرهنگ عمومی آن مردم را برای آن مردم گوشزد فرمود و تذکر می دهد که اگر هم پای بند دین نیستید و برای شما روز مجازاتی مطرح نیست، اقلا اصل عدم تعدی در جنگ بر زنان و کودکان را که مورد قبول و تعهد همه شماست، مراعات نمائید، سرور شهیدان و قهرمان داستان بی نظیر نینوا این اشخاص را که تعهد به اصول و قوانینی دارند (اگر چه آن اصول وقوانین دینی نباشند) حریت و عمل کنندگان به آن تعهد را احرار می نامد، و قطعی است که تا انسان از درجه پست تمایلات و هواهای حیوانی خود بالاتر نرود به مقام آزادی که فقط با عمل به تعهد های مفید زندگی تحقق پیدا می کند، نائل نمی گردد. هر اندازه که گروه در مسیر تعالی قرار بگیرد و به گروه دوم نزدیکتر شود، از کرامت بیشتری برخوردار می گردد: چنان که هر اندازه گروه دوم در مسیر تعالی قرار بگیرد و به گروه سوم نزدیک تر شود از کرامت بیشتری بهره ور می گردد و همچنین همه گروه های بعدی.
سه- انسانی که شخصیت او با وصول به رشد و کمال بیشتر توانسته است موجودیت خود را با استثناد به آغاز و انجام معنی دار در جهان معنی دار تفسیر معقول نموده و به اعتقاد به اینکه وجود او زا مبدلی توانا و دانا و بی نیاز مطلق و مهربان به همه آفریده هایش، سرازیر گشته و در این دنیا باید از اراده آن مبدأ که به وسیله عقل و وجدان برای مردن تبلیغ می شود، و به نفع خود مردم است پیروی نموده و رهسپار هدف اعلای زندگی خود گردد که وصول به حوزه اعلای کمال است و این کمال سعادت ابدی را نتیجه می دهد که تشرف به لقاء الله و رضوان الله در ایام الله می باشد. این گروه با اینکه نبوت در معتقدات آنان به جهت عدم اطلاع مطرح نشده است از نظر کرامت و شرف و حیثیت ارزشی فوق گروه اول و دوم است، زیرا این گروه با داشتن امتیازات آن دو گروه، توانسته است حیات و یا ذات (خود، من، شخصیت) خود را در این دنیا با نظر به مجموع هستی تفسیر و توجیه نماید و با توجیه مزبور تلاش و تکاپوی اختیاری فراوانی برای وصول به هدف اعلای حیات خود مبذول بدارد که قطعا نیازمند گذشت از لذایذ و خود خواهی ها است و احتیاج به فداکاری ها دارد.
چهار- انسانی که به اضافه معتقدات و رفتار متعهدانه که در بالا ذکر کردیم از نمایندگان خدا در روی زمین که پیامبران نامیده می شوند، نیز تبعیت می کنند، پیامبرانی که اراده خداوندی را درباره خلقت هستی و انسان به وسیله وحی که از خدا دریافت می کنند، به انسان ها تبلیغ می نمایند، این گروه از انسان ها، امروزه به طور رسمی و شایع منحصر در چهار گروهند: یهود، مسیحی، مجوس که در مکتب اسلام آنان را اهل کتاب می نامند و مسلم. قطعی است که این گروه اگر مطابق ادعای خود که انتساب به پیامبران الهی است، عمل کنند، (نه برای تشریفات و به دست آوردن امتیازات قانونی که هر یک از مکتب های چهارگانه برای پیروان خود مقرر ساخته است) دارای کرامت و شرفی بیشتر از سه گروه گذشته می باشند، زیرا به جهت داشتن و پذیرش مکتبی که مستند به وحی خطا ناپذیر است برای به وسیله اطاعت از پیامبران به دست آورده اند که مقتضی افزایش کرامت و شرف و حیثیت ارزشی آنان می باشد.
پنج- انسانی که اسلام را پذیرفته و به آن معتقد شده است. مقصود از اسلام همان دین الهی است که پیامبران عظام از حضرت نوح (ع) به این طرف آن را از طرف خدا تبلیغ نموده اند، این دین همانطور که از محتویات منابع اصلیش استفاده می شود، مخصوصا با نظر به اعتبار قطعی که به فطرت و عقل سلیم در عقاید و احکام قائل شده است جامع همه امتیازات مذاهب اهل کتاب می باشد، لذا انسانی که معتقد به اسلام واقعی است، در حقیقت معقتد به همه انبیای الهی و به دینی که از حضرت نوح و حضرت ابراهیم خلیل و حضرت موسی بن عمران و حضرت عیسی بن مریم و حضرت محمد بن عبدالله (ص) می باشد. این مطلب در آیه 13 از سوره شوری چنین آمده است: «شرع لکم من الدین ما و صی به نوحا و الذی او حینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی وعیسی ان قیموا الدین و لا تتفرقوا فیه کبر علی المشر کین ماتد عوهم الیه الله یجتبی الیه من یشاء ویهدی الیه من ینب؛ برای شما مقرر داشته است از دین آنچه را که به نوح توصیه کرده و آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم که دین را برپا دارید و در دین پراکنده نشوید، آنچه را که شما به سوی آن دعوت می کنید، به مشرکین بزرگ (سنگین) جلوه می کند. خداوند کسی را که بخواهد به سوی خود بر می گزیند و به سوی خود هدایت می کند هر کسی را که به او بازگشت نماید». همچنان که اگر کسی واقعا به حضرت ابراهیم یا حضرت موسی یا حضرت عیسی (ع) متعقد باشد. قطعا به محمد بن عبدالله (ص) نیز معتقد می باشد. افزایش کرامت و شرف و حیثیت ارزشی یک انسان مسلمان بر دیگران بدان جهت است که همه ابعاد عقلانی و اندیشه و وجدان و فطرت و احساسات برین خود را به تکاپو وا داشته و صحیح ترین و عالی ترین عقاید و احکام را از حیث پذیرش عقل و فطرت و وجدان و احساسات برین برای خود برگزیده است. در روایتی آمده است که اسحاق بن عمار می گوید: امام صادق (ع) به من فرمود: «یا اسحاق کیف تصنع بز کوه مالک اذا حضرت؟ قلت یاتونی الی المنزل فاعطیهم: فقال: نا اراک یا اسحاق الا و قد ذلک المو منین و ایاک، و ایاک، ان الله تعالی یقول: من اذل لی و لیــا فقد ارصد لی بالمحاربه؛ ای اسحاق زکات مالت را چگونه می پردازی؟ عرض کردم: می آیند منزل، زکات مالم رابه آنان (مومنین) می دهم، فرمود: نمی بینم تو را مکر اینکه ذلیل کردی مؤمنین را، به پرهیز، به پرهیز، خداوند تعالی می فرماید و هر کس دوستی از دوستان مرا ذلیل کند، کمین جنگ برای من گرفته است» (بحارالانوار، ج 20، ص 21) ملاحظه شود کرامت ارزشی (اکتسابی) چقدر با عظمت است که اهانت به چنین کرامتی مساوی است با محاربه با خداوند متعال.
شش- انسان هایی که اسلام را پذیرفته و رشد و کمال آنان به درجه تقوی رسیده است. مطابق یه کریمه: «ان اکرمکم عند الله اتقاکم؛ با کرامت ترین (شریف ترین) شما درنزد خدا با تقوا ترین است».
انسان های با تقوا عبارتند ازکسانی که ذات (خود، من، شخصیت)خود را از آلودگی ها و عوامل تباه کننده حفظ نموده جوهر الهی ذات را بر همه ابعاد موجودیت خود مدیر قرار داده در مسیر به ثمر رسانیدن ذات خود تکاپو می نمایند. تقوا به این معنی که توصیف کردیم در همه گروه های پنجگانه با درجات مختلف قابل وصول است، یعنی هر انسانی در هر گروه از گروه ههای پنجگانه قرار بگیرد، می تواند با تحصیل آگاهی به خویشتن و لزوم مهار کردن غرایز حیوانی، از تقوای انسانی برخوردار شود، بنابراین، پنج گروه می توانند از کرامت انسانی –الهی با درجات مختلف بهره ور شوند.
منـابـع
محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 356-361
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها