تاکید اسلام بر عهدها و سوگندها در قرآن مجید
فارسی 2333 نمایش |اسلام با تاکید فراوان بر مساله حفظ میثاق های بین المللی و رعایت عهد و سوگند حقوقی پافشاری کرده است. راز این مطلب در این است که خداوند، خود، به مجموعه نظام هستی آگاهی دارد و به این نکته اشراف دارد که آیین های دیگر تا روز قیامت همواره پابرجایند. در برخی از آیات قرآن به این تداوم اشاره شده است؛ ماند: «القینا بینهم العداوه و البغضاء الی یوم القیامه؛ تا روز قیامت، میان یهودیان و نیز بین مسیحیان دشمنی و کینه افکندیم.» (مائده/ 64)
چگونه ممکن است خداوندی که بدین روشنی از پایندگی اهل شرایع دیگر خبر می دهد، برای گردش امور جهان با حضور آنها تعالیمی نداشته باشد؟ و از ارزنده ترین این تعالیم، احترام به سوگندها و میثاق های بین المللی است. زیرا با «ایمان» می توان بهشت را از آن مردم ساخت و برنامه زندگی صالحانه مسلمانان را اداره کرد؛ اما آنچه که برای تدبیر امور همه مردم در دنیا لازم است، «أیمان» است نه «ایمان». «أیمان» در این بحث، بر سوگندها و میثاق های بین الملیی اطلاق می شود، اگرچه در مباحث حقوق خصوصی و فردی، شامل سوگندهایی است که افراد برای تاکید بر انجام یا ترک کاری یاد می کنند. [البته از لحاظ فقهی، سوگند هنگامی ارزش حقوقی دارد که با نام خدا یاد شود.]
از هر روی، احترام به سوگندهای بین المللی و پاسداری از مفاد آنها آنقدر ارزشمند است که نقض آن، یکی از انگیزه های جنگ مقدس و مشروع در فقه سیاسی اسلام شمرده می شود. قرآن کریم بی دینی دیگران را بهانه ای به جا برای جنگیدن با آنها به شمار نمی آورد، اما شکستن أیمان و سوگندها را سبب جنگ با ایشان می شمارد: «فقاتلوا ائمه الکفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون؛ با سران کفر بجنگید، زیرا به راستی آنان سوگند شکنند؛ باشد که از این کار دست بشویند.» (توبه/ 12)
انگیزه نبرد با سران کفر، نه بی ایمانی و کفر ایشان، بلکه سوگند شکنی آنان قلمداد شده است. امروز همه یادداشت تفاهم ها، مقاوله نامه ها، میثاق ها و عهدنامه های بین المللی در ردیف «أیمان» کشورها و اشخاص حقیقی یا حقوقی بین المللی به شمار می روند. اما دردمندانه باید گفت که این سوگندها تنها سپری برای حفاظت نیرومندان از عمل به تعهدات قانونی به سود خود شده اند. قرآن کریم از یک سو سوگند شکنی را مورد مجازات می داند: «یواخذکم بما عقدتم الایمان؛ اگر سوگند یاد کنید و بدان عمل نکنید، مواخذه می شوید.» (مائده/ 89)
از سوی دیگر، سوگند شکنی را از ویژگی های برجسته منافقان به شمار می آورد: «اتخذوا ایمانکم جنه فصدوا عن سبیل الله؛ سوگندهای خود را همچون سپری پیش رو می گرفتند و دیگران را از راه خدا باز می داشتند.» (منافقون/ 2)
این کار دقیقا نقطه مقابل همان کاری است که یک متقی انجام می دهد. تقوا نیز به معنای سپر گرفتن است، اما به گونه ای که سد راه کژی ها و بدی ها شود و حتی به بهای آزار خویش، مانع آزار دیگران گردد. اما آنها که سوگند را سپر خود می کنند، می کوشند تا به هر بهایی، مانع رشد دیگران شوند و خیرها و خوبی ها را از جامعه دور کنند. هم اکنون «سازمان ملل متحد» دقیقا به همین شیوه عمل می کند و معمولا از پیمان ها و سوگندهای حقوقی جهانی سپری می سازد تا همه خطرها را از قدرتمندان دور کند و به سوی ضعیفان سوق دهد.
احترام نهادن به سوگند از اموری است که هم بدان امر شده و هم از ضد نهی شده است. این ویژگی از آن امور بسیار مهم است. معمولا در شریعت، یا به انجام کاری امر می کنند یا از ترک آن نهی می کنند. اما در این موضوع، هر دو جانب مورد تاکید شارع قرار گرفته است. از سویی می فرماید: «احفظوا ایمانکم؛ به سوگندهای خویش وفادار باشید.» (مائده/ 89) و از دیگر سو، می فرماید: «لا تنقضوا الایمان بعد توکیدها؛ پس از پافشاری بر سوگندهاتان، آنهار ا نقض نکنید.» (نحل/ 91)
سوگند شکنی از ویژگی های برجسته منافقان است. باید دانست که در قرآن کریم، نفاق تنها بدین معنا نیست که کسی به ظاهر مسلمان و در باطن کافر باشد. در فرهنگ قرآن، کسی که ظاهری پاکیزه تر از باطن داشته باشد، نیز منافق است. قرآن درباره سوگند شکنان چنین تعبیر می کنند: «تتخذون ایمانکم دخلا بینکم؛ سوگندهای خود را دستاویزی برای مداخله در میان خویش قرار می دهید.» (نحل/ 92)
با عنایت به آنچه درباره منافقان ذکر شد، روشن می شود که همین شیوه مداخله گرانه قدرت های برگ در جهان کنونی (که معمولا از مجرای «سازمان ملل متحد» و «شورای امنیت» اعمال می گردد) جزئی از همان سیاست منافقانه است که ظاهری زیبا و حقوقی، اما باطنی متجاوزانه دارد و از ورای مداخله های رنگارنگ، راه به سوی اهدافی خطرناک می برد. مسلمانان باید بدانند که سوگند شکنی از اصول نفاق است و شریعت را با آن میانه ای نیست: «ماهم منکم و لا منهم و یحلفون علی الکذب و هم یعلمون؛ آنها نه از شمایند و نه از گروه دیگر؛ و در حالیکه خود می دانند، سوگند نادرست یاد می کنند.» (مجادله/ 14)
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- فلسفه حقوق بشر- صفحه 156-160
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها