نسبیت شناخت ها در قرآن
فارسی 3066 نمایش |در آیات قرآنی، شش نوع آیه و مطلب دیده می شود که دلیل نسبیت شناخت ها می باشند:
مطلب یکم- آیاتی است که محددیت علم انسانی را اثبات می کند، از آن جمله: «فتعالی الله الملک الحق و لا تعجل بالقرآن من قبل أ ن یقضی إلیک وحیه و قل رب زذنی علما؛ بزرگ است خداوند ملک و حق و مادامی که وحی قرآن برای تو تمام نشده است، در ابلاغ آن شتابزده مشتاب و بگو: ای پروردگار من، بر علم من بیفزا» (طه/ 114). «ویسأ لونک عن الروح قل الروح من أ مر ربی و ما أوتیتم من العلم إلا قلیلا؛ و از تو درباره روح می پرسند، به آنان بگو: روح از امر پروردگار من است و از علم، جز مقدار اندکی به شما داده نشده است» (اسراء/ 85).
مطلب دوم- وجود مجهولات در قلمرو ارتباط بشری با جهان خارجی. این مطلب هم در آیاتی از قرآن آمده است، از قبیل: «سبحان الذی خلق الأ زواج کلها مما تنبت الأ رض و من أنفسهم و ممالا یعلمون؛ پاکیزه پروردگاری که همه جفت ها را از روییدنی های زمین و از نفوس خود انسان ها آفرید؛ و نیز از چیزهایی که آنان نمی دانند» (یس/ 36).
مطلب سوم- نسبیت ارتباط انسان ها با رویدادها و حوادث هستی، که منشأ نسبی درک زمان می باشد. درباره این مطلب آیاتی متعدد در قرآن آمده است، از آن جمله: «کأنهم یوم یرونها لم یلبثو إ لا عشیه أ و ضحاها؛ گویی روزی که آنان عرصات محشر را می بینند، در این دینا توقف نکردند، مگر یک شامگاه و یا روز (صبح) را» (نازعات/ 46).
مطلب چهارم- محدودیت کار حواس. برای نمونه این مورد را در نظر می گیریم: «الذی خلق سبع سماوات طباقا ماتری فی خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تری من فطور* ثم ارجع البصر کرتین ینقلب إلیک البصر خاسئا و هو حسیر؛ خداوندی که هفت آسمان را روی هم آفرید. در این خلفت خداوندی، تفاوتی (خللی در نظم) نمی بینی، بار دیگر دیدگانت را به این خلقت متوجه کن؛ آیا اختلال و سستی در آن می بینی؟* سپس دیدگانت را دوباره به خلقت متوجه بساز؛ که از ناتوانی روی آن گذاشته شده و در حالی که عاجز شده، به سوی خودت برمی گردد» (ملک/ 3-4).
مطلب پنجم- شناخت هایی که به آینده گسترده شده است. بعضی از آیات قرآنی، این نوع شناخت ها را چننی گوشزد کرده است: «لکل نبإ مستقر و سوف تعلمون؛ برای هر خیر و حادثه ای، قرارگاهی است و به زودی آن را خواهید دانست» (انعام/ 67).
مطلب ششم- تماس با واقعیات محض در آغاز ابدیت، که طی آن دستگاه طبیعت و وسایل محدود کننده درک و ارتباط با واقعیات، به صورت کامل دگرکون می شود آیاتی درباره این مطلب در قرآن آمده است: «فکشفنا عنک غطاء ک فبصرک الیوم حدید؛ پرده را از مقابل چشمان تو کنار زدیم، پس امروز دیدگانت تیز می بیند» (ق/ 22). همان گونه که در سوره طه آیه 114 بیان شد، خداوند به پیامبرش دستور می دهد از او افزایش علم طلب کند. عظمت مراتب علم خاتم الانبیاء، به جهت ارتباط با خدا -از دیدگاه مسمانان- احتیاجی به بحث و تفصیل ندارد. اما از دیدگاه کسانی که به این انسان اعلاء، با نظر به قرآن و کردار و گفتارش می نکرند، این حقیقت روشن است که علم و بینش و آگاهی او درباره انسان و جهان بسیار اساسی بوده و اصولا قابل تردید نیست.
ویل دورانت می گوید: «با این که ثابت نشده است که پیامبر اسلام کتابی خوانده باشد، یا در نزد کسی درسی فراگرفته باشد، با این حال، شناخت او درباره انسان کم نظیر است؛ حتی در میان کسانی که عالی ترین مراحل علم را طی کرده باشند». با این حال، دستور خداوندی چنین است که پیامبر باید برای خود افزایش علم بطلند.
منـابـع
علامه محمدتقی جعفری- علم و دین در حیات معقول- صفحه 94-96
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها