شرایط مترجم
فارسی 2789 نمایش |فن ترجمه
فن ترجمه در واقع برای این است که چون در این روزگار، کتاب ها و متن های بسیاری از زبان های گوناگون به فارسی ترجمه می شود و در این میان شمار عمده ای متون مذهبی است، این بحث را، با اندکی تفصیل مطرح می کنیم. این کار به صورت حرفه در آمده است، و ابدا اصول در آن رعایت نمی شود. نه به این معنی که اشخاص وارد و مطلع و حرفه ای دست به این کار می زنند، مقصود از حرفه، معنای دیگری است، یعنی وسیله کسب مال و شهرت و امثال آن. در واقع کسانی که استادند و ترجمه آنان قابل قبول است، اندکند خیلی اندک. بیشتر متن های مذهبی و کتب اسلامی (که در اصل بلیغ و شیوا نوشته شده است و دارای نثری بلند و استوار و نافذ است) در ترجمه به صورتی مبتذل و منحط و به قولی «ترجمه های کان یکون» و «آن چنانی» عرضه گشته است. مترجمان و ناشران، به حدود وظیفه پایبند نیستند، یا از حدود امر آگاه نیستند. و در نتیجه بهترین مواریث فرهنگ اسلام را به بدترین، منحط ترین نوع ترجمه و چاپ عرضه کرده اند. این روش باعث انزوا و انحطاط و زوال فرهنگ دینی است. و این سهل گیری و بی توجهی خیانت است به اسلام، و خیانت به فرهنگ متعالی اسلام، و به کلام والای بزرگان اسلام، و سخن پررونق علمای اسلام.
تعریف ترجمه
ترجمه عبارت است از نقل معنی و گزارش و تحویل کلمات و جمل از زبانی به زبان دیگر، چنانکه باید. به طوری که اگر کلام ترجمه شده به زبان اصلی رد شود، همان معانی و به تقریب همان الفاظ به دست آید.
قید اخیر (به طوری که...) اهمیت بسیار دارد. می رساند که باید ترجمه در حد متن اصلی باشد، و قدرت مترجم بر سخن و علم و شناخت او از پیچ و خم فن گفتار بسیار بسیار نزدیک به گوینده اصلی باشد. و جز این هم نباید باشد.
شرایط مترجم
اینجاست که برای مترجم قیود بسیاری لازم می آید، و گاه می شود که کار او از کار نویسنده اصل دشوار تر می گردد. از جمله شرایط لازم برای مترجم این سه شرط است که در «طریقه ترجمه» آمده است: برای اینکه ترجمه، صورت کمال پذیرد، نخست مترجم باید دارای سه صفت باشد: اول تسلط، دوم ذوق، سوم سلیقه.
تسلط: ترجمان باید، قواعد صرف و نحو و اصطلاحات ادبیه و مجازات و استعارات هر دو زبانی که ترجمه یکی از آن دو را به دیگری در نظر دارد، بداند. از این گذشته، تسلط فنی و آشنایی به موضوع نیز در شیوایی و زیبایی ترجمه بی اندازه دخیل است.
ذوق: ترجمان باید متحلی به حلیه ذوق سلیم باشد، تا بتواند موارد ممتنع الترجمه را از ممکن الترجمه جدا سازد.
سلیقه: ترجمان باید الفاظ را از روی سلیقه انتخاب کند، و در تطبیق معانی و مفاهیم آنها لازمه دقت را به جای آرد، و با الفاظ فصیح و متداول و ملایم ذوق سلیم ترجمه را انجام دهد، تا مطبوع و پسندیده آید. فی المثل اگر ترجمانی، بدون اعمال سلیقه، هریک از کلمات عربی را، در هنگام ترجمه، به یک کلمه فارسی تبدیل کند (به واسطه مطابقت نکردن خواص ترکیب و اسناد و لغت با یکدیگر) ترجمه متنافره و مکروه خواهد شد. مثال این قبیل ترجمه ها:
الشعر صعب و طویل سلمه *** اذا ارتقی فیه الذی لا یعلمه
زلت به الی الحضیض قدمه *** یرید ان یعربه فیعجمه
مولف کتاب «جامع الشواهد» چنین ترجمه نموده است:
انشاد کردن شعر دشوار است و بلند است پایه و نردبان او.
هرگاه طلب بالارفتن کند در مراتب او آنچنان کسی که نمی داند او را او قواعد انشاد او را
می لغزد او به سوی فرود آمدن و پستی، قدم او.
و اراده می کند اینکه ادا نماید آن شعر را به عربی فصیح، پس او می آورد و ادا می کند شعر را به عجمی غیر فصیح.
ممکن است تصور شود که چون اینگونه ترجمه ها برای آموختن لغات و شواهد است باید تحت الفظی باشد و ترجمه واژه در برابر واژه اما این عذری موجه نیست. در این گونه موارد، باید نخست واژه ها را معنی کرد، و سپس از مجموع عبارت یا بیت ترجمه مقبولی به دست داد، تا ذوق مبتدی از آغاز کار کور نگردد و طبع و سلیقه اش کج و بی ربط پرورش نیابد.
البته بسیاری از ترجمه های مذهبی سال های اخیر در این حد از انحطاط نیست، اما چیزی است میان این حد و حدی که باید باشد، و بیشتر متمایل به همین حد. نهایت، ضعف آن بر اهل فن آشکار می گردد، اما سوء اثر آن عمومی است، یعنی افتادن کلام از اوج و فصاحت و تاثیر. این امر عمومی است و موجب می شود تا عموم خوانندگان به رغبت و به مقدار زیاد این گونه آثار را نخوانند و آن مقدار هم که می خوانند اثری که باید در نفس آنان نگذارد. برعکس خود متن، برای کسانی که با زبان اصل آشنایند، که دارای نیرومندترین نفوذ است. ترجمه باید در همان حدود باشد. مترجم، به جز نحو و صرف دو زبان «اصطلاحات ادبیه و مجازات و استعارات» هر دو زبان را نیز باید بداند. این امر به صورتی عجیب مورد غفلت قرار گرفته است. چون بیشتر افراد، بدون صلاحیت وارد کار می شوند و بدون آگاهی از جوانب کار، از این رو یک امر ضروری را پشت سر می اندازند. بسیاری تصور می کنند که همین اندازه که از قواعد نحو و صرف زبان عربی آگاه بودند و توانستند به «المنجد» مثلا، رجوع کنند مترجمند. در صورتی که هم اطلاع از قواعد و نحو و صرف عربی لازم است. و هم اطلاع از دستور زبان و هم آشنایی با متون و منابع مختلف لغت هم مجازات و استعارات و تعبیرات هر دو زبان.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- ادبیات و تعهد در اسلام- صفحه 59-63
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها