بررسی حقیقت با زیبایی در سخن ولتر

فارسی 2559 نمایش |

این جمله بسیار زیبا به ولتر نسبت داده شده است: «من با این سخنی که شما می گویید، مخالفم، ولی حاضرم برای اینکه شما این سخن را آزادانه بگویید، جان خود را از دست بدهم.»
در این جمله ولتر، اهمیت فوق العاده آزادی بیان، در زیباترین عبارات بیان شده است. اما حقیقت یا حقایقی که از ذهن ولتر با تا زیانه زیبایی مختل شده، عبارت است از:
1-ولتر، آزادی محض را در جمله مذکور محبوب مطلق قرار داده شده است، زیرا آزادی محض را به عنوان قیمت جان خود که محبوب مطلق هر انسان است تلقی کرده است. آیا مجرد این که من آزاد باشم که چنین کنم و یا چنان کنم، دارای ارزش است و یا ارزش آزادی، هنگامی اثبات می شود که در مسیر صلاح و رشد و کمال فردی و اجتماعی مورد بهره برداری قرار بگیرد. گمان نمی رود مغز متفکر ولتر اجازه بدهد که بگوید: آزادی محض اگر چه در راه فساد و افساد خود و دیگر انسان ها مورد بهره برداری قرار بگیرد، آن چنان مطلوب مطلق است که می تواند قیمتی معادل جان امثال ولتر باشد.

2-این حقیقت که تحت الشعاع زیبایی جمله ولتر قرار گرفته این امر باز می گردد که علت مخالفت ولتر با آن سخن چیست؟ اگر علت مخالفت با آن سخن، فقط اختلاف سلیقه و ذوق و به طور کلی امری جزئی و قابل اغماض است، درحالی که آزادی شخص صاحب سخن می تواند عظمت آزادی را در جامعه اثبات کند، در این صورت خلاف منطق نیست که ولتر جان خود را در دفاع از چنین آزادی از دست بدهد؛ و اما اگر چنین مخالفت با محتوای سخن از آن جهت باشد که آن محتوا بر ضرر انسان ها و انسانیت تمام شود، مثلا سخنی که آقای ولتر برای آزادی بیانش، آماده است که جان خود را از دست بدهد، ترویج استبداد و ظلم و روش عملی و فکری ماکیاولی است، در این صورت از آن متفکری (ولتر)، که می خواهد جان خود را در راه آزادی بیان فدا کند، باید پرسید: آیا در این صورت هم حاضرید دست از جان خود بشویید؟ اگر پاسخش مثبت باشد، باید بگوییم آن چه که موجب دست از جان شستن آن متفکر شده است، خود آزادی بیان نیست، بلکه شاید مدتی بوده است که شخص مزبور از ناگواری های دنیا به تنگ آمده و به فکر خودکشی افتاده است، و یا جمله بسیار زیبای مزبور فقط برای ریاکاری بوده است که امیدواریم ما در این احتمال به خطا رفته باشیم.
این توضیح استدلالی را هم متذکر شویم که آیا این احتمال وجود ندارد که جمله ادبی بسیار زیبای مزبور در دفاع از آزادی بیان بتواند آزادی معقول میلیون ها و شاید میلیاردها انسان را به خطر بیندازد؟! و با سوء استفاده از این جمله، یک انسان عاشق ظلم و ماکیاولی اجازه پیداکند با برخورداری از آزادی، صخره روی دهانه آتشفشان درونش را بردارد و مزارع فرهنگ های اصیل آدمیان را به آتش بکشد!!!؟
به راستی، چه قدر زیبا بود که همواره حقیقت در قالب هنری زیبا برای بشریت تبلیغ می گشت. اگر روح انسان به حقیقت و زیبایی عدالت و عفت و حکمت و اختیار (آزادی شکوفا در مسیر خیر) و دیگر وارستگی های روح و فداکاری ها در راه مصالح شایسته انسان ها که نه تنها هیچ حقیقتی را از وجود آدمی حذف نمی کند، بلکه همه حقایق را برای انسان ها زیبا می نماید آراسته شود، حتی دو نوع «زیبایی محسوس طبیعی» و «زیبایی نامحسوس طبیعی» نیز، دو نمود نگارین وشفاف تلقی می شوند که بر روی کمال و شکوه هستی کشیده شده اند؛ کمال و شکوهی که نمودی از جمال الهی است.

منـابـع

محمدتقی جعفری- زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام- صفحه 166-164

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها