بررسی سه گروه از انسانها در جوامع مختلف
فارسی 1959 نمایش |کمال جویان آگاه و تشویق کنندگان به کمال یابی می گویند. که ما در همه دوران و همه انواع جوامعی که از تمدن های نسبی انسانی برخوردار بوده و هستند، با سه گروه انسان ها رویاروی می باشیم:
گروه یکم: انسان هایی که فقط در اعضای طبیعی با انسان هایی دیگر مشابه بوده و از نظر مغز و روان در مراحل پستی از حیوانیت زندگی می کنند و رضایت خنده آوری هم از زندگانی خود دارند. صحبت از عقل و وجدان و آزادی و نیکی و فداکاری در راه همنوع و دیگر حقایق و پدیده های با ارزش و با عظمت برای آنان، طعم زهر کشنده دار و بویی متعفن و منظره ای ابلهانه.
گروه دوم: انسان هایی هستند که خود را در مجرای گردیدن های انسانی قرار داده، جز «من» خود، «من» های انسان های دیگر را هم به رسمیت می شناسند و معتقدند که اگر آنان هدف هستند، دیگران نیز هدفند و اگر دیگران وسیله هستند، ایشان نیز وسیله می باشند. اینان در انجام تکالیف فردی و اجتماعی فقط به انگیزه عقل و وجدان حرکت می کنند، نه از روی سوداگری های سود آور. مسلم است که قرار گرفتن در چنین مسیر که ما آن را «حیات معقول» می نامیم، چنان که احتیاج به اعتقاد به مطلوبیت این مسیر دارد، سخت نیازمند استدلال منطقی است که بتوانند در برابر نوع یکم (انسان نمای پست تر و درنده تر از حیوانات)، زندگی خود را توجیه و برتری این نوع زندگی را اثبات کنند. استدلالی که این گروه دوم مطرح می کنند، متکی به این اصول است:
اصل یکم: نیک و بد، دو حقیقت متقابلند و نادیده گرفتن دو مفهوم متقابل «نیک و بد» در گفتار و عمل و اندیشه و هدف گیری ها درست، مساوی نادیده گرفتن موجودی به نام انسان است که دارای عقل و وجدان است و برای خود در ماورای حیات طبیعی محضی که دارد، فرهنگی سازنده به وجود آورنده و راه خود را از حیوانات جدا ساخته است.
اصل دوم: پاسخ سوال از هدف نهایی زندگی، فقط با اختیار این مسیر است که می تواند از عنوان یک موجود آلت محض عوامل اقویای جوامع و عوامل جبری و جبر نمای محیط برتر رفته و از حد یک «چیز» به مرتبه یک «کس» صعود کند.
اصل سوم: بدون قرار گرفتن انسان های یک جامعه در چنین مسیری، معمای دولت و ملت برای ابد لاینحل خواهد ماند.
اصل چهارم: تبدیل کره خاکی از میدان تنازع دربقا به آشیانه قابل زیست، بدون قرار گرفتن انسان ها در مسیر مزبور امکان پذیر نخواهد بود.
گروه سوم: مردم بی طرف و بی خیال هستند که کاری با هیچ اصل و قانونی ندارند. آنان زندگی را می خواهند برای این که بخورند و بخواند و شهوت حیوانی خود را به هر طریق و وسیله ای که باشد اشباع کنند، اگر چه با غوطه ور ساختن همه انسان ها در آلام و ناگواری ها امکان پذیر بوده باشد. آنان زندگی را می خواهند که حجم تورم خود طبیعی آنان همه کیهان را پر کند و چیزی که برای آنان مطرح نیست، حقیقتی به نام حیات قابل تفسیر و توجیه است.
منـابـع
محمدتقی جعفری- زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام- صفحه 269-268
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها