حقوق اعضاء و جوارح انسان

فارسی 2590 نمایش |

انسان چون سایر حیوانات دارای اعضا و جوارح است که با نظم خاصی پیکره وجودی او را شکل می دهند. بی شک هر یک از آن اعضا برای هدفی خاص آفریده شده اند و وظیفه ای ویژه برای آنها مقرر شده است: «ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا» (اسراء/ 36)
در سایه مسئولیت اعضا و هدفمندی جوارح، حقوقی برای آنها تعیین گردیده و تجاوز از حقوقشان ظلم شمرده شده است که باید روی بدان پاسخ داد؛ زبان، چشم، گوش، دست و پای انسان به زودی از تجاوز حقوقشان شکوه خواهند کرد و بر ضد صاحبشان شهادت خواهند داد: «الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون» (یس/ 65)، پس جوارح و اعضای انسان، سربازان سپاه حق اند: «و جوارحکم جنوده» (نهج البلاغه، خطبه 199) که اگر حقوقشان ادا شود، پشتیبان او خواهند بود، وگرنه او را شکست خواهند داد؛ یعنی خداوند با همین سپاه انسان را قدرتمند یا عاجز می کند و هیچ نیازی به لشکرکشی از بیرون نیست؛ با تادیه حقوق اعضاء، وی را به سوی سعادت رهنمون می سازد و با نادیده گرفتن آن همین سربازان او را شکست می دهند.
الف. حق زبان: بیان حقایق سخنان نیکو حفظ و دور نگه داشتن آن از مطالب مستهجن، کذب، تهمت، غیبت، فحاشی، پرگویی، سخن چینی و نمامی همه از حقوق اساسی این عضو است. پیامبر اکرم (ص) لازم حفظ حقوق زبان را طول صمت دانسته اند و در وصیتشان به علی (ع) فرمود: «یا علی من خاف الناس لسانه فهو من اهل النار» و نجات مومن را در حفظ زبانش دانست: «نجاة المومن من حفظ لسانه» و نیز فرمود: خداوند زبان را به گونه ای عذاب کند که هیچ یک از جوارح را به آن شدت عذاب ننماید، صاحبش گوید چرا چنین عذاب می کنی؟ به او گفته می شود کلمه ای از تو جاری گردید که به واسطه آن در مشرق و مغرب زمین خون هایی به ناحق ریخته شد.
در نصایح حضرت علی (ع) به نوف بکالی آمده است که آن حضرت در ضمن نصیحت فرمود: «یا نوف کذب من زعم انه ولد من حلال و هو یاکل لحوم الناس بالغیبه؛ ای نوف دروغگو است کسی است که گمان کند حلال زاده است و حال آنکه گوشت های مردم را به غیبت می خورد.» امام سجاد (ع) درباره حق زبان می فرماید: «و حق اللسان اکرامه علی الخنی و تعویده الخیر و ترک الفضول التی لا فائده لها و البر بالناس و حسن القول فیهم؛ حق زبان، گرامی داشتن آن از سخنان زشت (آلوده نشدن به کلمات زشت) و عادت دادن آن به نیکی و ترک کلمات زایدی که فایده ای در آن نیست و نیکی به مردم و سخن نیک گفتن در میان آنهاست.»
حاصل سخن در حق زبان با توجه به آیات و روایات صداقت و راستگویی دفاع از حق و پرهیز کامل از باطل، حفظ شخصیت افراد در شئون فردی و اجتماعی با زبان، ترک مبالغه گویی، خالی بودن کلام از زواید ترک هرگونه نیش زبان یا اهانت به دیگران، هماهنگی قول و عمل، امید به وصول ثواب و نتیجه اخروی است.
ب. حق چشم و گوش: پوشاندن چشم از نگاه حرام و نگریستن به آنچه را که خدا امر فرموده، از حقوق چشم به شمار می آید. در قرآن کریم خداوند به پیامبر (ص) فرمود: «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم.... و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن» (نور/ 30-31)
چشم را پیامبر دل نامیدند که فرمان او می برد و هرگونه نگاه بیجا، ظلم و تعدی در حق اوست و آن را تیر زهرآگین از تیرهای شیطان دانسته اند که با نگاه حرام تیر آن به جان انسان اصابت می کند. خداوند این عضو را در انسان قرار داد تا حقایق هستی را مشاهده نموده و به عظمت خالق پی برد؛ نه اینکه هرچه در مقابلش افتاد بنگرد و دل را تحریک کند. بسیاری از اضطرابات قلب به واسطه نگاه های آلوده و حرام است. زمانی که نگاه پاک باشد دل روشن می شود ولی زمانی که چشم آلوده به گناه شد، لغزش دل بر صاحبش آشکار می گردد و زمانی که حق بصر ادا شود شخص اهل بصیرت می شود و حق آن را امام سجاد (ع) در راستای آیه کریمه سوره نور تفسیر می فرماید که «حق البصر ان تغضه عما لا یحل لک و تعتبر بالنظر به؛ حق بینایی آن است که آن را بپوشانی از آنچه دیدن آن حرام است و با دیده عبرت انگیز به حوادث بنگری.»
در احادیث نگاه به قرآن پیشوای عادل علم ربانی چهره پدر و مادر از روی مهربانی و برادری که برای خدا او را دوست خود برگزیده، از حق بصر به شمار آمده است. به نظر می رسد آلودگی دیده از پلیدی دل حکایت دارد و استمرار در گناه چشم بر رجس جان می افزاید، چنان که بصر ابزار باطن است.
حق گوش هم منزه داشتن آن از امور حرام است؛ استماع تهمت، غیبت، اصوات نامناسب که مقدمات حرام را فراهم، دل را تحریک، فکر را منحرف و عقل را زایل می سازد ستم در حق این عضو آدمی است: «و اما حق السمع فتنزیهه عن ان تجعله طریقا الی قلبک الا لفوهه کریمه تحدث فی قلبک خیرا». این حقوق در باره دست و پا، عورت و معده و سایر اعضا و جوارح نیز وجود دارد و باید انسان آن را ادا کند.

منـابـع

عبد الله جوادی آملی- حق و تکلیف در اسلام- صفحه 302-305

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها