سخنان آیت الله نجفی درباره اجتهاد
فارسی 5704 نمایش |اجازه اجتهاد هنگامی اهمیت دارد که اجازه دهنده (مجیز)، شایسته این کار باشد و جز حقیقت موضوع، امر دیگری در کار نباشد. اجازه دار (مجاز)، نیز شایسته و اهل باشد. به علاوه این اجازه برای خدا داده شده باشد. و آن کس که اجازه گرفته است نیز برای خدا خود را به این مرتبه رسانیده باشد. در این مقام، مناسب است سخنان یک عالم دینی روشنفکر، آیت الله حاج سید حسن نجفی قوچانی (م-1322ش) را با هم بخوانیم:
طلبه باید درس را لله بخواند. یعنی برای دستگیری و هدایت و ارشاد جهال درس بخواند، که بندگان خدا را از ورطه جهالت و ضلالت برهاند، که خدا چنین طلبه را دوست خواهد داشت. اگر به نیت مالیه دنیا و ریاست دنیا و غلبه بر امثال و اقران درس بخواند، تن به زحمت چیز فهمی ندهد و درصدد آن نباشد، بلکه به چهار کلمه لفاظی و صناعی که جهال را به آن قانع توان کرد قناعت کند. و لذا کسانی که تقدس به خرج دهند و تدلیس پیشه گیرند، ادراکات علمی ندارند و معارف یقینی در آنها نیست، و حال آنکه اول الدین معرفة الله، و وسط الدین معرفة الله، (و آخر الدین معرفة الله)، و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، ای لیعرفون. این طور اشخاص دین فروش و راهزنانند. باید حتی الامکان دست آنها را کوتاه کرد. و به این طایفه نباید چیز آموخت که سلاح به دست دزد و دشمن دین دادن است... تعلیم (اینگونه) اشخاص بدتر از بیع اسلحه است به کافر حربی. بلکه اجازه اجتهاد به اینها دادن، ولو مجتهد هم باشند، بدتر از محرمات شدیده است.
آری کسی حق دارد مجتهد باشد و اجازه اجتهاد بگیرد، که به جز تحصیل و تکمیل علومی که جزو مبادی اجتهاد است، از جمله اصول و فقه، دارای (ملکه قدسیه) به تعبیر شهید ثانی نیز باشد، از شعوری والا برخوردار. مرحوم آیت الله آقا نجفی قوچانی، در سخنی که از وی نقل شد، بیشتر تأکید کرده است بر تقوای نفسی و اخلاقی مجتهد. من می افزایم که تقوای اجتماعی سیاسی نیز شرط است. و این تقوی حاصل نمی شود مگر از طریق علم به جامعه و سیاست. چنانکه تقوای اخلاقی نیز جز از راه تحصیل علم اخلاق و علم احکام حاصل نمی شود.
ببینید در این زمان ها، که ممکن است کسی با داشتن اجازه اجتهاد در سرنوشت مردمی اگرچه اهل محله ای، یا ساکنان روستایی و کوره دهی دخالت کند، و قهرا پیش می آید و می کند، باید فقیهان و استادانی که اینگونه اجازات را می دهند، به جز مبادی متعارف اجتهاد، چندین جهت دیگر را (اگر چه به قول فقها: به عنوان ثانوی به خاطر ملاک مذکور) در شخص مجازله رعایت کنند، از جمله چنانکه ذکر شد، داشتن تقوای سیاسی علاوه بر تقوای اخلاقی و داشتن هر تقوایی علم به مبادی و اصول و نقاط صحت و سقم و انحراف و استقامت در سیاست. نیز باید شخص مجازله به عنوان مجتهد، دارای درک موضوعی و شعور اجتماعی و بیداری و خبرویت در مسائل و قضایا باشد. چون اجازه اجتهاد تنها به این معنی نیست که معلومات کسی را تصدیق کرده باشند. مانند گواهی نامه پزشکی، که آن نیز تنها به معنای تصدیق معلومات نیست. از این روست که به جز سوگندنامه ی معروف بقراط، جامعه پزشکی باید به اصولی عمده پایبند باشد. و نظام پزشکی نیز در اصل برای نظارت بر همین اصول و امور تأسیس شده است. پس اجازه اجتهاد، یک قسمتش تصدیق معلومات شخص مجاز است، قسمت دیگر بلکه قسمت عمده آن فرستادن شخص است به درون جامعه، به عنوان شبان. و همین طور که اگر این شبان گرگی باشد در جامعه شبانی، نتیجه اش معلوم است، اگر شخصی باشد نادان و بی اطلاع از رموز شبانی و چگونگی حمله گرگ و حیله ها و تدبیرهای گرگان برای غافلگیر کردن رمه و حتی زبان ویژه گرگان، این گونه شبان نیز نتیجه شبانیش، چه بسا بدتر از شبان اول باشد.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- حماسه غدیر- صفحه 293-291
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها