تحلیل ابعاد کاری میرحامد حسین درباره کتاب عبقات الانوار

فارسی 4355 نمایش |

کتاب «عبقات الانوار» و کار عظیم پدید آورنده ی این اقیانوس را، و همچنین شخصیت چنین مؤلفی را، باید فراتر از اندازه ی یک شرح حال بشناسیم. این است که در اینجا به تحلیل چند بعد از ابعاد کار عظیم نویسنده ی «عبقات» می پردازیم.

بعد علمی

نخستین بعدی که از این کار عظیم، چشمگیر است، وزن علمی کتاب است. میرحامد حسین هنگامی که خود را مکلف می بیند که مطالب نادرست کتاب «تحفه اثنا عشریه» نوشته ی عبدالعزیز دهلوی را روشن کند، نخست به آماده کردن خویش برای ادای تکلیف می اندیشد. و به اصطلاح پس از احساس تکلیف، به فکر تهیه ی مقدمات عمل به تکلیف می افتد، و نه تنها به شروط «صحت تکلیف» بلکه به شروط «کمال تکلیف» نیز توجه می کند. همین که دید کتابی نوشته شده است که از نظر دین و علم و جامعه و شرف موضوع، باید به توضیح اشتباه انگیزی های آن پرداخت، و جهل پراکنیهای آن را جبران کرد، و تفرقه آفرینیهای آن را باز پس راند، و دروغهای آن را برملا ساخت نخست به دنبال گسترش معلومات خویش و پیدا کردن مآخذ و اطلاعات وسیع می رود، و سالها بر سر این سودا عمر می نهد.

بعد اجتماعی

کتابهایی که به قصد رد و تخطئه ی مذهب آل محمد (ص) و پیروان آل محمد (ص) نوشته می شود، توهین به دین خداست، و تحقیر مفاهیم عالی اسلام، و رد حکومت عادل معصوم بر حق، و طرفداری است از حکومت جباران و طاغوتیان، و خیانت است به اسلام و مسلمین، و دور داشتن مسلمانان است از پیروی مکتب متعهد درگیر با ظلم و ظالم، خدمت است به دشمنان اسلام. و در این اعصار، همین کتابها از جمله نوشته هایی است که آب به آسیای استعمار و استعمارگران می ریزد. و اینچنین زیان صدمه ای، اندک اندک از سطح یک مملکت و یک امت می گذرد، و دامنه ی آن به بشریت و مسائل عالی بشری می کشد.
و از اینجاست که اهمیت کتابهایی که عالمان شیعه (در طول قرون) به منظور دفاع از مکتب متعهد شیعی نوشته اند معلوم می گردد. و اینگونه کتابها که به دست عالمان فرزانه و آگاه ما نوشته شده است (عالمانی که همواره روش خود علی (ع) را ملحوظ داشته اند)، همیشه جنبه ی دفاع داشته است نه هجوم. و نوشتن این گونه کتابهای روشنگر و مستند، واجب دینی و علمی و اجتماعی است، زیرا این کتابها نظر نادرست دیگران را نسبت به شیعه و تشیع و پیروی از آل محمد (ص) درست می کند، و کم کم به شناخت حق و نزدیک شدن مسلمین به هم (به صورت صحیح آن) منتهی می گردد.

بعد دینی

در توضیح این بعد، باید مقدمه ای کوتاه بیاوریم. می دانیم که اهمیت هر دین و مرام به محتوای عقلی و علمی آن است. به سخن دیگر: مهم ترین بخش از یک دین و عقیده، بخش اجتهادی آن است نه بخش تقلیدی. چون این بخش است که هویت اعتقادی و شخصیت دینی فرد را می سازد. آنچه این شخیت را پدید می آورد، بخشی است که انسان با تشخیص و اجتهاد خود آن را می یابد، و یقین می کند، و معتقد می شود. و چه بسیار اتفاق می افتد که در راه همین یقین و باور جان خود را نثار می کند.
این است جوهر اصلی و مضمون نهادی دین. بنابراین، کوشندگانی که با پیگیری های علمی و پژوهشهای بیکران خویش، مبانی اعتقادی را توضیح می دهند، و حجم دلایل و مستندات دین را بالا می برند، و بر توان استدلالی و نیروی برهانی دین می افزایند، و نقاط نیازمند به استناد و بیان را مطرح می سازند و روشن می کنند، اینان، درواقع، هویت استوار دین را می شناسانند، و جاذبه ی منطق مستقل آیین حق را نیرو می بخشند. اینانند کسانی که وارثان پیامبرانند. اینانند آنان که جوهر سیال انسانیت را که از شناخت و استقامت مایه می گیرد، در وجود انسان ها جاری می کنند.
این دسته از دانشمندان دینند که جنبه ی عقلی و شناختی دین را عرضه می کنند، و نشر می دهند، و باعث می شوند تا به خردها مدد رسد، و آگاهی های اعتقادی افزایش یابد، و بعد عقلی ایمان شناسانده شود، و باطلها و گمراهی ها و سستیهای عقیدتی از میان برود.
آنچه یاد شد، یکی از مهم ترین جنبه های خدمت متفکران دینی است، و همچنین عالمانی که به نشر عقاید صحیح و توضیح و اثبات آنها پرداخته اند و می پردازند، جنبه ای که با کار فقها قابل قیاس نیست. و چنان که بزرگان گفته اند، «فقه اکبر» است.

بعد اخلاص

نقش و تأثیر اخلاص نیت در زندگانی و کارنامه ی عالمان دین، مسئله ای است بیش از اندازه مهم. اگر زندگی و زهد و کار و وفور اخلاص نزد این عالمان با عالمان دیگر ادیان و اقوام، یا استادان و مؤلفانی که اهل مقام و مدرکند، مقایسه شود، اهمیت آنچه یاد شد آشکار می گردد. در اینجا مناسب است سخن استاد محمود شهابی را نقل کنیم:
همت بلند و قوت اراده، استقامت در امور، گسستن دل از محسوسات باطل، و بریدن علایق از مادیات و مشهودات فانی، و پیوستن به حقایق نشئۀ بالا، و موجودات عالم اعلا، اینها همه از علایم بزرگی نفس، و از مظاهر بارز سعۀ صدر می باشد. نفوسی که دارای خصالی از این قبیل باشند، قابل احترام و در خور تقدیر می باشند...
کسی که اندک اطلاعی از رجال علمی اسلام داشته باشد، و بر سعه مجال عمل ایشان واقف شود، به مزایای علمی و عملی و اخلاقی آنان آشنا خواهد شد، و خواهد دانست آن بزرگان دارای چه همت بلندی بوده، و چطور از همه چیز و حتی خودگذشته، و تا چه حد در امور معنوی، یعنی کسب حقایق و ترویج فضایل، استقامت ورزیده، و بالاخره از لحاظ عظمت نفس به چه پایه و مقامی شامخ رسیده اند. انسان باید بسیار با همت و بلند نظر و عظیم النفس باشد که در تمام دوره ی زندگانی، از همه ی لذایذ مادی و خوشیهای دنیوی بگذرد، و با سختی و تنگی زندگانی، شب و روز، برای خدا، در راه کسب و نشر علم کوشش کند، و در تمام مراحل عمر قدمی از طریق تقوی و زهد بر کنار نرود، و در جمیع شئون زندگی خدا را حاضر و ناظر و قاهر داند.، و به یاد او و به راه او قدم و قلم بزند. عنایت و توفیق الهی نیز باید به حدی کامل بر حال کسی شامل آید، تا بتواند عمر گرانمایه را در راهی چنین به پایان برد، و نفس خود را به چنان پایه ای برساند...
عالمان با اخلاص و بلند همت و تقوی پشه ی مسلمان، که در طول قرون و اعصار، انواع مصائب را تحمل کردند، و مشعل فروزان حق و حق طلبی را سردست گرفتند، چنان بودند، و چنان اخلاصی در کار، و ایمانی به موضع خویش داشتند.

بعد اقتدا

این بعد مربوط است به نتایجی که از این دانستنیها می توان گرفت. یقین است که اطلاع از احوال اینگونه عالمان و چگونگی کار و اخلاص آنان، و کوششهای بیکرانی که در راه خدمتهای مقدس و بزرگ کرده اند، می تواند عاملی تربیت کننده و سازنده باشد.
باید جوانان ما، به ویژه طلاب جوان، که مرزبانان حماسه ی اسلامند، به این بزرگمردان اقتدا کنند، احوال آنان را بخوانند و سرمشق خویش قرار دهند، و خود را همانگونه تربیت کنند. ایمان، اخلاص، پشتکار، زهد، تقوی، گذشت، دقت، حوصله، و غنای شخصیت آنان را نمونه گیرند و با جدیت و کوشش، اینهمه را در خویشتن پدید آورند.
چه بسیارند عالمانی که در زیستنامه ی آنان آمده است که صاحب دویست اثر بوده اند یا بیشتر. آنان از همه ی لحظات عمر استفاده می کرده اند، و با چشم پوشی از همه ی خواهانی ها و لذتها، دست به ادای رسالت خویش می زده اند. درباره ی میر حامد حسین هندی نوشته اند که از بس کار کرد، دست راستش از کار افتاد. این تعهد شناسان اینسان به بازسازیهای فرهنگی و خدمات اصلاحی و اقدامهای علمی، و مرزبانیهای دینی پرداخته اند، و اینگونه نیروهای بدنی را در راه آرمانهای بلند می نهاده اند، و با همت بلند، تن به رنج می داشته اند، تا جانهای دیگر مردمان آگاه و آزاد گردد... به گفته ی متنبی:
و اذا کانت النفوس کبارا *** تعبت فی مرادها الاجسام
«چون روحها بزرگ و بلند همت باشند، تنها در طلب مقصود آنان خسته و فرسود گردند.»

منـابـع

محمدرضا حکیمی- میرحامد حسین- صفحه 147-159

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها