تکلم انسان با خدا
فارسی 3304 نمایش | آیا انسان به جایی می تواند برسد که دست فرشته ها به او نرسد؟ در جواب باید گفت: اگر این سرمایه را به کار برد، و این بار را درست به مقصد برساند، به جایی می رسد که دست فرشته ها هم به او نمی رسد. در پایان یکی از حوامیم سبعه این آیه هست که: «و ما کان لبشر أن یکلمه الله الا و حیا أو من وراء حجاب أو یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء؛ و هیچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید جز [از راه] وحى یا از فراسوى حجابى یا فرستاده اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نماید.» (شوری/ 51)
یعنی، انسان می تواند با یکی از سه راه مستمع خدا باشد و کلام الهی را درک کند- به صورت قضیه منفصله "مانعدالخلو" است که قابل جمع نیز می باشد:
اول: از راه وحی بدون واسطه، که در آن مقام بین انسان کامل و ذات اقدس اله احدی فاصله و واسطه نیست، نه فلک فاصله است، و نه ملک واسطه «و ما کان لبشر أن یکلمه الله الا و حیا».
دوم: «أو من وراء حجاب» نظیر آنچه درباره موسی کلیم (ع) آمده است که از وراء حجاب شجر «انی انا الله» (قصص/ 30) را شنید.
سوم: «أو یرسل رسولا فیوحی باذنه ما یشاء» که توسط فرشتگان کلام خداوند را می شنود. بنابراین، انسان به جایی می رسد که بدون واسطه از ذات اقدس اله وحی دریافت می کند که در آن بخش، فرشته راه ندارد.
درباره معراج نبی اکرم (ص) آمده است که بخشی از آیات قرآن کریم را به صورت مشافهه دریافت نموده، و گفته اند دو آیه پایانی سوره مبارکه بقره از این قبیل است. یعنی آیه: «آمن الرسول بما انزول الیه من ربه والمومنون کل امن بالله؛ پیامبر به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده، و مؤمنان همگی به خدا ایمان آورده اند.» (بقره/ 285) و آیه :«لایکلف الله نفسا الا وسعها؛ خدا هیچ کس را جز به قدر توانائیش تکلیف نمی کند.» (بقره/ 285 -286)
که این دو آیه را وجود مبارک نبی اکرم (ص) شفاها بدون واسطه از ذات اقدس اله دریافت کرد. و بعضی از غرر آیات قرآن کریم از این قبیلند، که در تلقی آنها، فرشته دخیل نبوده است. چه این که جبرئیل – سلام الله علیه- در جریان معراج طبق روایتی عرضه می دارد: "لو دنوت انمله لا حترقت؛ اگر به مقدار بند انگشتی پیش آیم خواهیم سوخت." بنابراین انسان کامل جایی قدم می نهد که فرشته قدرت پرواز ندارد. نمونه دیگری که در این مورد آمده است جملات امیرالمؤمنین (ع) در دعای کمیل است که می فرماید: "برخی از اسرار درونی انسان را فرشتگان نمی فهمند. و با این که ذات اقدس اله فرشتگان را مأمور ضبط اعمال انسان کرده است، اما آن خاطرات دقیق، به قدری رقیقند که فرشته توان آن را ندارد که حجاب نوری را خرق کند، و بدرد، و آن راز نهانی نهانخانه او را بفهمد."
"والشاهد لما خفی عنهم و برحمتک اخفیته و بفضلک سترته؛ بارالها تو خود شاهدی بر آنچه از آنان پنهان است و خود به خاطر رحمتت پنهان نموده و به سبب تفضلت پرده پوشیدی." و بدین خاطر بعضی از کارهای ما را ذات اقدس اله مستقیما به عهده می گیرد. این که می فرماید: «و نکتب ما قدموا وآثارهم؛ می نویسیم هر چه پیش فرستاده اند و اثر گذاشته اند.» (یس/ 12) هرچه را که بشر پیش فرستاد ما می نویسیم، و هر چه به عنوان آثار حسن یا سوء اوست ما می نگاریم. یا می فرماید: «و الله یکتب مایبیتون؛ خدا می نویسد آنچه شبها نقشه می کشند.» (نساء/ 81) ذات اقدس اله آنچه را که اینها بیتوته می کنند، و در شب نشینیها نقشه می کشند، می نگارد، برای آن است که این اسرار و آثار را به دست فرشته ندهد، تا یک رازی بین بنده و مولا باشد، آن پرده آویخته باشد تا آبروی بنده پیش هر فرشته ای ریخته نشود، و حسیب آن بخش از سیئات، خصوص ذات اقدس اله باشد.
این سخن که اگر فرشته ها مأمور ضبط و ثبت عقاید، نیات، خاطرات، اقوال و اعمال انسان هستند، پس باید از نشئه علمی وسیع و عمیقی برخوردار باشند، مطلبی صحیح است، اما در بحثهای جهان بینی نباید افراد گروه خاص معیار قرار گیرد. سخن در اشخاص نیست، سخن در مقام انسانیت است، وقتی امر دایر می شود بین مقام انسانیت و مقام فرشته، آنجا معلوم می شود که مقام انسانیت می تواند آن چنان اوج بگیرد که فرشته ها از برخی از زوایای کار او بی خبر باشند. لذا ذات اقدس اله فرشته ها را به بسیاری از اوصاف می ستاید و می فرماید: اینها رقیبند، عتیدند، قعیدند، کریمند، حفیظند، چیزی از اینها فوت نمی شود، چیزی را اضافه نمی کنند، چیزی را کم نمی کنند، منزه از افراط و مبرای از تفریطند، اما در عین حال بعضی از چیزها را هم اجازه نمی دهیم که فرشتگان بفهمند، زیرا: «و ما منا الا له مقام معلوم؛ و هیچ یک از ما - فرشتگان - نیست مگر این که برای او مقام و مرتبه ای معین است.» (صافات/ 164)
منـابـع
آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 129-132
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها