بررسی دیدگاه جاسترو در تعریف از دین

فارسی 2641 نمایش |

جاسترو می نویسد دین از سه چیز مرکب است:
1- اعتراف به قدرت یا قدرتهایی که در حیطه اختیار ما نیستند.
2- ادراک مقهوریت نسبت به این قدرت و یا قدرتها.
3- طلب ارتباط با این قدرت یا قدرتها.
بررسی
اولین انتقاد بر این تعریف این است که قدرتهایی در کیهان وجود دارد، نظیر نیروهای اتمی که ما آنها را می پذیریم، ولی هرگز منشاء آنها را دین نمی دانیم. هر قدرت مافوق اختیار انسان از ارکان دین نیست. قدرتی که لایتناهی است و دارای لطف و عدل و حکمت و خلاقیت و کمال مطلق و ... است و خدا نامیده می شود، از ارکان دین است.
دومین انتقاد بر این تعریف این است که ادراک مقهوریت نسبت به این قدرت را باید درست تفسیر کرد. انسان در ارتباط با خدا بر اثر ادراک قدرت و عظمت بی نهایت او خود را مقهور قدرت او احساس می کند نه اینکه مانند یک جاندار ضعیف از یک جاندار قوی و درنده وحشت و گریز داشته باشد؛ که این منطق امثال جاسترو را وادار کرده تا آن همه عبادات و نیایش و ارتباطات خداشناسی را که بر مبنای انس و الفت و محبت و نیروگری و عشق الهی تحقق یافته نادیده بگیرد؟!
جاسترو در ادامه مطلب فوق می گوید:
دین اعتقادی است به یک یا چند قوای مفارق از ما و مسلط بر ما. نتیجه این اعتقاد چند امر است.
1- تشکیلات و قوانین معین
2- اعمال مخصوص
3- نظامات خاصی که ما را به این قوه مربوط و متصل می سازد.
بررسی
در دین یک سلسله قوانین وجود دارد اما تشکیلات به آن معنایی که در بعضی از مذاهب وجود دارد لازم نیست. در دین یک سلسله نظامات خاص وجود دارد که موجبات کمال انسان را فراهم می آورد. به طور کلی باید گفت: اعتقاد دینی از نخستین حالت یقظه یعنی هشیاری به اینکه آدمی جزیی از جهان معنادار است، که با یک حکمت و مشیت عالی به جریان افتاده است شروع می شود و تا عالیترین رابطه با ملکوت الهی که همه زندگی آدمی را چه در حال فردی و چه در حال اجتماعی در جاذبه مقام ربوبی قرار می دهد گسترش می یابد، بدیهی است که ابعاد و اشکال چنین جریانی بسیار متنوع می باشد.

منـابـع

محمدتقی جعفری- فلسفه دین- صفحه 81-82

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها