تفسیر آیه 51 سوره انفال
فارسی 5571 نمایش |خداوند در آیه 51 از سوره انفال می فرماید: «ذلک بما قدمت ایدیکم و ان الله لیس بظلام للعبید؛ اين (كيفر) دستاوردهاى پيشين شماست و (گرنه) خدا بر بندگان (خود) ستمكار نيست». این آیه دو فراز دارد: یکی «ذلک بما قدمت ایدیکم» و دیگر: «و ان الله لیس بظلام للعبید». این دو فراز مکمل یکدیگرند. وقتی که صحبت عذابهای دردناک می شود، فورا به ذهن انسان می آید که چرا خدا چنین عذاب می کند؟ آیا این العیاذ بالله ظلم نیست از طرف خداوند؟ قرآن همیشه اینطور جواب می دهد: «ذلک بما قدمت ایدیکم» اینها همه به موجب آن چیزهایی است که دستهای خودتان آنها را پیش فرستاده است، یعنی تمام این عذابها و متقابلا نعیمها، عذابها و نعیمهایی است که به دست خودتان آنها را پیش فرستاده اید. خدا هرگز به بندگان خودش ظلم نمی کند. آیات قرآن کریم که این مطلب را می رساند زیاد است.
در قرآن، همیشه عموم مشیت الهی به چشم می خورد یعنی قرآن در مسئله مشیت الهی چنین نیست که مثلا ثنوی باشد و بگوید بعضی امور تحت مشیت الهی است ولی بعضی دیگر تحت مشیت الهی نیست، بلکه می گوید همه چیز تحت مشیت الهی است ولی انتساب هر چیزی به اراده خداوند از مجرای سبب و علت خودش است. کارهای بشر هم انتسابش به خداوند از طریق خود بشر و اختیار و اراده اوست.
قرآن در پایان آیه 51 سوره انفال می فرماید: «و ان الله لیس بظلام للعبید؛ و اینکه باید بدانید خدا هرگز به بندگان خود ظلم نمی کند». اینجا دو تا نکته است که باید عرض بکنم. یکی اینکه کلمه عبید آورده که علامت استرحام است، یعنی خدا چگونه به بنده خودش ظلم می کند؟! یعنی بنده از آن جهت که بنده است مستحق استرحام است. بنده در مقابل حق چیزی نیست که خدا بخواهد به او ظلم کند و حقش را العیاذ بالله پایمال نماید. بنده چه ارزش و شخصیتی در مقابل خدا دارد که خدا به او ظلم کند؟! اینکه کسی به دیگری ظلم می کند علامت این است که برای او شخصیت قائل است. انسان با کسی کینه می ورزد که برای او شخصیت قائل باشد. انسان اگر برای کسی و چیزی شخصیت قائل نباشد هیچگاه احساساتش علیه او تحریک نمی شود و نسبت به وی کینه نمی ورزد. آیا شما اگر پایتان به یک سنگ بخورد و مجروح بشود ممکن است کینه آن سنگ در دلتان راه پیدا کند و درصدد انتقام از آن برآیید؟ ابدا. یک حیوان اگر به شما لگد بزند، آیا ممکن است شما کینه او را به دل بگیرید و منتظر فرصت باشید که از او انتقام بگیرید؟! نه. چون برایش شخصیتی قائل نیستید. البته به همان اندازه که او جان دارد اندکی شخصیت دارد و ممکن است یک شلاق به او بزنید. اما اگر یک انسان همان لگدی را که مثلا اسب به شما زده بزند، یک کینه ای از او در دل شما پیدا می شود که خدا می داند. منتظرید هر طور هست انتقام خودتان را بگیرید، چون او انسان است و برایش شخصیت قائل هستید. خدا به بندگان خودش ظلم بکند؟! اصلا بنده کی هست در مقابل خدا؟! نسبت بنده با خدا از نظر ناچیزی و ناقابل بودن برای انتقام گرفتن (جزای عمل غیر از انتقام است) و العیاذ بالله برای ظلم و تجاوز، از نسبت یک سنگ با انسان خیلی کوچکتر است. آیا خدا عبید خودش را ظلم کند؟
نکته دیگر این است که مسئله ای در کتب ادبی مطرح است که می گویند چرا خدا می گوید: «ان الله لیس بظلام للعبید». ظلام صیغه مبالغه است، و این جمله یعنی خدا بسیار ظلم کننده نیست. پس آیا معنایش این است که کم ظلم کننده هست؟! معمولا جواب می دهند که در اینجا مقصود از ظلام، ظالم است. «لیس بظلام للعبید» یعنی ظالم نیست. فعال به معنی فاعل هم استعمال شده است ولی وجه صحیحش همان است که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرمایند که برای خداوند ظالم بودن فرض نمی شود. اگر خدا ظالم باشد، ظلام است و اگر ظالم نباشد عادل است. به عبارت دیگر خدا یا عادل است یا ظلام. یعنی خدا عادل است همانطوری که هست، اگر بنا بشود خدا ظالم باشد، ظلام یعنی بسیار ظلم کن است. چون اگر العیاذ بالله قانون عالم بنایش بر ظلم باشد، دیگر شامل یک فرد بالخصوص و کار بالخصوص نیست، شامل همه چیز است. کار خدا شامل همه چیز است، یا عدالت مطلق است همین طوری که هست و یا فرضا این عدالت نباشد ظلم کامل و مطلق و حد اعلای ظلم است. پس آنچه درباره خدا می توان مطرح کرد در ارتباط با نظام کلی عالم که آیا این نظام عادلانه است یا ظالمانه، این است که آیا خدا ظلام است یا عادل؟ که مقصود از عادل [بر پا دارنده] کمال عدالت است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 3- صفحه 124-120
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها