جن، حقیقتی جسمانی و غیر مرئی
فارسی 4900 نمایش | در قرآن به جن و انس "ثقلین" گفته شده است، برخلاف ملائکه که داخل در ثقل ها نیستند. "ثقل" از همان ماده "ثقل" که به معنی سنگینی است. اشیایی که وزن دارند ثقل و جسم هایی اند که دارای سنگینی هستند. در اینکه انسان ثقل است یعنی دارای وزن و سنگینی است (تردیدی نیست). قرآن ملائکه را جزء ثقل ها یعنی جزء اشیایی که دارای وزن و سنگینی هستند نمی شمارد. ملائکه احیانا به صورت یک جسم، تمثل پیدا می کنند ولی تمثل معنایش این است که خود (شیء) حقیقت دیگری است اما به این صورت ظاهر می شود «فتمثل لها بشرا سویا»؛ «به شکل بشری خوش اندام بر او نمایان شد.» (مریم/17)
یعنی در واقع واقعیتش واقعیت جسم نیست که لازمه جسم بودن، وزن داشتن و ثقل بودن هم هست بلکه به این صورت بر انسان -مثلا بر انسانی که وحی بر او نازل می شود یا حتی بر انسانی که احیانا وحی بر او نازل نشود مثل مریم (س)- تمثل پیدا می کند یعنی به این صورت ظاهر می شود.
ولی جن از نظر قرآن اصلا حقیقتش حقیقت جسمانی است، نوعی جسم است و مکرر این مطلب را عرض کرده ایم که اینکه، در زبان ها جن و ملک را در ردیف یکدیگر ذکر می کنند، با آنچه در قرآن است مطابق نیست. در قرآن جن و انس هم دوش و هم ردیف یکدیگر ذکر می شوند نه جن و ملک؛ یعنی جن به انس شباهت بیشتری دارد نه به ملک، منتها جن موجودی است که در عین اینکه جسم است غیر مرئی است، جسمی است غیر مرئی، ثقل است و غیر مرئی. این مسئله که آیا می شود یک شیء جسم باشد و غیرمرئی، در علم قدیم جزء مشکلات بوده است. در علم و فلسفه قدیم فرض این مطلب که یک شیء جسم باشد و در عین حال غیرمرئی یعنی غیر قابل رؤیت باشد، امر مشکلی بوده است. حداکثر آنچه که تصور می کردند (این بود که) مثلا در مورد هوا می گفتند: هوا جسم هست ولی جسم غیرمرئی است، چون ما یکدیگر را به وساطت هوا و نور می بینیم اما خود هوا را نه می بینیم و نه لمس می کنیم، وجود هوا را به قرائنی به دست می آوریم، از قبیل اینکه وقتی مثلا کوزه ای را در آب فرو می بریم، می بینیم قلقل می کند، احساس می کنیم که یک چیزی دارد خارج می شود، احساس می کنیم یک چیزی با صورت و دست ما تماس پیدا می کند و فشار می آورد.
ولی امروز مسئله شکل دیگری پیدا کرده و آن این است: جسم یعنی شیئی که دارای جوهری باشد که دارای ابعاد است. اینکه در قدیم خیال می کردند همه جسم ها سه بعدی است، امروز مورد قبول نیست یعنی معتقدند که ممکن است جسمی دو بعدی باشد، جسمی یک بعدی باشد، جسمی چهار بعدی باشد، جسمی شش بعدی باشد. می گویند ما خودمان سه بعدی هستیم و ساختمان ادراک ما هم ساختمان سه بعدی است یعنی ما فقط اجسام سه بعدی را درک می کنیم. اگر اجسامی باشند که سه بعدی نباشند، دو بعدی یا چهار بعدی باشند آن وقت دیگر ما نمی توانیم آنها را درک کنیم. شاید دو بعدی ها را مثلا بتوانیم درک کنیم، چهار بعدی ها را نتوانیم یا بر عکس. به هر حال ادراکات ما ادراکات سه بعدی است نه کمتر و نه بیشتر.
بنابراین ممکن است در همین فضا الان اجسامی وجود داشته باشند که جسم باشند، ثقل باشند، وزن داشته باشند، ما وجود آنها را احساس نکنیم ولی آنها واقعا وجود داشته باشند. این احکامی هم که ما آنها را برای همه اجسام، قطعی فکر می کنیم آن چنان قطعیت ندارد. مثلا می گوییم که جسمی از جسمی نمی تواند عبور کند. اگر همین اتاق در هایش بسته باشد ما دیگر نمی توانیم از این دیوار ها عبور کنیم مگر اینکه بشکافیم. بدون اینکه شیشه را بشکنیم یا در را باز کنیم و یا دیوار را بشکافیم، نمی توانیم عبور کنیم. ولی می گویند اجسامی که مثلا دو بعدی هستند از همین دیوار عبور می کنند بدون آنکه دیوار شکافته شود.
کسی که به آنچه قرآن فرموده است، ایمان پیدا کرده باشد، بعد از آنکه قرآن را شناخت اولین مستندش خود قرآن است. قرآن این چنین بیان کرده، ما به گفته قرآن ایمان داریم که چنین خلقی در عالم وجود دارد، خلقی که در بسیاری از خصوصیات شبیه انسان است حتی در مکلف بودن و پیغمبر داشته ولی آنها پیغمبر از نوع خود ندارد، پیغمبر آنها از نوع انسان هاست، یعنی پیغمبران انس، پیغمبر آنها هم هستند. آنها هم عذاب دارند، آنها هم نعیم دارند.
در روایات این مطلب هست که حتی آنها خوراک دارند، توالد و تناسل دارند، لذت جنسی دارند، یعنی خیلی شبیه انس هستند. این است که در مسایل مربوط به تکلیف و پاداش و کیفر، قرآن آنها را هم وارد می کند، چون بر اساس اعتقادی که ما از قرآن گرفته ایم، پیغمبر (ص) منحصرا پیغمبر انس نبوده، پیغمبر جن هم بوده است، و قرآن و همچنین کتب آسمانی دیگر فقط کتاب انس نیست، کتاب آن موجود غیر مرئی و غیر محسوس برای ما -که اطلاعات ما درباه آن خیلی ضعیف است- نیز هست.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 6- صفحه 47-49
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها