معنای فقه و دستور صریح قرآن به تفقه در دین

فارسی 7905 نمایش |

در آیه 122 سوره توبه آمده است: «فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون؛ پس چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی یابند و چون بازگشتند قوم خود را انذار کنند شاید آنها از معاصی بر حذر باشند.»
این آیه کریمه صریحا دستور می دهد که گروهی از مسلمین می بایست در دین تفقه کنند و دیگران را از تفقه خود بهره مند سازند.
تفقه از ماده "فقه" است. معنای فقه، مطلق فهم نیست، بلکه فهم عمیق و بصیرت کامل به حقیقت یک چیز را فقه می گویند. "راغب" در "مفردات" می گویند: «الفقه هو التوصل الی علم غائب بعلم شاهد؛ فقه این است که از یک امر ظاهر و آشکار، به یک حقیقت مخفی و پنهان پی برده شود.» در تعریف تفقه می گویند: «تفقه اذا طلبه فتخصص به؛ یعنی طلب کرد چیزی را و در آن تخصص پیدا کرد.» این آیه به مسلمانان می گوید که در فهم دین سطحی نباشند، عمیق فکر کنند، به معنا و روح دستورها پی برند.
این آیه کریمه مدرک اجتهاد و فقاهت است، و همین آیه کریمه سند پیشنهادهای ما است. همچنان که به حکم این آیه کریمه، بساط اجتهاد و تفقه در اسلام پهن شده است، به حکم همین آیه باید این بساط گسترده تر شود، به ضرورتها بیشتر توجه شود، شورای فقهی عملا وارد کار شود، تک روی ها منسوخ گردد، رشته ها تخصصی شود تا فقه ما راه تکامل خود را ادامه دهد.

ضرورت ایجاد رشته های تخصصی در فقه
طرحی وجود دارد که برای پیشرفت و ترقی فقه تشیع بسیار مفید است. این طرح را قبلا مرحوم آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ارائه داده است. ایشان گفته بودند چه لزومی دارد که مردم در همه مسائل از یک نفر تقلید کنند. بهتر این است که قسمتهای تخصصی در فقه قرار دهند؛ یعنی هر دسته ای بعد از آنکه یک دوره فقه عمومی را دیدند و اطلاع پیدا کردند، تخصص خود را در یک قسمت معین قرار دهند و مردم هم در همان قسمت تخصصی از آنها تقلید کنند. مثلا بعضی رشته تخصصی خود را عبادات قرار دهند و بعضی معاملات و بعضی سیاسات؛ همانطوری که در طب این کار شده و رشته های تخصصی پیش آمده و هر دسته ای متخصص یک رشته از رشته های پزشکی هستند. بعضی متخصص قلب می باشند؛ بعضی متخصص چشم؛ بعضی متخصص گوش و حلق و بینی و بعضی متخصص چیز دیگر.
اساسا احتیاج به تقسیم کار در فقه و به وجود آمدن رشته های تخصصی در فقاهت، از صد سال پیش به این طرف ضرورت پیدا کرده و در وضع موجود یا باید فقهای این زمان جلو رشد و تکامل فقه را بگیرند و متوقف سازند و یا به این پیشنهاد تسلیم شوند. زیرا تقسیم کار در علوم، هم معلول تکامل علوم است و هم علت آن؛ یعنی علوم تدریجا رشد می کنند تا می رسند به حدی که از عهده یک نفر تحقیق در همه مسائل آنها ممکن نیست و ناچار باید تقسیم بشود و رشته های تخصصی پیدا شود. پس تقسیم کار و پیدایش رشته های تخصصی در یک علم، نتیجه و معلول تکامل و پیشرفت آن علم است. و از طرف دیگر با پیدایش رشته های تخصصی و تقسیم کار و تمرکز فکر در مسائل بخصوص آن رشته تخصصی، پیشرفت بیشتری پیدا می کنند.
در همه علوم دنیا از طب و ریاضیات و حقوق و ادبیات و فلسفه، رشته های تخصصی پیدا شده، و همین جهت آن رشته ها را ترقی داده است. زمانی بود که فقه بسیار محدود بود. وقتی به مکتب فقهیه قبل از شیخ طوسی مراجعه می کنیم می بینیم چقدر کوچک و محدود بوده است! شیخ طوسی با نوشتن کتابی به نام "مبسوط" فقه را وارد مرحله جدیدی کرد و توسعه داد. همچنین دوره به دوره در اثر مساعی علما و فقها و وارد شدن مسائل جدید و تحقیقات جدید، بر حجم فقه افزوده شد تا آنجا که در حدود صد سال پیش صاحب جواهر موفق شد یک دوره فقه بنویسد به زحمت توانست این کار را انجام دهد. می گویند در حدود بیست سالگی این کار را شروع کرد و با استعداد فوق العاده و کار مداوم و عمر طویل، در آخر عمر توانست دوره فقه را به آخر برساند. دوره جواهر در شش جلد بسیار ضخیم چاپ شده است.
تمام کتاب "مبسوط " شیخ طوسی که در عصر خود نمونه فقه مشروح و مفصلی بوده شاید از نصف یک جلد از شش جلد جواهر کوچکتر باشد. بعد از صاحب جواهر، مبانی فقهی جدیدی به وسیله شیخ مرتضی انصاری پی ریزی شد که نمونه اش کتاب مکاسب و کتاب طهارت آن مرحوم است. بعد از ایشان در مخیله کسی هم خطور نمی کند که یک دوره فقه با این شرح و تحقیق تألیف یا تدریس کند. در این وضع حاضر و بعد از این پیشرفت و تکامل که در فقه ما مانند سایر علوم دنیا پیدا شده و این پیشرفت معلول مساعی علما و فقهای گذشته بوده است، یا باید علما و فقهای این زمان جلو رشد و تکامل فقه را بگیرند و مانع ترقی آن گردند و یا باید آن پیشنهاد متین و مترقی را عملی کنند؛ رشته های تخصصی به وجود بیاورند و مردم هم در تقلید، متفاوت عمل کنند؛ همان طوری که در پزشکی به پزشکان مختلف رجوع می کنند.

پیشنهاد تشکیل شورای فقهی
در دنیا در عین اینکه رشته های تخصصی در همه علمها پیدا شده و موجب پیشرفتها و ترقیات محیر العقول شده یک امر دیگر نیز عملی شده که آن هم به نوبه خود یک عامل مهمی برای ترقی و پیشرفت بوده و هست، و آن موضوع همکاری و همفکری بین دانشمندان طراز اول و صاحبنظران هر رشته است. در دنیای امروز دیگر فکر فرد و عمل فرد ارزش ندارد، از تک روی کاری ساخته نیست، علماء و دانشمندان هر رشته دائما مشغول تبادل نظر با یکدیگرند، محصول فکر و اندیشه خود را در اختیار سایر اهل نظر قرار می دهند. حتی علماء قاره ای با علماء قاره دیگر همفکری و همکاری می کنند. در نتیجه این همکاریها و همفکریها و تبادل نظرها بین طراز اول ها اگر نظریه مفید و صحیحی پیدا شود زودتر منتشر می شود و جا باز می کند و اگر نظریه باطلی پیدا شود زودتر بطلانش روشن می شود و محو می گردد، دیگر سالها شاگردان آن صاحب نظر در اشتباه باقی نمی مانند. متأسفانه در میان ما هنوز نه تقسیم کار و تخصص پیدا شده، نه همکاری و نه همفکری، و بدیهی است که با این وضع انتظار ترقی، و حل مشکلات نمی توان داشت. راجع به مشاوره علمی و تبادل نظر هر چند به قدری واضح است که احتیاج به استدلال ندارد، اما برای اینکه دانسته شود در خود اسلام این پیش بینی ها و دستورهای مترقیانه هست به آیه ای از قرآن کریم و به جمله هائی از نهج البلاغه اشاره می کنیم.
در خود قرآن در سوره مبارکه شوری می فرماید: «و الذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلوة و امرهم شوری بینهم و مما رزقناهم ینفقون
؛ و كسانى كه [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا كرده ‏اند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان داده‏ ايم انفاق مى ‏كنند.» (شوری/ 38) این آیه کریمه، مؤمنین و پیروان اسلام را اینطور وصف می کند: دعوت حق را اجابت می کنند، نماز را به پا می دارند، کار خود را با شور و همفکری انجام می دهند، و از آنچه به آنها عنایت کرده ایم انفاق می کنند. پس، از نظر اسلام همفکری و تبادل نظر یکی از اصول زندگی اهل ایمان و پیروان اسلام است.
در نهج البلاغه خطبه 212 می فرماید:
«و اعلموا ان عبادالله المستحفظین علمه یصونون مصونه و یفجرون عیونه، یتواصلون بالولایة و یتلاقون بالمحبه، و یتساقون بکأس رویة و یصدرون بریة؛ بدانید که آن دسته از بندگان خدا که علم خدا به آنها سپرده شده، سر خدا را نگه می دارند و چشمه های او را جاری می سازند یعنی چشمه های علم را به روی مردم باز می کنند، با یکدیگر رابطه دوستی و عواطف محبت آمیز دارند، با گرمی و بشاشت و محبت با یکدیگر ملاقات می کنند و یکدیگر را از جام اندوخته های علمی و فکری خود سیراب می نمایند، این یکی از جام اندوخته های فکر خود و نظر خود به آن یکی می دهد و آن یکی به این یکی.»
در نتیجه همه سیراب و ارضاء شده بیرون می روند. اگر شورای علمی در فقاهت پیدا شود و اصل تبادل نظر به طور کامل جامه عمل بپوشد گذشته از ترقی و تکاملی که در فقه پیدا می شود بسیاری از اختلاف فتواها از بین می رود. چاره ای نیست، اگر مدعی هستیم که فقه ما نیز یکی از علوم واقعی دنیا است باید از اسلوبهائی که در سایر علوم پیروی می شود پیروی کنیم.

منـابـع

مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 128-123

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد