نمونه هایی از معارضین قرآن در طول تاریخ
فارسی 5149 نمایش |تقلیدهایی که بعضی اشخاص خواستند از قرآن کریم بکنند که آنقدر مفتضح و رسواست که برخی قائل به صرف شده اند یعنی می گویند چون اینها خواسته اند با قرآن معارضه کنند خداوند اینها را مجازات کرده است که اینها بیایند آنقدر (سطح پایین) بگویند که اصلا رسوا و مفتضح شوند، یعنی وقتی خواسته اند با قرآن معارضه کنند، آنقدر از سطح عادی هم پایین تر گفته اند که عده ای این را به نوعی مجازات الهی دانسته اند. به آنها ما استناد نمی کنیم، ممکن است شما بگویید آنها را ما قبول نداریم. قرآن مخالف زیاد داشته است. در عرب، نه تنها در صدر اسلام، در قرون بعدی هم مخالف زیاد داشته آن هم مخالفینی که در زمان خودشان در طراز اول فصاحت و بلاغت و زبان آوری بوده اند.
در قرن دوم هجری عده ای از زنادقه پیدا شده بودند که رسما ضد اسلام و ضد قرآن بودند، مثل ابن ابی العوجاء و بشار بن برد و حتی عبدالله بن مقفع را هم بعضی در ردیف اینها شمرده اند ولی بعید است که او را در ردیف اینها بشماریم، اینها با او بوده اند ولی او معلوم نیست که در این فکرها با آنها همراه بوده است و بلکه دلایلی هست که او اینها را از این راه منع می کرده و معتقد بوده است که راهتان غلط است و نمی توانید چنین راهی را پیش بروید.
یا ابوالعلای معری که یک عرب خالص و یک اعجوبه یعنی جزء نوابغ است. اشعار و افکارش و مخصوصا به قول امروزی ها حریت فکرش (آزادی فکرش) به این معنا که پایبند به هیچ چیز نبوده (معروف است). شعرهایش نشان می دهد که ادیان را به طور کلی مسخره می کرده، به اسم نام می برد، اسلام را مسخره می کند، مسیحیت را مسخره می کند، یهودی گری را مسخره می کند و زردشتی گری را مسخره می کند. اشعاری دارد که می گوید من تعجب می کنم از حماقت این بشر، یکی می آید مدعی می شود که یک بشر بچه خداست، یک کسی می آید گاو را چنین می پرستد، یک کسی می آید صورتش را با بول گاو می شوید (زردشتی ها را می گوید) و یک عده دیگر می روند و به یک سنگ متوسل می شوند (مسلمین را می گوید). کفریاتش زیاد است و فوق العاده مرد بلیغ و سخنور و زبان آوری است و حتی از او قسمت هایی را نقل کرده اند که خواسته با قرآن معارضه کند.
اخیرا مصری ها کتابی به نام "معارضات القرآن" نوشته اند و در آن جمع کرده اند تمام کسانی را که به معارضه و مبارزه قرآن آمده اند و سخنانی در این زمینه گفته اند. زیاد (به معارضه قرآن) آمده اند ولی این سبک تقلید نشده است و اصلا امکان تقلید نیست. قبلا عرض کردم وقتی که ما یک آیه قرآن را در لا به لای سخن هر کس می بینیم، هر که می خواهد باشد، می بینیم درست حکم یک ستاره درخشان را پیدا می کند در یک شب تاریک. این است که می گوییم سبک قرآن نه سابقه داشته است و نه لاحقه. آنچه که می گویند سهل و ممتنع، همین است. هر چه آدم نگاه می کند به آن، که آن جهتی که نمی شود مثلش را آورد چیست؟ می بیند نمی تواند توصیف کند ولی وقتی می خواهد مثلش را بیاورد باز هم نمی تواند، کما اینکه می گویند مقتدرترین شعرا کسانی هستند که سبکشان سهل و ممتنع است، مثل سعدی، یعنی آن پیچ و تاب هایی که مثلا منوچهری دارد سعدی ابدا ندارد. خیلی صاف و ساده می گوید "ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست" خیلی ساده است ولی همین ساده را دیگران نتوانستند مثلش را بگویند.
منـابـع
مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 227-229
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها