دو وجه آزادی انسان
فارسی 3422 نمایش |یکی از مسائل مهم انسان آزادی است که از جهاتی به تکامل آزادی می انجامد؛ بدین معنی که انسان در آینده به سوی آزادی بیشتری خواهد شتافت. آزادی هم در دو قسمت خلاصه می شود:
1- آزادی انسان از اسارت طبیعت
مثلا ما محکوم زمین هستیم و به یک معنا در زندان زمین محبوس هستیم؛ چون از اول عمر در این زندان بوده ایم و مطمئنیم که تا آخر عمر هم از این زندان خارج نمی شویم، احساس دلتنگی نمی کنیم؛ ولی هر روزی که درب کرات دیگر به روی انسان باز بشود آن انسانی که مجبور باشد همیشه در روی زمین باشد مثل یک انسانی است که او را ممنوع الخروج از کشور کرده باشند. این می شود نوعی اسارت در مقابل طبیعت. همچنین اسارت در مقابل بیماریهایی که غیرقابل علاج است از قبیل سرطان یا بعضی بیماریهای قلبی که انسان ذلیل و زبون آن بیماریهاست و بالاخره خود مرگ که دیگر بالاترین اسارتهاست، در زمره اسارت های در دست طبیعت به شمار می رود. پس از این جهت، بشر در جهت آزادی از محکومیت طبیعت پیش خواهد رفت.
2- آزادی از حکومت خود بر خود، یعنی آزادی از هواهای نفسانی خود
انسان از آن جهت که انسان است اسیر خودش است. از آن جهت که یک حیوان است، انسانیت انسان اسیر حیوانیت او است یا اگر به تعبیر دینی و مذهبی بخواهیم بگوییم، ملکوت انسان، جنبه علوی انسان اسیر جنبه سفلی (پایین تر) اوست که در تعبیرات شعرای ما وقتی که انسان را تشبیه می کنند به حضرت یوسف (ع) که در چاه افتاده است، مقصودشان از چاه همان ظلمتکده طبیعت است که وقتی روح انسان مطیع تمایلات نفسانی و طبیعی باشد و عقل انسان جز در خدمت طبیعت و ماده نباشد، این هم اسارت، بردگی و بندگی نفس تلقی می شود.
در قرآن کریم می فرماید: «أرایت من اتخذ الهه هواه؛ آیا آن کس که هوای نفس خود را معبود خویش گرفته است، دیدی؟» (فرقان/ 43).
منـابـع
مرتضی مطهری- فلسفه تاریخ- صفحه 264-266 و 277-278
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها