نظر برخی در خصوص نسبت تعالیم عرفانی با تعالیم اسلام
فارسی 3402 نمایش | برخی از فقها و محدثان اسلامی و متجددان مدعی هستند که اسلام دینی ساده و بی تکلیف و عمومی فهم و خالی از هرگونه رمز و مطالب غامض و غیر مفهوم و یا صعب الفهم است. اساس اعتقادی اسلام عبارت است از توحید. توحید اسلام یعنی همچنان که مثلا خانه، سازنده ای دارد متغایر و متمایز از خود، جهان نیز سازنده ای دارد جدا و منفصل از خود. اساس رابطه انسان با متاع های جهان از نظر اسلام زهد است زهد یعنی اعراض از متاع های فانی دنیا برای وصول به نعیم جاویدان آخرت. از اینها که بگذریم به یک سلسله مقررات ساده عملی می رسیم که فقه متکفل آنها است. از نظر این گروه آنچه عرفا به نام توحید گفته اند مطلبی است ورای توحید اسلامی. زیرا توحید عرفانی عبارت است از وحدت وجود و اینکه جز خدا و شئون و اسماء و صفات و تجلیات او چیزی وجود ندارد. سیر و سلوک عرفانی نیز ورای زهد اسلامی است. زیرا در سیر و سلوک یک سلسله معانی و مفاهیم طرح میشود از قبیل عشق و محبت خدا، فنا در خدا، تجلی خدا بر قلب عارف که در زهد اسلامی مطرح نیست. طریقت عرفانی نیز امری است ورای شریعت اسلامی، زیرا در آداب طریقت مسائلی طرح می شود که فقه از آنها بی خبر است.
از نظر این گروه، نیکان صحابه رسول اکرم (ص) که عرفا و متصوفه خود را به آنها منتسب می کنند و آنها را پیشرو خود می دانند زاهدانی بیش نبوده اند، روح آنها از سیر و سلوک عرفانی و از توحید عرفانی بی خبر بوده است. آنها مردمی بوده اند معرض از متاع دنیا و متوجه به عالم آخرت، اصل حاکم به روح آنها خوف و رجا بوده، خوف از عذاب دوزخ و رجاء به ثواب های بهشتی، همین و بس. حقیقت اینست که نظریه این گروه به هیچ وجه قابل تأیید نیست، مایه های اولی اسلامی بسی غنی تر است از آنچه این گروه به جهل و یا به عمد فرض کرده اند. نه توحید اسلامی به آن سادگی و بی محتوایی است که اینها فرض کرده اند و نه معنویت انسان در اسلام منحصر به زهد خشک است و نه نیکان صحابه رسول اکرم (ص) آنچنان بوده اند که توصیف شد و نه آداب اسلامی محدود است به اعمال جوارح و اعضاء.
توحید عرفانی در تعالیم قرآنی
قرآن در باب توحید، هرگز خدا و خلقت را به سازنده خانه و خانه قیاس نمی کند. قرآن خدا را خالق و آفریننده جهان معرفی می کند و در همان حال می گوید ذات مقدس او در همه جا و با همه چیز هست. «اینما تولوا فثم وجه الله»؛ «به هر طرف رو کنید چهره خدا آنجاست.» (بقره/ 115) «و نحن اقرب الیه من حبل ورید»؛ «و ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیکتریم.» (ق/ 16) «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن»؛ «اول همه اشیاء او است و آخر همه او است. (از او آغاز یافته اند و به او پایان می یابند) ظاهر و هویدا او است و در همان حال باطن و ناپیدا هم او است.» (حدید/ 3) و آیاتی دیگر از این قبیل. بدیهی است که اینگونه آیات، افکار و اندیشه ها را به سوی توحیدی برتر و عالی تر از توحید عوام می خوانده است. در حدیث کافی آمده است که خداوند می دانست که در آخرالزمان مردمانی متعمق در توحید ظهور می کنند. لهذا آیات اول سوره حدید و سوره توحید را نازل فرمود.
منـابـع
مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 555
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها