حق و باطل و ماتریالیسم تاریخی

فارسی 3243 نمایش |

یک نظریه درباره حق و باطل در جامعه و تاریخ، ماتریالیسم تاریخی است در قرن نوزدهم یک مکتب مادی ظهور کرد که ادعای خوش بینی به تاریخ آینده و جامعه را داشت، این مکتب مارکسیسم بود.
هگل منطق و فلسفه ای بنیاد گذارد که اعتقاد به تکامل و رشد و توسعه، اساس آن بود. هر چند هگل مادی نبود، اما مارکس با استفاده از منطق دیالکتیک او بینش مادی خود را بنا نهاد (ماتریالیسم دیالکتیک) او هویت تاریخ را هم مادی معرفی کرد (ماتریالیسم تاریخی)

فلسفه تاریخ مارکس بر چند اصل مبتنی است:
1- نفی فطرت و غریزه
انسان در ذات خودش نه خوب است و نه بد مارکسیسم در انسان شناسی اش فطرت و غریزه برای انسان نمی شناسد و هرگونه ذات و سرشت درونی را نفی می کند، چون قبلا در جامعه شناسی قرن نوزدهم این مسئله مطرح شده بود که جامعه شناسی انسان بر روان شناسی او تقدم دارد، چیزهایی که می پنداریم برای انسان غریزی و فطرت است، در واقع جامعه به او عطا کرده و اصولا هر چه انسان دارد جامعه به او داده است.
این جامعه است که به همه جهازات روحی و روانی انسان شکل می بخشد، جامعه است که غریزه اخلاقی را به فرد تحمیل می کند و او خیال می کند که آن را از خودش دارد انسان مثل یک ماده خام است که تحویل کارخانه داده می شود و خودش هیچ اقتضایی ندارد، کارخانه آن را به هر شکلی خواست در می آورد، یا مثل نوار خالی ضبط صوت است که هر چه بگویید همان را به شما تحویل می دهد؛ قرآن کریم بخوانید قرآن، شعر بخوانید شعر، نثر بخوانید نثر تحویل می دهد.
پس انسان در ذات خودش نه غریزه خوبی دارد نه غریزه بدی، اینها مربوط به عوامل اجتماعی است، عواملی پیچیده که ممکن است افراد را خوب بسازد یا بد.
2- اصالت اقتصاد
از نظر جامعه شناسی مارکسیسم، سازمان ها و بنیادهای جامعه همه در یک سطح نیستند، جامعه مانند ساختمانی است که یک پایه و زیر بنا دارد و بقیه قسمت های آن بر روی آن پایه بنا می شوند و تابع آن هستند. پایه و زیر بنای جامعه اقتصاد است و تغییر اوضاع و احوال اقتصادی باعث تغییر نهادهای اجتماعی خواهد شد و تغییر عوامل اجتماعی باعث تغییر رفتار انسان ها می گردد.
پس انسان از جامعه شکل می گیرد و جامعه از اقتصاد و اقتصاد هم ساخته روابط تولید و در نهایت ابزار تولید است شکل ابزار تولید است که جامعه را می سازد و جامعه است که انسان را می سازد اگر خواستید انسان ها را در طول تاریخ بشناسید وضع اقتصادی و ابزار تولید اجتماعی آنها را بشناسید خوبی و بدی انسان تابع وضع خاص ابزار تولید است.
خیر و نور و عدل از یک طرف و شر و ظلمت و ظلم از طرف دیگر به انسان ها مربوط نیست، اینها همه تابع نظام تولید است، نظام تولیدی گاهی جبرا ایجاب می کند عدل را و گاهی جبرا ایجاب می کند نقطه مقابلش را.

*تعبیر ماتریالیسم تاریخی در هیچ یک از آثار مارکس به کار نرفته، این تعبیر سال ها بعد از مرگ مارکس، توسط "میخانف" به کار گرفته شد و از آن پس رایج گشت آنچه در این مورد در آثار مارکس مشاهده می شود، "تلقی مادی از تاریخ" است به معنای تلقی معیشتی.

منـابـع

مرتضی مطهری- حق و باطل- صفحه 20-22

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد