حضرت نوح علیه السلام
فارسی 11407 نمایش |حضرت نوح (ع) شیخ الانبیا، اولین پیامبران اولوالعزم است که کتاب آسمانی آورد. تمام پیامبران، به غیر از حضرت آدم (ع) و حضرت ادریس (ع)، نسبشان به حضرت نوح می رسد. نام اصلی او در روایات، عبدالغفار، عبدالملک و عبدالاعلی آمده و علت این نام نوح، به دلیل کثرت گریه و نوحه زیاد او بوده است. در قرآن کریم 43 مرتبه نام او ذکر شده است. داستان او با قومش در سوره های اعراف، مومنون، شعرا، قمر، نوح و تفصیل بیشتر در سوره هود می باشد.
بعد از حضرت آدم، مردم به صورت یک امت بر دین توحید بودند و زندگی ساده ای می کردند، اما کم کم روح تکبر در میان آنها شایع شد. قدرتمندان آنها به ضعیفان و زیردستان ظلم می کردند، اختلاف طبقاتی شدید و زورگویی و به دنبال آن، منازعات و مشاجرات زیادی پیدا شد و در نهایت، مردم به شرک و بت پرستی رو آوردند و از دین توحید و عدالت اجتماعی دور شدند. مهم ترین بت های آنان که در سوره نوح به آنها اشاره شده، عبارتند از «ود»، «سواع»، «یغوث، «یعوق» و «نسر». در این هنگام بود که خداوند نوح را به رسالت مبعوث کرد و او را با کتاب آسمانی و دین توحید به سوی مردم فرستاد. از این رو، بقای توحید در روی زمین مرهون آن حضرت است. لذا خداوند آن حضرت را به سلامی خاص اختصاص داده است: «سلام علی نوح فی العالمین؛ درود و سلام بر نوح در میان جهانیان.» (صافات/ 79)
نوح دعوت خود را به خدا و آیات او شروع کرد و در این راه هرچه توانست کوشش نمود. شب و روز، علنی و مخفی، مردم را به سوی خدا و حق، فرا می خواند؛ ولی آن قوم، جز با عناد و تکبرورزی به او پاسخ نمی دادند. هر قدر که نوح در دعوت و ارشاد آنها می افزود، آنها به سرکشی و کفر خودشان می افزودند و نوح را مسخره می کردند و او را دروغگو و مجنون می گفتند؛ تا آنجا که بزرگان آن قوم و مخالفانش گفتند: ای نوح، اگر از این حرفها و دعوت هایت دست برنداری تو را سنگسار می کنیم. این دعوت ها و پایداری های حضرت نوح مدت 950 سال طول کشید، ولی جز خانواده او و تعداد معدودی کسی ایمان نیاورد. در این زمان بود که دیگر حضرت نوح ناامید شد و به پروردگار خود شکایت کرد و از او یاری خواست. خداوند هم به او وحی کرد که جز افرادی که ایمان آورده اند، کس دیگری ایمان نخواهد آورد و به وی دلداری داد. آنگاه نوح قوم خود را نفرین کرد که: خدایا! این قوم را نابود کن و احدی از آنها را باقی مگذار. خدا به او وحی کرد که "با نظارت و وحی ما کشتی بساز."
کشتی حضرت نوح
خداوند به نوح امر کرد که به تایید و کمک الهی، کشتی بسازد. نوح هم در آن سرزمین، که به هیچ وجه آب در حوالی آن نبود، شروع به ساختن کشتی نمود. مردم دسته دسته بر او گذر می کردند و او را مسخره می نمودند و حرف های ناشایست به او می زدند تا بالاخره، ساخت کشتی تمام شد. از طرف خدا به نوح وحی شد که از هر حیوانی یک جفت (نر و ماده) در کشتی سوار کند. همچنین خانواده اش و تمام کسانی که به او ایمان آورده بودند (به غیر از زن خائن و پسرش) به کشتی سوار شدند.
نزول عذاب و طوفان
کم کم نشانه های عذاب پیدا شد و آن این بود که آب از تنور فوران کرد و آنقدر آب از آسمان سرازیر شد که زمین را به صورت چشمه ها در آورد و رودها همه طغیان کردند و این آب ها به هم رسید و بالا آمد و کشتی بر روی آن در میان امواجی چون کوه به راه افتاد و به این ترتیب، طوفان همه گیر شد و تمام آن مردم ستمکار را گرفت و مردم همه غرق شدند. سپس در این موقع خداوند به زمین امر کرد که آب خود را فرو برد و آسمان از باریدن خودداری کند. آنگاه نوح و همراهانش از کشتی خارج شدند و خدا را سپاس گفتند و او را به یگانگی و اسلام، پرستش کردند و دودمان او وارث زمین گشتند.
عمر حضرت نوح
مدت عمر او را از 1000 سال تا 2800 سال گفته اند، زیرا 950 سال، فقط مدت دعوت و رسالتش بود. اگرچه بعضی ها همان 950 سال را عمر آن حضرت دانسته اند. به هر حال در میان پیامبران الهی، کسی به اندازه نوح عمر نکرده است. مدفن او، در داخل ضریح مطهر امام علی (ع) در نجف اشرف در عراق می باشد.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- تفسیر المیزان
هاشم رسولی محلاتی- تاریخ انبیا
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها