گریه؛ عاملی برای تحریف واقعه عاشورا
فارسی 7145 نمایش | مرحوم حاجی نوری نکته ای را در کتاب "لؤلؤ و مرجان" ذکر کرده است و آن اینکه عده ای گفتند موضوع امام حسین (ع) و گریه بر او، ثوابش آنقدر زیاد است که از هر وسیله ای برای این کار می شود استفاده کرد. یک حرفی در مکتب ماکیاول وجود دارد که می گوید هدف وسیله را مباح می کند. هدف خوب باشد، وسیله هر چه شد، شد! اینها هم گفتند ما یک هدف مقدس و منزه داریم و آن گریستن بر امام حسین (ع) است که کار بسیار خوبی است و باید گریست. به چه وسیله بگریانیم؟ به هر وسیله که شد! هدف که مقدس است، وسیله هر چه شد، شد. اگر تعزیه در آوریم، یک تعزیه های اهانت آور، درست است یا نه؟ گفتند اشک جاری می شود یا نه؟ همین قدر که اشک جاری شود، اشکال ندارد! شیپور بزنیم، طبل بزنیم، طبل بزنیم معصیت کاری بکنیم، به بدن مرد لباس زن بپوشانیم، عروسی قاسم درست کنیم، جعل کنیم، تحریف کنیم، در دستگاه امام حسین این حرف ها مانعی ندارد. دستگاه امام حسین از دستگاه دیگران جداست. در اینجا دروغ گفتن بخشیده است، جعل کردن، تحریف کردن، شبیه سازی، به تن مرد لباس زن پوشاندن، بخشیده است. هر گناهی که اینجا بکنید، بخشیده است، هدف خیلی مقدس است! در نتیجه افرادی دست به جعل و تحریف این قضیه زدند که انسان تعجب می کند!
مثلا روضه می خوانند که پیر زنی در زمان متوکل می خواست به زیارت امام حسین برود و آن وقت جلوگیری می کردند و دست ها را می بریدند تا اینکه قضیه را به آنجا رساند که این زن را بردند و در دریا انداختند. در همان حال این زن فریاد کرد یا اباالفضل العباس! وقتی داشت غرق می شد سواری آمد و گفت رکاب اسب مرا بگیرد. رکابش را گرفت، گفت چرا دستت را دراز نمی کنی؟ گفت من دست در بدن ندارم، که مردم خیلی گریه کردند. مرحوم حاج شیخ محمد حسن تاریخچه این قضیه را این طور نقل می کند که یک روز در حدود بازار، حدود مدرسه صدر مجلس روضه ای بود که از بزرگترین مجالس اصفهان بود و حتی مرحوم حاج ملا اسماعیل خواجویی که از علماء بزرگ اصفهان بود در آنجا شرکت داشت. واعظ معروفی می گفت که من آخرین منبری بودم. منبری های دیگر می آمدند و هنر خودشان را برای گریاندن مردم اعمال می کردند. هر کس می آمد روی دست دیگری می زد و بعد از منبر خود می نشست تا هنر روضه خوان بعد از خود را ببیند. تا ظهر طول کشید. دیدم هر کس هر هنری داشت به کار برد، اشک مردم را گرفت. فکر کردم من چه کنم؟ همانجا این قضیه را جعل کردم، رفتم قصه را گفتم و از همه بالاتر زدم، عصر همان روز رفتم در مجلس دیگری که در چارسوق بود، دیدم آنکه قبل از من منبر رفته همین داستان را می گوید. کم کم در کتاب ها نوشتند و چاپ هم کردند!
این موضوع که دستگاه حسینی، دستگاه جدایی است و از هر وسیله ای برای گریاندن مردم می شود استفاده کرد، این توهم و خیال دروغ و غلط، عامل بزرگی برای جعل و تحریف شد! مرحوم حاجی نوری، این مرد بزرگوار، استاد مرحوم شیخ عباس قمی که حتی بر حاج شیخ عباس ترجیح داشته است به اعتراف خود حاج شیخ عباس و دیگران، مرد فوق العاده متبحر و با تقوایی است. ایشان این مطلب را در کتاب خودشان طرح کرده اند که اگر این حرف درست باشد که هدف وسیله را مباح می کند، من این جور می گویم: یکی از هدف های اسلامی، ادخال سرور در قلب مؤمن است، یعنی انسان کاری کند که مؤمنی خوشحال شود. من برای اینکه مؤمنی را خوشحال کنم، در حضور او غیبت می کنم چون از غیبت خیلی خوشش می آید! اگر بگویند مرتکب گناه می شوی، می گویم خیر، هدفم مقدس است، من که غیبت می کنم، می خواهم او را خوشحال کنم! حتی گناهان دیگری را هم مرتکب می شوم تا ادخال سرور در قلب مومن کنم!
این چه حرف شریعت خراب کنی است؟! اینکه برای گریاندن مردم در سوگ امام حسین (ع)، استفاده کردن از هر وسیله ای جایز است، به خدا قسم بر خلاف گفته امام حسین است. امام حسین (ع)، شهید شد که اسلام بالا برود: «اشهد انک قد اقمت الصلوه و آتیت الزکوه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده؛ شهادت می دهم که تو نماز را به پا داشتی و زکات را پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر نمودی و آن گونه که حق جهاد در راه خدا بود، در راه خدا جهاد کردی.» (مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین (ع) در شب های عید فطر و قربان) امام حسین (ع) کشته شد که سنن اسلامی، مقررات اسلامی، قوانین اسلامی زنده شود، نه اینکه بهانه ای شود که پا روی سنن اسلامی بگذارند. امام حسین (ع) را ما به صورت العیاذ بالله اسلام خرابکن در آورده ایم. امام حسینی که ما در خیال خودمان درست کرده ایم اسلام خرابکن است.
حاجی نوری در کتابش نوشته است یکی از طلاب نجف که اهل یزد بود، برایم نقل کرد که در جوانی سفری پیاده از راه کویر به خراسان می رفتم. در یکی از دهات نیشابور مسجدی بود و من چون جایی را نداشتم، به مسجد رفتم. پیش نماز مسجد آمد و نماز خواند و بعد منبر رفت. در این بین با کمال تعجب دیدم فراش مسجد مقداری سنگ آورد و تحویل پیش نماز داد. وقتی روضه را شروع کرد، دستور داد چراغ ها را خاموش کردند. چراغ ها که خاموش شد، سنگ ها را به طرف مستمعین پرتاب کرد که صدای فریاد مردم بلند شد. چراغ ها که روشن شد دیدم سرهای مردم مجروح شده است و در حالی که اشکشان می ریخت از مسجد بیرون رفتند. رفتم نزد پیش نماز و به او گفتم این چه کاری بود که کردی؟! گفت من امتحان کرده ام که این مردم با هیچ روضه ای گریه نمی کنند. چون گریه کردن بر امام حسین (ع) اجر و ثواب زیادی دارد و من دیدم که راه گریاندن اینها منحصر است به اینکه سنگ به کله شان بزنم، از این راه این ها را می گریانم! به قول او هدف وسیله را مباح می کند. هدف، گریه بر امام حسین (ع) است ولو اینکه یک دامن سنگ به کله مردم بزند. پس این یک عامل خصوصی در این قضیه بوده که در جعل ها و تحریف ها دخالت داشته است. انسان وقتی که در تاریخ سیر می کند، می بیند بر سر این حادثه چه آورده اند! به خدا قسم حرف حاجی نوری حرف راستی است. می گوید امروز اگر کسی بخواهد بر امام حسین بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها باید بگرید، بر این دروغ ها باید بگرید.
منـابـع
مرتضی مطهری- حماسه حسینی جلد 1- صفحه 48-53
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها