نقش و کارکرد شیطان طبق آیات قرآن

فارسی 4115 نمایش |

در جهان بینی اسلامی قلمرو شیطان تشریع است نه تکوین، یعنی قلمرو شیطان فعالیت های تشریعی و تکلیفی بشر است. شیطان فقط در وجود بشر می تواند نفوذ کند، نه در غیر بشر. قلمرو شیطان در وجود بشر نیز محدود است به نفوذ در اندیشه او، نه تن و بدن او. نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز منحصر است به حد وسوسه کردن و خیال یک امر باطلی را در نظر او جلوه دادن. قرآن کریم این معانی را با تعبیرهای تزیین، تسویل، وسوسه و امثال اینها بیان می کند. اما اینکه چیزی را در نظام جهان بیافریند و یا اینکه تسلط تکوینی بر بشر داشته باشد؛ یعنی به شکل یک قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است. بر حسب منطق قرآن کریم، خداوند خودش به شیطان پست اضلال و گمراه سازی را اعطا نموده است. معنی و مفهوم اضلال و قلمرو شیطان در این پست تنها دعوت انسان به سوی گناه می باشد و هیچ گونه اجبار و الزامی نسبت به بشر در کار نیست. هر چه هست وسوسه است و دعوت است و تزیین و تسویل است. و قلمرو شیطان تنها در تشریع است نه تکوین و تکوین از قلمرو او خارج است. تسلط شیطان بر بشر محدود می باشد به اینکه خود بشر بخواهد دست ارادت به او بدهد. چنان که خداوند می فرماید: «انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون* انما سلطانه علی الذین یتولونه»؛ «همانا شیطان بر مردمی که ایمان دارند و به پروردگار خویش اعتماد و توکل می کنند تسلطی ندارد. تسلط او منحصر است به اشخاصی که خودشان ولایت شیطان را می پذیرند.» (نحل/99-100)
قرآن کریم از زبان شیطان در روز قیامت، نقل می کند که در جواب کسانی که به او اعتراض می کنند و او را مسئول گمراهی خویش می شمارند می گوید: «و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا انفسکم»؛ «من در دنیا قوه اجبار و الزامی نداشتم. حدود قدرت من فقط دعوت بود. من شما را به سوی گناه خواندم و شما هم دعوت مرا پذیرفته و اجابت کردید. پس مرا ملامت نکنید، خویشتن را ملامت کنید که به دعوت من پاسخ مثبت دادید.» ارتباط من با شما صرفا در حدود دعوت و اجابت بود و بس. (ابراهیم/ 22) فلسفه و حکمت این اندازه تسلط شیطان بر بشر، اختیار انسان است. مرتبه وجودی انسان ایجاب می کند که حر و آزاد و مختار باشد. موجود مختار همواره باید بر سر دو راه و میان دو دعوت قرار گیرد تا کمال و فعلیت خویش را که منحصرا از راه "اختیار" و "انتخاب" بدست می آید تحصیل کند. قرآن برای هیچ موجودی استقلال قائل نیست.
هر موجودی هر نقشی را دارد بصورت واسطه و مجرا واقع شدن برای مشیت و اراده بالغه الهیه است.
قرآن برای فرشتگان، نقش واسطه بودن برای انفاذ مشیت الهی در خلقت قائل است، ولی برای شیطان حتی چنین نقشی نیز قائل نیست، تا چه رسد به آنکه او را در خالقیت مستقل بداند. شیطان از نظر قرآن کریم مصداق این آیه می باشد: «الذی احسن کل شیء خلقه»؛ «خداوند همان کسی است که همه چیز را نیکو آفرید.» (سجده/ 7) و نیز مصداق آیه: «ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی»؛ «پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزی را به او اعطا کرده و سپس هدایتش نموده است.» (طه/ 50) وجود شیطان و شیطنت و اضلال او خود مبنی بر حکمت و مصلحتی است. به موجب همان حکمت و مصلحت، شیطان شر نسبی است نه شر حقیقی و واقعی و مطلق.
شیطان نه خالق مستقل بخشی از موجودات و قطبی در برابر خداوند است، آن گونه که زرتشتیان بازگو می کنند و نه در نظام طولی جهان مانند فرشتگان نقشی از تدبیر و اداره کائنات به او سپرده شده است و نه تسلطش بر بشر در حدی است که بتواند او را به آنچه می خواهد اجبار نماید. قرآن مسئله شیطان را به شکلی طرح نموده است که کوچک ترین خدشه ای بر توحید ذاتی و اصل «لیس کمثله شیء؛ هیچکس همانند او نیست.» (شوری/ 8) و همچنین بر توحید در خالقیت و اصل «الا له الخلق و الامر؛ خلق و امر همه به دست اوست.» (اعراف/ 54) و «قل الله خالق کل شیء؛ بگو خدا آفریننده هر چیزی است.» (رعد/ 16) و «و لم یکن له شریک فی الملک؛ در فرمانروایی شریکی ندارد.» (اسراء/ 111) وارد نمی سازد.
خداوند در آیه 21 از سوره نور می فرماید: «یا ایها الذین امنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یأمر بالفحشاء و المنکر»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! از گام های شیطان پیروی نکنید و هرکس پیروی گام های شیطان کند، بداند که او قطعا به فحشا و منکر امر می کند.» ای اهل ایمان گام جای گام شیطان نگذارید، دنبال شیطان نروید. اگر بگویید ما که شیطان را نمی شناسیم و او را نمی بینیم از کجا بفهمیم گام جای گام شیطان می گذاریم؟ این دیگر دیدن نمی خواهد. شیطان را از وسوسه هایش بشناسید. آنجا که شما می بینید یک وسوسه ای در قلب شما پیدا شد که شما را به یک عمل زشت و به یک عمل منکر و ناپسند دعوت می کند بدانید که (جای) پای شیطان است، شیطان جلو افتاده و به شما می گوید: بیا. آن وسوسه، بیای شیطان است. نمی خواهد شیطان را به چشم ببینی، به دل ببین «و من یتبع خطوات الشیطان» آن که گام در جای گام های شیطان می گذارد باید بداند «فانه یأمر بالفحشاء و المنکر» شیطان دعوت به کارهای زشت و ناپسند می کند. بزرگ ترین توجیهی که ممکن است هر انسانی برای محکوم بودن خویش در برابر سرنوشت داشته باشد مسئله دخالت شیطان و وسوسه ها و فریب هایی است که از ناحیه او صورت می گیرد.
این سوژه آن چنان فراگیر و عمومی شده که بیشتر مردم می پندارند در برابر شیطان محکوم به تسلیم و پذیرش و انقیاد هستند و حق ندارند آزادانه و آگاهانه مسیر پاکی و درستی را برگزینند و در آن حرکت کنند. از نظر منطق قرآن که کتاب هدایت و حق است، شیطان کوچک ترین نقش و تأثیری در سلب اختیار و آزادی از انسان ندارد و هیچ گاه سرنوشت شوم و سیاه و فرجام تاریک انسان ها نباید به دخالت و تأثیر مستقیم شیطان نسبت داده شود. نه تنها شیطان هیچ نقشی در ربودن حق انتخاب انسان ها ندارد بلکه در پرتو ایمان و باور داشتن حق و حقیقت و خدا در مصونیت مطلق قرار می گیرد و هیچ نقطه آسیب پذیری در دل و جان او نسبت به تلقینات شیطان پیدا نخواهد شد. نه تنها شیطان بلکه محیط خانوادگی و اجتماعی و باور های خویشان و بستگان نیز بهانه ای برای محکوم بودن انسان نسبت به سرنوشت خویش نیست. انسان در هر شرایطی آزاد و بهره مند از حق انتخاب است و خود اوست که باید با بصیرت و تعقل و دقت و زیرکی مسیر درست را برگزیند و در شاهراه توحید گام بگذارد.

منـابـع

مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 353 و صفحه 88 و 92

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 4- ص 53-54

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد