ریشه روانی حجاب ملل باستان
فارسی 3915 نمایش |به عقیده بعضی، حجاب و خانه نشینی زن ریشه روانی دارد. زن از ابتدا در خود نسبت به مرد احساس حقارت می کرده است از دو جهت: یکی احساس نقص عضوی نسبت به مرد، دیگری خونروی ماهانه و حین زایمان و حین ازاله بکارت. اینکه عادت ماهانه نوعی پلیدی و نقص است، فکری است که از قدیم در میان بشر وجود داشته است و به همین دلیل زنان در ایام عادت مانند یک شیء پلید در گوشه ای محبوس بوده اند و از آنها دوری و اجتناب می شده است. شاید به همین علت است که از پیامبر اکرم درباره این عادت سؤال شد. ولی آیه ای که در پاسخ این سؤال نازل شد این نبود که حیض پلیدی است و زن حائض پلید است و با او معاشرت نکنید. بلکه پاسخ رسید که نوعی بیماری تن است و در حین آن بیماری از روابط جنسی احتراز کنید، (نه این که از معاشرت با وی احتراز کنید): «یسئلونک عن المحیض قل هو اذی فاعتزلوا النساء فی المحیض و لاتقربوهن حتی یتطهرن؛ از تو درباره حیض سؤال می کنند. بگو آن رنج و ناراحتی است، پس در ایام حیض از زنان کناره بگیرید و با آن ها نزدیکی نکنید تا پاک شوند» (بقره/ 222).
قرآن کریم این حال را فقط نوعی بیماری مانند سایر بیماریها خواند و هرگونه پلیدی را از آن سلب کرد. در سنن ابوداود در شأن نزول این آیه می نویسد: انس بن مالک (خادم پیامبر اکرم) گفت عادت دین یهود این بود که همین که زنی از آنها حائض می شد او را از خانه بیرون می کردند، نه با او غذا می خوردند و نه از ظرف او آب می آشامیدند و نه با او در یک اتاق می زیستند. لهذا از رسول خدا در این باره سؤال شد و این آیه نازل گشت. رسول خدا از دوری گزیدن از آنها منع کرد و فرمود جز همبستری هیچ ممنوعیت دیگری ندارند. از نظر اسلام زن حائض حکم یک انسان به اصطلاح محدث را یعنی انسان فاقد وضو و غسل را دارد که در آن حال از نماز و روزه محروم است. هر موجب حدث نوعی پلیدی است که با طهارت یعنی وضو یا غسل مرتفع می گردد. بدین معنی حیض را نیز می توانیم مانند جنابت، خواب، بول و غیره پلیدی بدانیم. ولی این نوع پلیدی اولا اختصاص به زن ندارد و ثانیا با غسل یا وضو مرتفع می گردد.
در میان یهودیان و زرتشتیان با زن حائض مانند یک شیء پلید رفتار می شده است و این جهت، هم در زن و هم در مرد این فکر را به وجود آورده که زن موجود پست و پلیدی است، و مخصوصا خود زن در آن حالت احساس شرم و نقص می کرده خود را مخفی می ساخته است. ویل دورانت می گوید: پس از داریوش مقام زن مخصوصا در میان طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند. ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگانی اجتماعی ایشان را فرا گرفت. و هم او می گوید: نخستین مرتبه که زن حیا و شرم را احساس کرد آن وقت بود که فهمید در هنگام حیض نزدیک شدن او با مرد ممنوع است.
درباره اینکه زن ابتدا در خود احساس نقص می کرده است و سبب شده که همه خود او و هم مرد، او را موجود پست بشمارد، سخنان زیادی گفته شده است. خواه آن سخنان درست باشد و خواه نادرست، با فلسفه اسلام درباره زن و پوشیدگی زن رابطه ای ندارد. اسلام نه حیض را موجب پستی و حقارت زن می داند و نه پوشیدگی را به خاطر پستی و حقارت زن عنوان کرده است، بلکه منظورهای دیگری داشته است.
منـابـع
مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 61-59
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها