نظر علمای اسلام درباره نسبت ایمان و شناخت
فارسی 3350 نمایش | علمای مسلمین می گویند دلیل آنکه ایمان اسلام فقط شناخت نیست؛ آنچنان که فلاسفه ادعا می کنند، این است که قرآن بهترین نمونه ها را از بهترین شناسنده ها آورده است، عالی ترین شناسنده ها را معرفی کرده که خدا را در حد اعلا می شناسد، پیغمبر ها را در حد اعلا می شناسد، حجت های خدا را در حد اعلا می شناسد و معاد را هم در حد اعلا می شناسد، اما کافر است و مسلمان نیست. او کیست؟ شیطان! آیا شیطان، خدا را درک می کند و خدا شناس است یا ضد خدا و ماتریالیست است و خدا را قبول ندارد؟ شیطان خیلی بیشتر از ما و شما خدا را می شناسد، چندین هزار سال هم خدا را عبادت کرده است. قرآن به ما می گوید به ملائکه ایمان بیاورید. آیا شیطان، ملائکه را می شناسد یا نه؟ سال ها، بلکه هزار ها سال با ملائکه هم صف بوده و در یک کلاس کار می کرده اند، از من و شما، جبرئیل را بهتر می شناسد. پیغمبران را چطور؟ آیا پیغمبران را می شناسد و می داند که این ها پیغمبرند یا نه؟ همه را از ما بهتر می شناسد. معاد را چطور؟ خودش همیشه با خدا راجع به قیامت صحبت می کند، معاد را هم کاملا می شناسد ولی در عین حال چرا قرآن، شیطان را کافر می خواند؟ می فرماید: «و کان من الکافرین»؛ «او از کافرین بود.» (ص/ 74)
اگر ایمان آنچنان که فلاسفه گفته اند فقط شناخت می بود، شیطان باید اول مؤمن باشد ولی شیطان، مؤمن نیست. چون او شناسنده جاحد است، یعنی می شناسد ولی در عین حال عناد و مخالفت می ورزد، در مقابل حقیقتی که می شناسد، تسلیم نیست، گرایش به آن حقیقت ندارد، علاقه به آن حقیقت ندارد، حرکت به سوی آن حقیقت ندارد. پس ایمان، فقط شناخت نیست.
پس اینکه بسیاری از حکمای ما در (تفسیر) این سوره مبارکه که می فرماید: «و التین و الزیتون* و طور سینین* و هذا البلد الامین* لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم* ثم رددناه اسفل سافلین* الا الذین امنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غیر ممنون»؛ «سوگند به انجیر و زیتون، و به طور سینا، و به این شهر امن (مکه)، که به راستی ما انسان را به نیکو ترین ساختار آفریدیم. سپس او را (به سبب کفرش) به پست ترین درکات بازگرداندیم مگر آنها که ایمان آورده و اعمال صالح کردند که برایشان پاداشی بی پایان است. (التین/ 1-6)، می گویند: «الا الذین امنوا» یعنی حکمت نظری و «عملوا الصالحات» یعنی حکمت عملی، صحیح نیست. چیزی بالاتر از حکمت نظری در «الا الذین امنوا» وجود دارد، حکمت نظری جزء آن است، پایه آن است اما تمام ایمان، حکمت و دریافت و علم و معرفت و شناخت نیست، چیزی بالاتر از شناخت، در ایمان وجود دارد.
منـابـع
مرتضی مطهری- انسان کامل- صفحه 135-136
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها