شهادت مسلم بن عوسجه در روز عاشورا

فارسی 21312 نمایش |

یاران امام حسین (ع) هر یک کلمه طیبه ای هستند که به اندازه قدرت و سعه وجودی خود، آسمان توحید و ایثار را روشن نموده و از ثمرات پربرکت حیات، نور و گرمی بخشیده اند. مسلم بن عوسجه پیرمرد قاری قرآن و فقیه اهل کوفه ، از اصحاب آن حضرت است. مردی است شجاع، فاضل، فقیه، قاری، وکیل مسلم بن عقیل در کوفه، عاشق مقام ولایت و پاکباخته و جان باخته این مکتب. در روز عاشورا یکی از شجاعان لشکر حضرت حسین بن علی بود. بعد از حربن یزید ریاحی و عبدالله بن عمیر أبو وهب و بریربن خضیر و چند نفر دیگر، یکی از اصحاب سید الشهداء به نام نافع بن هلال به میدان آمد؛ مرد شجاعی بود. لذا یکی از افسران سپاه عمربن سعد برای مقابله با او آمد. نافع او را با یک ضربت شمشیر از بین برد؛ نام او مزاحم بن حریث است. این منظره را عمروبن حجاج زبیدی که از سرلشکران عمرسعد بوده و با چهار هزار نفر مأمور نگهداری شریعه فرات بود، دید؛ با صدای بلند فریاد زد: کسی دیگر جنگ تن به تن نکند، اینها شیر بیشه شجاعت هستند و مرگ را بر کف دست گرفته اند؛ ندیدید با یک ضربه رفیق ما را از پای درآورد؟ اگر شما بخواهید جنگ تن به تن کنید همه شما را خواهند کشت؛ اما اگر دست به دست هم دهید و آنها را احاطه کنید، شمشیر هم نزنید، نیزه هم نزنید فقط سنگ بزنید، همه آنها را می کشید! پس دست به هم دهید و دور آنها را محاصره کنید!
عمربن سعد گفت: کلام درست همین است؛ لذا عمربن سعد چند نفر فرستاد تا آخر نقطه لشکر اعلام کردند که کسی حق جنگ تن به تن ندارد. عمروبن حجاج که فرمانده میمنه بود با چهار هزار نفر سوار، به سپاه سید الشهداء نزدیک شد، و عمربن سعد با قلب لشکر خود به جلو آمد. اصحاب حضرت باید اینک در مقابل حمله سی هزار نفر قرار گیرند، و به قول خودشان اگر سنگ هم بزنند تمام یاران را زیر سنگ له می کنند. اصحاب حضرت دفاع کردند. خصوصیات آنرا نمی دانیم؛ اجمالا از اسب ها پیاده شده و در یک صف پولادین، فقط با نیزه های خود اسب های دشمن را به هراس انداختند؛ ساعتی کشمکش جنگ ادامه داشت که عمربن سعد به لشکرگاه خود برگشت و عمروبن حجاج هم برگشت؛ بطوری غبار آسمان و زمین را گرفته که چشم، چشم را نمی بیند. همینکه غبار خوابید دیدند مسلم بن عوسجه به روی زمین افتاده است. حضرت با شتاب تمام خود را به مسلم رسانید روی به او نموده فرمود: خدا رحمت کند ترا ای مسلم .

منـابـع

علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی- معادشناسی 2- صفحه 320-318

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد