ثابت و باقی بودن همه چیز در ظرف زمانی خود

فارسی 3520 نمایش |

صورت های اشیاء مختلف که مشخص و معین آنهاست از بین نمی روند و با مردن و فناء ماده در عالم طبع، صورت ها محفوظ، و بدون هیچ تغیر و تبدلی در جهان هستی و عالم دهر ثابت و باقی هستند. صورت اشیاء و از جمله آنها انسان و افعال او از کردارهای طاعت و یا معصیت به واسطه مرور زمان از نظر ما پنهان می گردند، در عین آنکه وجود و هستی خود را حفظ می کنند و به هیچ وجه دستخوش بوار و زوال واقع نمی شوند. و علت آن این است که، ما موجودی هستیم زمانی، و با تدریج زمان متدرجا رو به جلو حرکت داریم؛ وقتی در این زمان باشیم، موجوداتی را که در این لحظه است می یابیم و وجدان می کنیم و ادراک می نمائیم، اما موجوداتی که در لحظه قبل بوده از نظر ما مخفی شده است، و موجوداتی را که در لحظه بعد می آیند هنوز که نیامده اند نمی بینیم و احاطه ای بر آنها نداریم؛ پس ما فقط آن خود را ادراک می کنیم؛ نه ساعت فعلی و یا دقیقه فعلی را. چون ساعت و دقیقه، مرکب از لحظات و آناتی است، و ما از آن فقط به یک لحظه و به یک آن فعلی واقف، و از بقیه دور و برکناریم.
ما از زمانی که در این دنیا آفریده شده ایم، با موجودات این دنیا منطبق، و با آنها در یک کاروان واحد زمان رو به جلو حرکت داریم و از این موجودات و از هستی خودمان فقط و فقط یک آن زمان متصرم را ادراک؛ و به کلی از این کاروان، چه در زمان سابق و چه در زمان لاحق جدا بوده و از آن وجودهای مسلم و ثابت جز خاطره ای در ذهن ما بیش نمی ماند. ماده ما از زمان تولد موجودی بود سیال و در ذات خود متحرک، همانطور که خود زمان هم موجودی است متحرک و سیال، و واحد متصلی است که هیچگاه نمی ایستد و از حرکت دست بر نمیدارد و در جائی درجا نمی زند، بلکه ما می بینیم که این زمان به طور مداوم و مستمر، دائم در حرکت است و در ذات و واقعیت خودش متحرک است؛ و ما هم که زمانی هستیم یعنی وجود ما بر زمان و حرکت امتدادی آن منطبق است، با آن تدریج و حرکت زمان پیوسته و به طور مداوم در حرکت، و در سمت جلو به راه می افتیم تا وقتی که از دنیا می رویم، و بعد از آن که برزخ را هم که آن هم زمانی است، طی کردیم و فناء در ذات حق شدیم، بالاخره در سیر خود به نقطه ای خواهیم رسید که از زمان بالاتر و محیط بر آن خواهیم بود، و در آن وقت تمام آنات و لحظات گذشته را ادراک، و همه در نزد ما مشهود و حاضر است.
در این دنیا که می گوئیم، ساعت قبل گذشت و أفعال و وقایع واقع در آن ساعت گذشت، معنایش این نیست که از بین رفت و عدم و نیست شد؛ ساعت قبل و موجودات واقع در آن از نظر ما پنهان اند. تمام موجودات ارضی و سمائی از نفوس انسانی و حیوانی و نباتی و جمادات و هر چه فرض کنیم که سابقا بوده و الآن نیست، در ظرف الان نیستند؛ ولی در ظرف تحقق خود هستند و قابل زوال و فناء نمی باشند. زیرا که این موجودات در آن زمان موجود بودند، و چیزی که موجود شد دیگر عروض عدم بر آن با تمام خصوصیات سابقه آن محال است؛ موجود معدوم نمی گردد، وجود و عدم دو چیز در صورت امکان متناقض اند.

نور و تاریکی، و حرارت و برودت با هم مجتمع نمی شوند؛ آری ممکن است این چیز در لحظه ای نورانی باشد و در لحظه دیگر تاریک، در این لحظه گرم باشد و در لحظه دیگر سرد، در این وقت موجود باشد و در وقت دیگر معدوم. پس اگر این چیز موجود، معدوم شد، با تمام خصوصیاتش معدوم نشده است؛ زیرا از جمله خصوصیات آن، زمان بوده است؛ یعنی موجودی که در یک ساعت قبل بوده، زمان یک ساعت قبل در تحقق آن دخالت داشته است. پس اگر در این ساعت فعلی معدوم شد، آن چیز یک ساعت قبل از نقطه نظر آن زمان و به قید آن زمان یعنی در آن زمان، معدوم نشده است؛ آن چیز در یک ساعت قبل با این قید و خصوصیت پیوسته ثابت و باقی است و در عالم دهر و جهان تحقق و هستی زوال پذیر نیست. آن چیزی که در یک ساعت قبل بود در ساعت بعد معدوم شد، یعنی قید ساعت قبل را از آن برداشتیم و آن چیز در ساعت بعد معدوم شد. از زمان اول خلقت عالم، از زمان آدم تا قیامت، و قبل از خلقت این عالم در سلسله موجودات طولیه که در سلسله مدارج در فوق این عالم هستند، مثل عقول مفارقه و نفوس ملائکه و موجودات عالم علوی و روح و اسماء و صفات کلیه الهیه، از ذات اقدس حضرت أحدیت جل و عز گرفته تا عالم کثرت و طبع و مادة المواد و حتی یک پشه و یک ذره که وجود پیدا کرده است، محال است عدم پیدا کند.
ما تا به حال زنده ایم، از حالا به بعد ممکن است معدوم بشویم و به کلی فانی و نابود گردیم، ولی وجودی که تا بحال پیدا کرده ایم دیگر قابل عدم نیست؛ شما نمی توانید چیز موجود شده را معدوم کنید در همان زمانی که موجود شده است؛ در زمان بعد معدومش می کنید، کتابچه را می سوزانید، نوشته اش را محو می کنید، آن را در آب می افکنید؛ اما در زمان های بعدی این کارها انجام می گیرد؛ در آن زمان که کتابچه نوشته شد، دیگر آن نوشته آن زمانی، قابل تغییر و تبدیل نیست. نامه عمل که نوشته شد، در زمان بعد ممکن است معدوم گردد، ولی در آن زمان قابل عدم نیست. از اول صبح تا به حال، ما کارهائی را انجام داده ایم، تمام عوالم اگر جمع شوند و دست به دست یکدیگر دهند و بگویند این کارها انجام نشده است، نمی شود؛ انجام داده ایم و لباس هستی پوشید. خداوند ممکن است نسبت به معاصی مؤاخذه نکند، روی آن أعمال سرپوش بگذارد و زیر حجاب مخفی کند، به فرشتگان بگوید: ننویسید! و یا آنها را با اراده خود از رؤیت و نوشتن اعمال منصرف کند؛ تمام اینها ممکن است؛ ولی نفس عمل معدوم بشود این محال است.

منـابـع

سید محمدحسین حسینی طهرانی- معاد شناسی 6- صفحه 187-181

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد