ظهور باطن صوری دنیا به صورت جحیم در آخرت
فارسی 3318 نمایش | بر اساس اصول حکمت متعالیه از برای هر صورت حسیه ای یک صورت نفسانیه در عالم غیب هست که آن صورت، معاد این صورت و مرجع این صورت است که بعد از زوال از این عالم، که عالم حس و شهادت است، بسوی آن محشور خواهد شد.
و الان نیز آن صورت غیبی موجود است و این صورت حسی متصل بدان صورت است و راجع به آنست، اما از نقطه نظر اینکه این صورت، مغمور در هیولا و مشوب به نقائص و أعدام است و با پرده ها و حجاب ها محجوب است، حشر آن بسوی آن صورت نفسانیه برای کسانیکه بخواهند آنرا ببینند و مشاهده کنند، روشن نیست؛ مگر برای اهل معرفت که احوال آخرت را با دیده بصیرت نه با چشم و بصر می نگرند.
و چون صورت مادیه آن صورت نفسانیه از هم بپاشد و از این حجاب های جسمانی که در حقیقت مقبره آنچه در علم خداست می باشد رها گردد، در آن عالم ظهور و بروز میکند و بسوی دار آخرت حشر می شود؛ همچنانکه خداوند فرموده است: «و برزت الجحیم لمن یری '؛ و ظاهر گردیده میشود جحیم برای کسی که ببیند» (نازعات/ 36). و آن جحیمی که در دار آخرت ظاهر و بارز میگردد بطوریکه همه خلائق آنرا اول به علم الیقین و سپس به عین الیقین می بینند، همان باطن این صورت سفلی طبیعی است که آتش آن، بدنها را محترق میکند و پوستهای بدن را دگرگون میکند و آب می نماید. ولیکن آن جحیم فعلا از این حواس خراب و زائل و فانی مستور است، و چون نفوس از این عالم خارج شوند و قبرها شکافته گردد و آنچه در سینه ها پنهان است آشکارا شود، ما آن جحیم را به صورت واقعی خود -که امروز مختفی است - خواهیم دید؛ همچنانکه در گفتار خدای تعالی آمده است: «کلا لو تعلمون علم الیقین* لترون الجحیم* ثم لترونها عین الیقین؛ نه چنین است، اگر شما بطور علم الیقین میدانستید!* هر آینه جحیم را البته میدیدید* و سپس آنرا بطور عین الیقین مشاهده می نمودید» (تکاثر/ 5-7).
و عجیب است که همانطور که در باطن این آتش حسی آتش اخروی است، همینطور در باطن آب و غیر آن از صورتهای سفلی نیز آتش اخروی است؛ همچنانکه خدای تعالی میفرماید: «أغرقوا فأدخلوا نارا؛ فرعون و قوم فرعون در آب غرق شدند پس در آتش وارد شدند» (نوح/ 25). و نیز خدا میفرماید: «و إذا البحار سجرت؛ و در آن وقتیکه دریاها آتش گیرد» (تکویر/ 6).
و در روایتی از ضحاک وارد است که در تفسیر قول خدای تعالی «أغرقوا فأدخلوا نارا»، چنین گفته است که یک حالت واحده ایست در دنیا که از یک طرف غرق میشوند و از طرف دیگر محترق میگردند. و از بعضی روایت است که او می گفته است: «یا بحر متی تصیر نارا!؛ ای دریا چه موقع تبدیل به آتش می شوی !»
و این همان آتشی است که آتش گیرانه اش مردم و سنگ می باشد. و این آتش غیر از آتش نفسانی است که افروخته شده و بر دلها و قلبها طلوع کرده و پرتو انداخته است. و این دو قسم آتشی که ذکر شد غیر از آتش حقه ایست که همان صورت عقلیه است که از آن، صورت نفسانیه آتش افاضه میشود. و این آتش محسوس، مثل سائر اموری است که دارای صورت حسی در این عالم هستند، و نیز دارای صورت مثالی حیوانی در دار آخرت اند که این صورت حسی بدان صورت مثالی عود و بازگشت می کند و حشرش بسوی آنست در وقتیکه این نشأه هیولانیه و مادیه متبدل گردد، و نیز دارای صورت عقلی در عالم دیگری هستند که مافوق دو عالم دنیا و آخرتی که ذکر کردیم می باشد، و آن صورت عقلی همانست که دو صورت حسی و مثالی به آن عود و بازگشت نموده و حشرشان به آنست.
و پس از قدری بیان، فرموده است: و چون موجودات به مقرهای اصلی خود بعد از خروجشان از عالم حرکات و استحاله ها و آلام و شرور و احزان، به علت پیش آمدن مرگ و فساد و فزع و صعق، بازگشت و عود کنند، رحمت الهیه بار دیگر، به حیاتی که در آن مرگ نیست و بقائی که در آن انقطاع نیست، شامل آنان میشود؛ و از همین جهت فرموده است: «ثم نفخ فیه أخری ' فإذا هم قیام ینظرون؛ و سپس برای بار دیگر در صور دمیده میشود که ناگهان همگی به حال قیام درآمده و نظاره می کنند» (زمر/ 68). و نیز فرموده است: «و أشرقت الارض بنور ربها؛ و زمین به نور پروردگارش روشن می شود» (زمر/ 69).
و آن زمین آخرت که قبض شده است صورتی است که دارای حیات است و نسبت آن با این زمینی که ما الآن در روی آن هستیم، نسبت آسمان با زمین است. و تمام موجوداتی که در آن عالم هستند صورت ادراکیه حیوانیه ای هستند که موضوع و ماده بدون حیات -مثل هیولای این عالم و اجساد این عالم که حیاتشان عرضی و عاریه از ناحیه نفس است - ندارند. و همچنین آب و آتش و هوا و درخت و کوهها و بناها و خانه هائی که در آنجا موجود است، همگی بوجود صوری نفسانی، بدون ماده و حرکت و بدون قوه و امکان، موجود هستند، چون آن صورتها معلق و قائم هستند و در ماده نیستند، و علاوه بر این، آنها همگی جزئی و مشاهدند به حواس غیرفانیه که خرابی و کهنگی در آنها نیست، چون آنها جمیعا در نفس محل دارند. و مثل آنکه گویا تمام آنها قوه واحده هستند با اینکه صور مرئیه و شکلهای بزرگ و مقادیر جسیم در آنجا بسیار است. و این از عجائبی است که ادراک و فهمیدن آن برای ارباب بصیرت آسان است، گرچه برای غیر آنان اذعان به آن از غیر طریق سماع و تقلید مشکل است .
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 6- صفحه 256-260
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها