عقیل ابن ابی طالب
فارسی 14113 نمایش |عقیل بن ابی طالب، فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد و از تبار بنی هاشم به شمار می آید. ابوطالب دارای چهار پسر به ترتیب به نام های طالب، عقیل، جعفربن ابیطالب و امام علی (ع) بود که فاصله هر یک ده سال بود. بنابر این عقیل بیست سال از علی (ع) بزرگ تر بوده است. گویند عقیل در نزد ابوطالب بسیار محبوب بود و از این رو پیامبر اکرم (ص) نیز به وی علاقه داشت. عقیل در جنگ بدر با اکراه و اجبار قریش حضور یافت و به دست مسلمانان اسیر شد و چون خود چیزی نداشت، با فدیه عباس ابن عبدالمطلب آزاد شد و به مکه بازگشت. عقیل پس از صلح حدیبیه با میل خود به مدینه هجرت کرد و اسلام آورد و همراه برادرش جعفر بن ابیطالب در جنگ موته شرکت کرد. وی آگاهی گسترده ای از قبایل عرب و تاریخ و وقایع گذشته آنان داشت و به علم انساب مسلط بود. به هنگام اقامت امام علی (ع) در کوفه به آن شهر سفر کرد؛ ولی به علت کهولت سن در هیچ یک از جنگ های جنگ جمل، جنگ صفین و جنگ نهروان شرکت نکرد.
از امام کاظم (ع) روایت است که فرمود: امام علی (ع) در یکی از خطبه هایش درباره عدم قیام خود در عصر غاصبان خلافت فرمود: از بستگانم آنان که در دین یاورم بودند، (همانند حمزه و جعفر) رفتند و آن گاه من بودم و دو پناهنده قریب العهد به جاهلیت: عباس و عقیل. داستان هایی شیرین و به یادماندنی از دیدارهای عقیل با امام (ع) و نیز از ملاقات های عقیل با معاویه در دست است که از آن جمله حدیث محماة و آهن تفتیده است و نیز ماجرای زیر از داستان های شگفت عقیل است:
«ابن ابی الحدید می گوید: در عصر خلافت علی (ع)، برادرش عقیل به امید فراوان از مدینه راهی عراق شد. علی (ع) از او استقبال شایانی به عمل آورد و به هنگام شام، نان و نمک -که غذای همیشگی او نیز بود- بر سر سفره آورد. عقیل که شگفت زده شده بود، گفت: غذا همین است؟ فرمود: آری، نعمت خداوند است؛ مگر چه نقصی دارد؟! عقیل گفت: این خلافت تو سودی به من ندهد. بدهی من چهار هزار درهم است. آن را به من بده تا به مدینه بازگردم. فرمود: این مقدار ندارم. باید صبر کنی تا اول ماه از سهمیه بیت المال -که چهار هزار درهم است- به دستم برسد و از هزینه خانواده نیز کسر کنم و به تو بدهم. عقیل گفت: بیت المال در دست توست. باز می گویی نداری؟ فرمود: آن امانت مسلمین در دست من است. عقیل که وضع را چنین دید از علی (ع) خواست که به وی رخصت دهد تا نزد معاویه رود. گویند عقیل در اواخر عمر نابینا شد و در بصره اقامت گزید و در یکی از سفرهای خود در سال 50 هجری قمری در سوریه بدرود حیات گفت و همان جا دفن شد.
منـابـع
دانشنامه رشد
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها