حکایت انفاق امیرالمومنین و مقایسه آن با معاویه
فارسی 3999 نمایش | مرحوم محدث قمی از کتاب مصابیح الانوار نقل کرده است، «به ما چنین خبر رسیده است که روزی أمیرالمؤمنین اشتها کردند که جگر کباب شده و یا بریان شده ای را با نان نرم بخورند. همینطور این امر طول کشید و یک سال برآمد که پیوسته حضرت این اشتها را داشتند ولی ابراز نمی نمودند. پس از یک سال در حالیکه روزی از روزها روزه بودند، به امام حسن (ع) این مطلب را بازگو کردند. امام حسن برای آن حضرت آماده ساخت و چون هنگام افطار رسید و امام حسن این طعام را به نزد پدر گذارد که ناگهان سائلی در خانه سؤال نمود. حضرت فرمودند: ای نور دیدۀ من! این طعام را بردار و به سائل بسپار! برای آنکه ما در فردای قیامت در صحیفه اعمال خود نخوانیم که: شما طیبات خود را در زندگی دنیا و پست خود از بین بردید! و در این حیات دنی و ناقابل، شما با طیبات خود استمتاع نموده و بهره مند شدید».
حضرت در این بیان استشهاد فرموده اند به آیه 20 از سورۀ الاحقاف: «و یوم یعرض الذین کفروا علی النار أذهبتم طیبـ'تکم فی حیاتکم الدنیا واستمتعتم بها فالیوم تجزون عذاب الهون بما کنتم تستکبرون فی الارض بغیر الحق و بما کنتم تفسقون؛ و روز قیامت روزی است که مردمان کافر را بر آتش عرضه میدارند، و چنین به آنها خطاب میشود که: شما طیبات و چیزهای پاکیزه و نفیس خود را در زندگانی دنیا از بین بردید و مصرف نمودید! و با آنها استمتاع کردید؛ و بنابراین در مقابل استکباری که در زمین به ناحق نمودید و بواسطه فسقی که کردید و تجاوزی که نمودید، امروز به عذاب ذلت آمیز و اهانت بخش و پست و خوارساز خدا پاداش داده میشوید».
ملاحظه بفرمائید: علی بن أبیطالب که خلیفه مسلمین است و حاکم بر جهان اسلام، دلش میل به جگر بریان کرده و یک سال میگذرد که پیوسته با این اشتها دست به گریبان است و حال و وقت و مجال آن را ندارد و آنقدر بی اعتناست که وقت و حال خود را برای این امور حتی در مدت طول یک سال به یک جمله که بگوید: جگر بریان میخواهم ندارد. و خلیفه اسلام و مسلمین در حال روزه پس از یک سال در وقت افطار که در برابرش مطلوب خود را می بیند، دست دراز کردن و لقمه برداشتن را با وجود سائل بر دم در، اشتغال به حیات پست و استمتاع به طیبات در زندگی حیوانی و دون مقام انسان می بیند و از او میگذرد و نه آنکه بگوید: نیمی از این را به این سائل بده! بلکه میفرماید: این ظرف خوراک را بردار و همه را به او بده! سائل سیر و گوارا بخورد و ما تماشا کنیم؛ که این حیات علی است، این زندگانی والا و بالا و عالی رتبه است، این زندگانی انسان و در صراط مستقیم انسانیت است که انسان ایثار کند و به سائلی که گرسنه است و یا گرسنه نیست ولی طلب طعام میکند، از غذا خود که سالی در فکر تهیه آن بوده و اینک در حال روزه میخواهد تناول کند بگذرد و به سائل دهد. اینست صراط مستقیم! شما را به خدا سوگند، از حال تا روز قیامت فکر کنید! ببینید از این صراط مستقیم تر سراغ دارید؟! و آیا میتوانید در ذهن خود بهتر از این تصور کنید؟!
سیره معاویه در خوراک
من هر وقت به این داستان و نظائر آن که بحمدالله و الممنه صفحات تاریخ ما را از روش آن حضرت و سائر ائمه طاهرین پر کرده است نظری میکنم، و آنها را با طرز زندگانی خلفای جائر اسلام مانند بنی امیه و بنی عباس که به نام اسلام و به نام جانشینی رسول الله بر مردم حکومت میکرده اند قیاس میکنم در یک دنیا از حیرت فرو میروم. معاویه سفره هائی میگسترد که انواع و اقسام لذیذترین غذاهای دنیا در آن تهیه شده بود. غذاهائی را برای او آماده میساختند که از مغز پسته و روغن مغز سر پرنده ای که نایاب و نادر الوجود بود تهیه میشد، و آنقدر میخورد که هر چه طول میکشید سیر نمی شد، و میگفت: من خسته شدم اما سیر نشدم! و گویند: اطراف دهان او پیوسته زرد بود و رنگ غذا داشت و آنقدر در غذا خوردن حریص و عجول بود که آستین لباس او پیوسته چرب بود. و یکی از پیراهن های او با همین آستین معروف، امروز در یکی از موزه های معروف جهان است. این صراط ضد صراط انسانیت است و لذا أمیرالمؤمنین در نهج البلاغه از معاویه به انسان معکوس و جسم واژگون در نامۀ 45 خود تعبیر فرموده است: «و سأجهد فی أن أطهر الارض من هذا الشخص المعکوس والجسم المرکوس؛ و به زودی خواهم کوشید تا زمین را از این شخص سرنگون و جسم واژگون (معاویه بدگهر و کج اندیش) پاک سازم». شاعر اهل بیت در عصر حضرت صادق (ع) گوید:
سماه جبار السما صراط حق فسمی *** فقال فی الذکر: و ما کان حدیثا یفتری
هذا صراطی فاتبعوا و عنهم لا تخدعوا *** خالفوا ما سمعوا والخلف ممن شرعا
خداوند جبار آسمان علی بن أبیطالب را صراط حق اسم گذاری کرد و بنابراین علی به این نام نامیده شد و خداوند در قرآنش فرمود: این گفتاری نیست که به دروغ افترا زده شده باشد بلکه این است صراط من، پس از آن پیروی کنید! و از متابعت ایشان فریب نخورده و به غیر آنها نگرائید! پس مخالفت آنچه از قرآن شنیدند نمودند، و مخالفت از ناحیۀ کسی بوده است که در این کار پیشقدم شده است .
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معاد شناسی 8- صفحه 36-41
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها