حتمی نبودن حساب و پاداش خداوند در دنیا
فارسی 3158 نمایش |آیات و روایات وارده در پیدایش عکس العمل های انسان بسیار است و ما در اینجا یک آیه و یک روایت می آوریم تا نمونه ای برای مطلب ما بوده باشد؛ اما آیه: «و لا یزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة أو تحل قریبا من دارهم حتی یأتی وعدالله إن الله لا یخلف المیعاد؛ و پیوسته و بطور مستمر و مداوم در اثر کردار کسانی که کافر شده اند، کوبنده ای به آنان اصابت میکند، یا آن کوبنده در نزدیکی خانه ایشان وارد میشود و داخل میگردد، تا زمانی که أمر خدا بیاید؛ و خداوند هیچگاه تخلف وعده نمیکند» (رعد/ 31). و اما روایت: در کافی از عباس بن هلال شامی که مولای (خادم) حضرت موسی بن جعفر است وارد است که میگوید: از حضرت رضا (ع) شنیدم که میگفت: «کلما أحدث العباد من الذنوب ما لم یکونوا یعملون، أحدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعرفون؛ هر زمان که بندگان خدا دست به گناهان تازه ای زنند که تا آن زمان سابقه نداشته و بدان علم و اطلاعی نداشته اند، خداوند بلاهائی را در میان آنها پدید می آورد که بی سابقه بوده و آنها چنین بلاهائی را نمی شناخته اند».
باری، منظور از این بیان این نیست که پاداش عمل حتما باید در دنیا داده شود، تا اشکال لازم آید که چه بسیار از افرادی در حین خیانت و جنایت می میرند و مجالی برای پاداش برای آنها باقی نیست، زیرا پاداش عمل از لوازم عمل است، و بالاخره در قیامت که محل ظهور و بروز بواطن نفس است، به نحو أتم و اکمل داده خواهد شد. و برای بعضی که پس از عمل در دنیا مدتی زیست میکنند، آثار خیر و یا آثار شر آن عمل نیز که پدیدۀ نفس آنهاست به ظهور میرسد؛ و برای بعضی دیگر در هنگام سکرات مرگ خواهد رسید. و عالم مثال در دنبال دنیا، و عالم قیامت در دنبال عالم مثال است، و از جهتی هر سه عالم، عالم واحد و ممتدی است که سیر تکاملی بشر را متحمل است؛ و بنابراین اگر جزا و پاداش در دنیا داده شود، در آخرت تخفیف می یابد، و اگر در دنیا داده نشود، در آخرت شدید است. و بر این اصل روایاتی داریم که خداوند پاداش خطای مؤمنین را در دنیا به ابتلاء به تب و مرض و فقر و غیرها میدهد، تا بدینوسیله پاک شوند، و پس از مرگ با طهارت داخل در بهشت گردند. ولی پاداش کافران را در دنیا نمی دهد، و آنان را به زندگانی مترفهانه و جمع اموال مبتلا میکند، تا تمام پاداش ها ذخیره برای قیامت شود. و در حدیث وارد است که: «لو کانت الدنیا عندالله قدر جناح بعوضة لما سقی الکافر منها شربة؛ اگر دنیا در نزد خداوند به اندازۀ بال پشه ای ارزش داشت، به شخص کافر به قدر یک خوراک آب آشامیدنی نمی آشامانید».
و در قرآن کریم داریم: «و لو یؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترک علیها من دآبة ولـکن یؤخرهم إلی أجل مسمی فإذا جآء أجلهم لا یستئخرون ساعة و لا یستقدمون؛ و اگر بنا بر این بود که خداوند مردم را به پاداش ظلم و ستمشان بگیرد و هلاک کند، در روی زمین هیچ جنبده ای باقی نمی ماند؛ ولیکن حساب آنان را برای مدت معینی به تأخیر می اندازد، پس چون اجل آنها فرا رسد یک ساعت نمی توانند آن اجل را تأخیر اندازند و یک ساعت نمی توانند مقدم شوند» (نحل/ 61). و نیز فرماید: «و لو یؤاخذ الله الناس بما کسبوا ما ترک علی ظهرها من دآبة ولـکن یؤخرهم إلی أجل مسمی فإذا جآء أجلهم فإن الله کان بعباده بصیرا؛ و اگر خداوند مردم را به پاداش أعمالشان میگرفت، در روی زمین جنبده ای نمی ماند؛ ولیکن حساب و زندگی آنان را تا مدت معینی به تأخیر می افکند. و چون اجل آنها در رسد خداوند به بندگانش دانا و بیناست» (فاطر/ 45).
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 8- صفحه 202-205
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها