معنا و مفهوم خلود در قرآن
فارسی 4318 نمایش |خداوند در قرآن کریم می فرماید: «یوم یأت لا تکلم نفس إلا بإذنه فمنهم شقى و سعید* فأما الذین شقوا ففى النار لهم فیها زفیر و شهیق* خلدین فیها ما دامت السموت و الأرض إلا ما شاء ربک إن ربک فعال لما یرید* و أما الذین سعدوا ففى الجنة خلدین فیها ما دامت السموت و الأرض إلا ما شاء ربک عطاء غیر مجذوذ؛ آن روز که (قیامت) فرا رسد هیچکس جز به اجازه او سخن نمى گوید گروهى از آنها شقاوتمندند و گروهى سعادتمند (گروهى بدبختند و گروهى نیکبخت)، اما آنها که شقاوتمند شدند در آتش اند، و براى آنها زفیر و شهیق (ناله هاى طولانى دم و بازدم) است، جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمان ها و زمین بر پاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد که پروردگارت هر چه را اراده کند انجام مى دهد. اما آنها که سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، مادام که آسمانها و زمین بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششى است قطع نشدنى!» (هود/ 105 تا 108)
خلود در اصل لغت به معنى بقاى طولانى و هم به معنى ابدیت آمده است، بنابر این کلمه خلود به تنهایى دلیل بر ابدیت نیست، زیرا هر نوع بقای طولانى را شامل مى شود ولى در بسیارى از آیات قرآن با قیودى ذکر شده است که از آن به وضوح مفهوم ابدیت فهمیده مى شود، مثلا در آیات 100 توبه، 11 طلاق و 9 تغابن در مورد بهشتیان تعبیر به «خالدین فیها ابدا» مى کند، که این تعبیر مفهومش ابدیت بهشت براى این گروه ها است، و در آیات دیگرى مانند 169 نساء و 23 جن در باره گروهى از دوزخیان همین تعبیر «خالدین فیها ابدا» دیده مى شود که دلیل بر جاودانگى عذاب آنها است. تعبیرات دیگرى مانند «ماکثین فیها ابدا» در آیه 3 کهف، «لا یبغون عنها حولا» (کهف/ 108) و مانند اینها نشان مى دهد که بطور قطع گروهى از بهشتیان و دوزخیان جاودانه در نعمت یا در عذاب خواهند ماند. بعضى که نتوانسته اند اشکالات خلود و جاودانگى مجازات را به نظر خود حل کنند ناچار دست به دامن معنى لغوى آن زده و آنرا به معنى مدت طولانى گرفته اند، در حالى که تعبیراتى نظیر آیات فوق تاب چنین تفسیرى را ندارد.
مفهوم خلود در آیات سوره هود
آیا خلود در آیات مورد بحث به معنى جاودانگى است و یا همان مفهوم مدت طولانى را که مفهوم لغوى آن است مى رساند. بعضى از مفسران از نظر اینکه خلود در اینجا مقید به «مادامت السماوات و الارض» شده (مادام که آسمانها و زمین بر پا است) خواسته اند چنین نتیجه بگیرند که خلود در این مورد خاص به معنى جاودانگى نیست، زیرا آسمانها و زمینها، ابدیت ندارند و طبق صریح قرآن زمانى فرا مى رسد که آسمانها در هم پیچیده مى شود و این زمین ویران مى گردد و تبدیل به زمین دیگرى مى گردد. ولى با توجه به اینکه این گونه تعبیرات در ادبیات عرب معمولا کنایه از ابدیت و جاودانگى است، آیات مورد بحث نیز خلود را به معنى جاودانگى بیان مى کند.
مثلا عرب مى گوید: این وضع بر قرار خواهد بود «ما لاح کوکب» (مادام که ستاره اى می درخشد) یا «ما لاح الجدیدان» (ما دام که شب و روز وجود دارد) یا «ما اضاء فجر» (مادام که صبح مى درخشد) یا «ما اختلف اللیل و النهار» (مادام که شب و روز پى در پى فرا مى رسد) و مانند اینها که همه کنایه از جاودانگى است.
در کلام امام على (ع) در خطبه 126 نهج البلاغه مى خوانیم: هنگامى که بعضى از خرده گیران نا آگاه به امام ایراد کردند که چرا در تقسیم بیت المال رعایت مساوات مى کند و بعضى را براى تحکیم پایه هاى حکومت به دیگران ترجیح نمى دهد، امام ناراحت شد و فرمود: «أ تامرونى ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه! و الله لا اطور به ما سمر سمیر، و ما ام نجم فى السماء نجما؛ آیا به من مى گویید براى پیروزى دست به ستم نسبت به کسانى که تحت حکومت منند بزنم به خدا نزدیک این کار نمى روم مادام که مردم شبها به بحث مى نشینند و مادام که ستارگان آسمان یکى پشت سر دیگرى طلوع و غروب دارد».
در اشعار دعبل خزاعى در قصیده معروفى که در حضور امام رضا (ع) خواند این شعر آمده است:
«سابکیهم ما ذر فى الافق شارق و نادى مناد الخیر فى الصلوات، من بر شهیدان خاندان پیامبر گریه مى کنم تا آن زمان که خورشید بر افق مشرق نور مى پاشد و تا آن زمان که بانگ اذان براى دعوت به نماز بر مناره ها سر مى دهد.»
البته این مخصوص به ادبیات عرب نیست، در زبانهاى دیگر نیز کم و بیش وجود دارد و به هر حال دلالت آیه بر ابدیت نباید جاى گفتگو باشد و به این ترتیب نیازى به گفتار کسانى که مى گویند آسمان و زمین در اینجا آسمان و زمین قیامت است، که جاودانى مى باشد نخواهد بود. در جای دیگر می فرماید: «ان المجرمین فی عذاب جهنم خالدون؛ مجرمان، گنهکاران (البته مقصود گروهی از گنهکاران هستند که خود قرآن معین کرده) در عذاب جهنم جاوید می مانند.» (زخرف/ 74) آنجا راجع به آنها فرمود: «انتم فیها خالدون.» اینجا به صورت غیاب ذکر می کند.
مفسرین، اینجا این مطلب را عنوان کرده اند که مقصود از "مجرم" چیست؟ آیا مقصود از "مجرم" خصوص کافر است، خصوص مشرک است؟ نه، چون اولا کلمه مجرم یعنی گنهکار، و ثانیا خود قرآن خلود را منحصر به کفار نکرده، مسلمان هم در اثر بعضی از گناهان ممکن است خالد در جهنم باشد.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 9 صفحه 246-239
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 5- صفحه 48
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها