مراد از «مقام محمود» در قرآن و روایات
فارسی 8218 نمایش |قرآن کریم درباره نحوه وصل به مقام محمود می فرماید: «و من الیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقاما محمودا؛ و مقداری از شب را بعد از خواب بیدار شو و به تلاوت قرآن بگذار! و این برای تو نافله و زیادتی است! و بر این امر شاید پروردگار تو، تو را در مقام محمود بر انگیزاند!» (اسراء/ 79) تهجد از ماده هجود است که در اصل به معنای خواب است و تهجد به معنای بیداری بعد از خواب است و ضمیر "به" به قرآن بر می گردد؛ یعنی تهجد بالقران، بیدار شو به تلاوت قرآن که مراد نماز است! چون در نماز از سوره ها و آیات طویله قرآن قرائت می شده است و این نماز با این گونه تلاوت قرآن با سوره های طویله و مطوله در دل شب غیر از فرایض است که بر تو ای پیغمبر واجب گردیده است، بلکه مستحب و زیادتی است که ما بر تو لازم گردانیده ایم و مقام، ظاهرا اسم مکان است و بعث یا به معنای اقامه است؛ یعنی «یقیمک ربک فی مقام محمود» و یا متضمن معنای اعطاء است؛ یعنی «یبعثک معطیا لک، أو یعطیک باعثا مقاما محمودا».
و در هر صورت، مقام محمود از طرف خداوند جل و عز به حضرت رسول الله (ص) در اثر اجر و مزد تهجد به قرآن و شب زنده داری با نمازهای شب که در آن سوره های طویله از قرآن را می خوانده اند عنایت شده است و مقام محمود مقامی است که تمام خلایق آن را حمد می کنند و تعریف و تمجید می نمایند و البته مورد حمد و تمجید همه خلایق قرار نمی گیرد مگر آنکه همه خلایق آن را نیکو و مستحسن به شمار آورند و همه از آن بهرمند و منتفع گردند و بر این اصل، مقام محمود را به مقامی که جمیع مخلوقات آن را می ستایند و حمد می کنند و همه از آن بهره می برند، تفسیر نموده اند و آن شفاعت کبری برای رسول الله (ص) در روز قیامت است. و بر این تفسیر روایات وارده از رسول اکرم و أئمه اهل بیت، همگی از شیعه و سنی اتفاق دارند زیرا حمد عبارت است از درود و ثناء و تحسین در برابر کار جمیل اختیاری و چون مقام محمود مطلق است باید جمیع خلایق آن را حمد کنند و کار جمیل اختیاری که در روز قیامت از رسول الله سر زند و همه از آن بهره مند گردند و منتفع شوند تا در مقابل آن او را حمد کنند، غیر از شفاعت کبری چیز دیگر نمی تواند بوده باشد. بنابراین مقام محمود را که در روایات به شفاعت کبری تفسیر کرده اند معنای لطیفی است که می توان از خود آیه استنتاج کرد.
در «المیزان» از «تفسیر عیاشی» از عبید بن زراره روایت کرده اند که: «از حضرت صادق (ع) پرسیدند: آیا مؤمن مورد شفاعت واقع می شود؟ فرمود: آری! مردی از آن گروه گفت: آیا مؤمن نیازی به شفاعت محمد (ص) دارد؟ حضرت فرمود: آری! مؤمنین نیز خطاها و گناهانی دارند؛ و هیچ کس یافت نمی شود، مگر آنکه در آن روز نیازمند به شفاعت محمد (ص) است!» و نیز عیاشی گفته است که مردی از حضرت صادق (ع) از قول رسول الله که فرمود: «أنا سید ولد ءادم و لا فخر؛ من سید و آقای فرزندان آدم ابوالبشر هستم و این برای من فخری نیست» پرسید، حضرت فرمود: «نعم یأخذ حلقة من باب الجنة فیفتحها فیخر ساجدا. فیقول الله: ارفع رأسک اشفع تشفع! اطلب تعط! فیرفع رأسه، ثم یخر ساجدا. فیقول الله: ارفع رأسک! اشفع تشفع! واطلب تعط! ثم یرفع رأسه، فیشفع یشفع (فیشفع ـ ظ ) و یطلب فیعطی؛ حضرت صادق گفتند: آری این چنین است؛ حلقه ای از در بهشت را می گیرد و باز می کند بهشت را و به رو به زمین به حال سجده می افتد. خداوند می فرماید: سرت را بلند کن! شفاعت کن که شفاعتت قبول است! طلب کن که هر چه بخواهی داده می شود! رسول الله سر خود را بلند می کند و بار دیگر به رو به زمین به حال سجده می افتد. خداوند می فرماید: سرت را بلند کن! شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته است! و بطلب که به تو داده می شود! و سپس رسول الله سر خود را بلند می کند و شفاعت می کند و شفاعتش پذیرفته می شود! و طلب می کند و به او هر چه بخواهد داده می شود» (المیزان فی تفسیر القرآن ج13، ص191 و نیز ج1، ص178)
منـابـع
سید محمد حسین حسینی طهرانی- معادشناسی جلد 9- صفحه 327-331
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها