بزرگی روح، بزرگواری روح
فارسی 5036 نمایش | اگر کسی دارای روح بزرگ بشود، خواه ناخواه تن او به زحمت و رنج می افتد. تنها آن تن ها و بدن هایی از آسایش کامل و احیانا عمر دراز، خواب های بسیار راحت، خوراک های بسیار لذیذ و این گونه چیزها بهره مند می شوند که دارای روح های حقیر و کوچکند اما افرادی که روح بزرگ دارند همین بزرگی روح آنها سبب رنج تن آنها و احیانا کوتاهی عمر آنها می شود. سبب بیماری های تن آنها می شود.
"متنبی" می گوید:
اذا کانت النفوس کبارا *** تعبت فی مرادها الاجسام
هنگامی که روح ها بزرگ باشند در خواسته هایشان به سختی می افتند. بزرگی روح یک مطلب است و بزرگواری روح مطلب عالی تری است. یعنی هر بزرگی روح، بزرگواری نیست. هر بزرگواری، بزرگی هست، اما هر بزرگی، بزرگواری نیست. حال توضیح مطلب، مسلما همت بزرگ نشانه روح بزرگ و همت کوچک نشانه روح کوچک است.
همت بلند دار که مردان روزگار *** از همت بلند به جایی رسیده اند
دیگری می گوید:
بلبل به باغ و جغد به ویرانه تاخته است *** هر کس بقدر همت خود خانه ساخته است
و این در هر مسیری که انسان قرار بگیرد صادق است.
فرق بین بزرگی و بزرگواری چیست؟ فرض کنیم شخصی، یک عالم بزرگ باشد و فضیلت دیگری غیر از علم نداشته باشد یعنی کسی باشد که فقط می خواهد یک کشف جدید بکند، تحقیق جدید بکند. این یک فکر و اندیشه بزرگ است یعنی یک اراده بزرگ و یک همت بزرگ در راه علم است. آن دیگری یک افزون طلب بزرگ است که همیشه دنبال ثروت می رود و ثروت برای او هدف است، یک شهوت بزرگ است، یک حرص بزرگ است. دیگری یک رقابت بزرگ است، دیگری یک کینه توزی بزرگ است، دیگری یک حسادت بزرگ است، دیگری یک جاه طلبی بزرگ است.
تمام این ها خودپرستی های بزرگ هستند. هیچ یک از اینها را نمی شود بزرگواری گفت. بزرگی هست ولی بزرگواری نیست.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 203-204 و 199-200
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها