رابطه بین اعتماد به نفس و اعتماد به خدا
فارسی 3909 نمایش | در قرآن کریم در سوره حمد آیه 5 آمده است: «ایاک نستعین؛ تنها از تو کمک می خواهیم». از غیر تو کمک نمی خواهیم و استعانت نمی جوئیم. این جمله مفید توحید در استعانت است. توحید در استعانت، یعنی تنها از او کمک خواستن و تنها از او استمداد کردن و شما به او اعتماد کردن. ممکن است در اینجا سؤالی مطرح شود و می توان این سؤال را به دو گونه مطرح کرد: یکی از نظر اصل استمداد و استعانت. از نظر علما تعلیم و تربیت و علما اخلاق، انسان باید اعتماد به نفس داشته باشد. اعتماد به غیر و استعانت و استمداد از غیر، انسان را موجودی اتکالی و ضعیف می سازد؛ برخلاف اعتماد به نفس که قوا و نیروی انسان را بیدار و زنده می کند. طبق این اصل باید به خود تکیه داشت نه به غیر اعم از این که آن غیر، خدا باشد یا غیرخدا. به همین دلیل علما امروز توکل را که اعتماد به خدا است و موجب سلب اعتماد از خود است نفی می کنند و غیراخلاقی می شمارند.
ممکن است این سؤال به صورت دیگری مطرح شود و آن این که چرا نباید از غیرخدا استعانت و استمداد جست؟ اینکه غیرخدا را نباید عبادت کرد منطقی است و اما اینکه از غیرخدا نباید استعانت و استمداد جست چه منطقی دارد؟ خداوند عالم را عالم اسباب قرار داده و ما انسان ها را به انسانهای دیگر و به اشیای دیگر نیازمند ساخته است و ما ناچار برای رفع نیازهای خود باید از اشیای دیگر و از انسانهای دیگر در زندگی کمک بگیریم و استمداد کنیم.
در پاسخ این سؤال باید بگوییم که مطلب چیز دیگری است و این طور نیست که هر گونه کمک گیری از غیر و اعتماد به غیر تسبیح باشد؛ خیر، بلکه خداوند اصولا انسان را موجودی نیازمند به غیر خلق کرده؛ یعنی جامعه انسانها اینطور نیست که هر کس به دیگری محتاج است و اینکه می بینیم در سفارشات اسلامی دائما امر به تعاون می کنند نمایانگر همین حقیقت است. در قرآن مجید می فرماید: «تعاونوا علی البر والتقوی؛ در کارهای نیک یکدیگر را مدد برسانید» (مائده/ 2). کلمه تعاون از ماده عون است. اگر استعانت از غیر، در هیچ حدی جایز نبود، پروردگار سفارش به تعاون نمی کرد، بلکه می رساند: شما به یکدیگر محتاج هستید و لذا بایستی یکدیگر را مدد و یاری کنید.
شخصی در حضور حضرت امیر به این تعبیر دعا کرد؛ خدایا مرا محتاج خلق خودت نگردان! حضرت فرمود: دیگر این طور نگو؛ عرض کرد پس چه بگویم؛ بگو خدایا مرا محتاج بدان خلق خودت قرار نده. منظور این است که جمله اول نشدنی است زیرا نحوه خلقت انسان، این طور است که همواره در پیشبرد زندگی دنیایی خودش به دیگران نیازمند است. پس در جمله ایاک نستعین نمی گوید که انسان نباید استمداد از دیگران بجوید. پس مطلب چیست؟ آنچه این آیه شریفه می رساند این است که: آن اعتماد نمایی؛ و آن تکیه گاه قلب انسان، یعنی آنچه که در واقع و نفس الامر انسان به آن تکیه دارد؛ بایستی خدا باشد و آنچه که از آنها در دنیا استمداد می جوید، آنها را به عنوان وسیله بداند و بداند که حتی خود انسان، قوای وجودی او، نیروی بازوی او، نیروی مغزی او، همه و همه وسائلی هستند که خداوند آفریده و در اختیار او نهاده است و سررشته در دست اوست و لذا چقدر انسان در دنیا به وسائلی اعتماد می کند ولی بعد می بیند که برخلاف انتظارش آن وسیله کمکی که باید بکند انجام نداد. گاهی می شود که به قوای خویش اعتماد می کند و می بیند که حتی آنها نیز تخلف می ورزند. تنها قدرتی که اگر انسان به او تکیه کند و برنامه اش را با او تنظیم کند هیچ نگرانی نخواهد داشت، خدا است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 1 و 2- صفحه 114-111
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها