ابراهیم ابن عبدالله یا قتیل باخمری

فارسی 17091 نمایش |

ابراهیم، معروف به "قتیل باخمری" بن عبدالله حسنی پدرش عبدالله محض، نوه امام حسن مجتبی (ع) و برادرش محمد نفس زکیه، او از بزرگان بنی هاشم در زمان حکومت بنی عباس بود. مردی بسیار شجاع و دلاور و در فنون علم و دانش، مقامی بلند داشت. او با برادرش محمد (نفس زکیه) قبل از خلافت بنی عباس، داعیه حکومت و خلافت داشتند، ولی از زمانی که سفاح اولین خلیفه عباسی روی کار آمد، آن دو نفر، مخفی شدند. سفاح در زمان خلافتش به احترام پدر آنها (عبدالله محض) کاری نداشت و او را به حال خود گذاشت، ولی بعد از او منصور دوانیقی، خلیفه بعدی، دائما در جستجوی او و برادرش محمد بود تا اینکه ابراهیم در سال 145 هـ.ق، زمانی که در بصره مخفی بود، خبر خروج برادر و کشته شدن او را در مدینه شنید.
او برای خونخواهی برادرش محمد و کشتن منصور، خروج کرد و بر اهواز و فارس مسلط شد و پیروان زیادی به دور او جمع شده بودند و با میل و رغبت به او دست بیعت دادند زیرا رفتار او با مردم به نیکی و عدالت بود و چون مردی متدین و اهل علم و عبادت بود، بسیاری از اهل علم و نقله آثار، نیز با او بیعت کردند و مردم را به یاری و کمک او تشویق نمودند. از جمله عیسی بن زیدبن علی بن الحسین، بشیر رحال، هارون بن سعید فقیه و ابوحنیفه و عده ای دیگر از تابعین و اعیان و اصحاب چون سلیمان اعمش بن مهران که می گفت: اگر من انجمن نبودم، خودم در رکاب او می رفتم.
وقتی منصور این اخبار را شنید بسیار نگران و وحشت زده شد و چون می دانست که ابراهیم، صد هزار نفر سوار دارد و خودش دو هزار سوار، لذا عیسی بن موسی، برادرزاده و ولیعهد خودش را برای جنگ به طرف ابراهیم فرستاد. ابراهیم از بصره به طرف کوفه آمد، در 16 فرسخی کوفه در محلی به نام (باخمرا) جنگ شروع شد. آن زمان که نزدیک بود ابراهیم پیروز شود، ناگاه تیری از شخصی که هرگز معلوم نشد که بود، بر گلوی او اصابت کرد. ابراهیم بی اختیار شد و به زمین افتاد. طایفه "زندیه" که در رکاب او بودند، دور او را گرفتند و بشیر رحال او را بر سینه گرفت ولی با همان تیر، ابراهیم کارش ساخته شد و از دنیا رفت.
لشگریان عیسی، سر او را بریدند و به نزد عیسی فرستادند. عیسی سجده شکر کرد و سر ابراهیم را برای منصور فرستاد. منصور وقتی با این واقعه روبرو شد، گفت: حقا که قول صادق بنی هاشم راست بود و به یادش آمد سخن امام جعفر صادق (ع) را که چند سال قبل فرموده بود خلافت به منصور می رسد و ابراهیم و محمد کشته می شوند. قتل ابراهیم در سال 145 هـ.ق، در 25 ماه ذی القعده (روز دحوالارض) یا به قولی در ذی الحجه واقع شد که عمر او (چهل و هشت سال) بود. امیرالمومنین (ع)، قتل او را در اخبار غیبیه خود فرموده بود.

منـابـع

شیخ عباس قمی- منتهی الامال و تتمه المنتهی

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها