عجب و خودپسندی از نظر احادیث

فارسی 5710 نمایش |

خودپسندى و عجب آن است که انسان، نعمت الهى را بزرگ بدارد و بر آن تکیه نماید، ولى صاحب نعمت را به فراموشى بسپارد و همچنین عبارت است از این که بنده به دیده خودبینى به خود بنگرد و خود را برتر از دیگران بداند و مردمان را به دیده تحقیر بنگرد. عجب به خودى خود از گناهان کبیره است و ایمان و اعمال انسان را به باد داده و فاسد مى کند و ریشه بسیارى از گناهان است و در هر دلى ریشه کند آدمى را به کفر و شرک و حتى بالاتر از آن ها مى کشاند. عجب و خودپسندى از حب نفس پیدا مى شود چون آدمى به صورت ذاتى خودخواه است و ریشه تمام خطاهاى انسانى و رذایل اخلاقى حب نفس است.
پیامبر اکرم مى فرمایند: «و لم تذنبوا لخشیت علیکم ما هو أکبر من ذلک: العجب، العجب؛ اگر مرتکب گناه نمى شدید بر شما از آنچه که بزرگ تر از آن است مى ترسیدم، و آن خودپسندى است، خودپسندى».
امام علی (ع) می فرماید: « لا وحدة أوحش من العجب؛ هیچ تنهایى وحشت انگیزتر از خودپسندى نیست» (نهج البلاغه، حکمت 113). همچنین می فرماید: «العجب یظهر النقیصة؛ خودپسندى، کمبود را آشکار میسازد» و نیز از او نقل شده که فرمود: «العجب حمق؛ خودپسندى، حماقت است». همچنین فرموده: «سیئة تسوؤک خیر عند الله من حسنة تعجبک؛ گناهى که بر اثر آن ناراحت شوى، نزد خدا بهتر از کار نیکى است که تو را دچار خودپسندى و غرور کند». «إیاک أن ترضى عن نفسک فیکثر الساخط علیک؛ مبادا از خود راضى باشى، که در این صورت ناراضیان از تو زیاد میشوند». «ثمرة العجب البغضاء؛ میوه خودپسندى، دشمنى و کینه توزى است». «الإعجاب ضد الصواب، وآفة الألباب؛ خودپسندى، دشمن درست اندیشى و آفت خردهاست» (نامه 31). «العجب یفسد العقل؛ خودپسندى، خرد را تباه می کند». «الإعجاب یمنع الازدیاد؛ خودپسندى، مانع پیشرفت و کمال است» (حکمت 167).
از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) نقل شده که: «إن الله تبارک وتعالى یقول: إن من عبادی من یسأ لنی الشی ء من طاعتی لاحبه، فأصرف ذلک عنه لکی لا یعجبه عمله؛ خداوند تبارک و تعالى میفرماید: برخى از بندگان من از من توفیق طاعتى میطلبند تا بدان وسیله دوستشان بدارم، اما من آن را به آنان نمیدهم، مبادا از عمل خود دچار غرور و خودپسندى شوند». امام صادق (ع) مى فرمایند: «من دخله العجب هلک؛ آن کس که در کارهایش خودپسندى وارد شود، هلاک مى گردد».
در حدیث است که عجب درجاتی دارد: یکی این که کردار بد بنده در نظرش خوش جلوه کند و آن را خوب بداند و پندارد کار خوبی کرده. یکی این که بنده ای به خدا ایمان آورد و منت بر خدا نهد با این که خدا را به او منت است در این باره.
عجب باعث تباهی اعمال است. در حدیث آمده است گاهی شخصی عملی صالح و نورانی انجام می دهد و عملش در علیین قرار می گیرد، ولی بعدها در ملا عام عمل خود را بازگو می کند و به رخ مردم می کشد. این، سبب می شود که عملش تنزل کند. بار دیگر آن را بازگو می کند، تنزل و سقوط دیگری پیدا می کند. وقتی بار سوم آن را بازگو کند بکلی نابود می گردد و احیانا تبدیل به عمل شر می شود.
امام باقر (ع) فرمود: « الابقاء علی العمل اشد من العمل. قال (الراوی): و ما الابقاء علی العمل؟ قال یصل الرجل بصلة، و ینفق نفقة لله وحده لا شریک له، فتکتب له سرا، ثم یذکرها فتمحی فتکتب له علانیه، ثم یذکرها فتمحی و تکتب له ریاء؛ نگهداری عمل از خود عمل مشکل تر است. راوی گفت: نگهداری عمل یعنی چه؟ امام فرمود: یعنی انسان عملی برای خدای یکتا دور از چشم مردم انجام می دهد و در نامه عمل او همین طور ثبت می شود، بعد آن عمل را بازگو می کند، آن عمل از صورت یک عمل سری محو می شود و به عنوان یک عمل علنی در نامه عمل او ثبت می گردد. بار دیگر آن عمل را بازگو می کند. در این وقت آن عمل از دیوان حسنات محو می شود و به عنوان یک عمل ریائی در دیوان سیئات او ثبت می گردد».

عجب و خودپسندی دشمن عقل
یکی از حالات و قوائی که در عقل انسان یعنی در عقل عملی انسان یعنی در طرز تفکر عملی انسان که مفهوم خوب و بد و خیر و شر و درست و نادرست و لازم و غیرلازم و وظیفه و تکلیف و اینکه الان چه می بایست بکنم و چه نمی بایست بکنم و اینگونه معانی و مفاهیم را بسازد تأثیر دارد، طغیان هوا و هوسها و مطامع و احساسات لجاج آمیز و تعصب آمیز و امثال اینها است، زیرا منطقه و حوزه عقلی عملی انسان به دلیل اینکه مربوط به عمل انسان است همان حوزه و منطقه احساسات و تمایلات و شهوات است. این امور اگر از حد اعتدال خارج شوند و انسان محکوم اینها باشد نه حاکم بر اینها، در برابر فرمان عقل فرمان می دهند، در برابر ندای عقل و وجدان فریاد و غوغا می کنند، برای ندای عقل حکم پارازیت را پیدا می کنند، دیگر آدمی ندای عقل خویش را نمی شنود، در برابر چراغ عقل گرد و غبار و دود و مه ایجاد می کنند، دیگر چراغ عقل نمی تواند پرتو افکنی کند. پس این گونه هواها و هوسها اگر در وجود انسان باشند، تأثیر عقل را ضعیف می کنند، اثر عقل را خنثی می کنند، و به تعبیر دیگر این هوا و هوسها با عقل آدمی دشمنی می ورزند.
در حدیث است که امام صادق (ع) فرمود: «الهوی عدو العقل؛ هوا و هوس دشمن عقل است» (مصباح الشریعه، باب 38، ص 223). علی (ع) درباره عجب و خودپسندی فرمود: «عجب المرء بنفسه احد حساد عقله؛ خودپسندی انسان یکی از اموری است که با عقل وی حسادت و دشمنی می ورزد» (نهج البلاغه، حکمت 212). درباره طمع فرمود: «أکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع؛ بیشتر زمین خوردنهای عقل آنجا است که برق طمع، جستن می کند» (نهج البلاغه، حکمت 219).

منـابـع

مرتضی مطهری- عدل الهی- صفحه 391

ابومحمدحسن حرانی- تحف العقول- صفحه 468

مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 54-49

محمد محمدی ری شهری- میزان الحکمه- جلد 7- صفحه 3448

کلیــد واژه هــا

1 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

1 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد