پاداش مهاجران با توجه به آیات قرآن
فارسی 3113 نمایش | یکى از مؤثرترین روش ها در برنامه هاى تربیتى که قرآن از آن استفاده مى کند روش مقایسه و مقارنه است که هر چیزى را با ضدش در برابر هم قرار دهند تا موضع هر کدام به روشنى مشخص شود، در تعقیب آیات گذشته که از منکران قیامت و مشرکان لجوج سخن مى گفت، و در آیات سوره نحل «و الذین هاجروا فی الله من بعد ما ظلموا لنبوئنهم فی الدنیا حسنة و لأجر الآخرة أکبر لو کانوا یعلمون الذین صبروا و على ربهم یتوکلون».«آنها که مورد ستم واقع شدند سپس براى خدا هجرت کردند در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبى به آنها مى دهیم و پاداش آخرت، اگر بدانند، از آن هم بزرگتر است.آنها کسانى هستند که صبر و استقامت پیشه کردند و تنها توکلشان بر پروردگارشان است».(نحل/ 42). از مهاجران راستین و پاکباز سخن مى گوید، تا وضع دو گروه در مقایسه با یکدیگر روشن گردد.نخست مى گوید: "کسانى که مورد ستم واقع شدند سپس براى خدا هجرت کردند، در این دنیا جایگاه و مقام خوبى به آنها مى دهیم.این پاداش دنیاى آنهاست" اما پاداش آخرت، اگر بدانند، بسیار بزرگتر است.در آیه بعد این مهاجران راستین و پر استقامت و با ایمان را با دو صفت توصیف مى کند مى گوید: "آنها کسانى هستند که شکیبایى و صبر و استقامت را پیشه خود ساخته، و توکل و تکیه آنها بر پروردگارشان است".
نکات مورد بحث در این آیات عبارتند از:
1- هر چند مسلمانان دو هجرت داشتند که هجرت اول در محدوده نسبتا کوچکى بود (هجرت گروهى از مسلمانان و در رأس آنها جعفر بن ابى طالب به حبشه) و هجرت دوم هجرت عمومى و همگانى پیامبر (ص) و مسلمین از مکه به مدینه، ولى ظاهر آیات فوق هجرت دوم را بیان مى کند و شان نزول نیز آن را تایید مى نماید. و به هر حال مقام مهاجران در اسلام مقام فوق العاده پر ارجى است، هم خود پیامبر (ص) و هم مسلمانان بعد، همگى براى آنها احترام خاصى قائل بودند، چرا که آنها به تمام زندگى خویش، براى گسترش دعوت اسلام، پشت پا زدند، بعضى جان خود را به خطر انداختند، و بعضى مانند صهیب از همه اموال خود چشم پوشیدند، و جالب اینکه خود را در این معامله نیز برنده مى دانستند.اگر فداکارى آن مهاجران در آن روزها نبود، محیط خفقان بار مکه و عناصر شیطانى که بر آن حکومت مى کردند هرگز اجازه نمى دادند صداى اسلام به گوش کسى برسد، و این صدا را براى همیشه در گلوى مؤمنان خفه مى کردند، اما آنها با این جهش حساب شده، نه تنها مکه را زیر سیطره خود درآوردند، بلکه صداى اسلام را به گوش جهانیان رساندند و این سنتى است براى همه مسلمانان، در چنین شرائطى، و در همه تاریخ.
2- تعبیر به هاجروا فی الله که حتى کلمه "سبیل" هم در آن ذکر نشده اشاره به نهایت اخلاص این مهاجران است که تنها براى خدا و در مسیر الله و به خاطر رضاى او و حمایت و دفاع از آئینش دست به چنین هجرتى زدند، نه براى نجات جان خود و یا استفاده مادى دیگر.
3- جمله "من بعد ما ظلموا" نشان مى دهد که نباید فورا میدان را خالى کرد، بلکه باید تا آنجا که ممکن است ایستاد و تحمل نمود، اما هنگامى که تحمل آزار دشمن جز جرأت و جسارت او و تضعیف مؤمنان ثمرى نداشته باشد، در اینجا باید دست به هجرت زد، تا با کسب قدرت بیشتر و فراهم ساختن سنگرهاى محکمتر، جهاد در تمام زمینه ها از موضع بهترى تعقیب شود، و به پیروزى طرفداران حق در زمینه هاى نظامى، فرهنگى، تبلیغاتى منتهى گردد.
4- جمله "لنبوئنهم فی الدنیا حسنة" که از ماده "بوأت له مکانا" (مکانى براى او آماده ساختم و او را در آن جاى دادم) گرفته شده نشان مى دهد که مهاجران راستین اگر چه در آغاز کار، امکانات مادى خود را از دست مى دهند، ولى سرانجام حتى از نظر زندگى دنیا پیروزى با آنها است. چرا انسان زیر فشار ضربات دشمن بماند و ذلیلانه بمیرد، چرا با شجاعت مهاجرت نکند و از موضع تازه اى به مبارزه بر نخیزد تا حق خویش را بگیرد؟! در سوره نساء آیه 100 همین مساله با صراحت بیشترى بیان شده است «و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الأرض مراغما کثیرا و سعة»؛ «کسانى که در راه الله هجرت کنند در این دنیاى پهناور خدا، نقاط فراوان امن و وسیعى پیدا مى کنند که مى توانند در آنجا بینى مخالفان را به خاک بمالند».(نساء/ 100)
5- انتخاب دو صفت "صبر" و "توکل" براى مهاجران، دلیلش روشن است، زیرا در چنین حوادث سخت و طاقت فرسا که در زندگى انسان پیش مى آید در درجه اول شکیبایى و صبر و استقامت لازم است، استقامتى به عظمت حادثه و یا برتر و بیشتر، سپس توکل و اعتماد بر خدا، و اصولا اگر انسان در این گونه حوادث تکیه گاه محکم و مطمئن معنوى نداشته باشد، صبر و استقامت براى او ممکن نیست. بعضى گفته اند انتخاب "صبر" بخاطر این است که در آغاز این مسیر به سوى الله شکیبایى و استقامت در برابر خواسته هاى نفس، لازم است، و انتخاب توکل به خاطر آن است که پایان این مسیر به انقطاع و بریدن از هر چه غیر خدا است و پیوستن به او مى انجامد، بنابراین صفت اول آغاز راه است و دوم پایان آن «تفسیر کبیر فخر رازى ذیل آیه». و به هر حال هجرت در بیرون، بدون هجرتى در درون، ممکن نیست، انسان نخست باید از علائق پست مادى درونى ببرد، و به سوى فضائل اخلاقى هجرت کند تا بتواند در بیرون دست به چنین هجرتى بزند و از دارالکفر با پشت پا زدن به همه چیز به دارالایمان منتقل گردد.
همچنین قرآن در آیه 74 از سوره انفال می فرماید: «و الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفره و رزق کریم»؛ «بار دیگر از مهاجرین و انصار تجلیل و تعظیم می کند: آن با ایمانان، آن مهاجران، آن مجاهدان در راه خدا، و این انصار که پناه دادند و یاری کردند آنها را، اینها مؤمنین حقیقی هستند».(انفال/ 74) معلوم می شود که وقتی انسان پاکباخته شد، در راه ایمان و عقیده خودش از همه چیز گذشت، علامت این است که مؤمن حقیقی است. «لهم مغفره و رزق»کریم خدا گذشته های اینها را می آمرزد و خدا روزی بزرگواری به اینها عنایت می کند. مقصود از روزی فقط خورد و خوراک نیست، یعنی نعمت هایی آنچنان بزرگوارانه به اینها عنایت می کند که شما تصورش را نمی کنید.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 3- صفحه 198-197
مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج11- صفحه 239-237
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها