علت فضیلت مهاجرین و انصار صدر اسلام
فارسی 5870 نمایش |خداوند می فرماید: «إن الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا بأمولهم و أنفسهم فی سبیل الله و الذین ءاووا و نصروا أولئک بعضهم أولیاء بعض و الذین ءامنوا و لم یهاجروا ما لکم من ولیتهم من شیء حتی یهاجروا و إن استنصروکم فی الدین فعلیکم النصر إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق و الله بما تعملون بصیر* و الذین کفروا بعضهم أولیاء بعض إلا تفعلوه تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر* و الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا فی سبیل الله و الذین ءاووا و نصروا أولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق کریم، و الذین ءامنوا من بعد و هاجروا و جهدوا معکم فأولئک منکم و أولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض فی کتب الله إن الله بکل شیء علیم؛ کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنها یاران یکدیگرند و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایت (دوستی و تعهدی) در برابر آنها ندارید تا هجرت کنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یاری طلبند، بر شماست که آنها را یاری کنید، جز بر ضد گروهی که میان شما و آنها، پیمان (ترک مخاصمه) است و خداوند به آنچه عمل میکنید، بیناست. کسانی که کافر شدند، اولیاء (و یاوران و مدافعان) یکدیگرند اگر (این دستور را) انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمی در زمین روی می دهد. و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقیند برای آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزی شایسته ای است. و کسانی که بعدا ایمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، در احکامی که خدا مقرر داشته، (از دیگران) سزاوارترند خداوند به همه چیز داناست.» (انفال/ 72- 75)
گروهی از مسلمانهای صدر اسلام، مهاجرین اولین یا به تعبیر قرآن سابقون الاولون نامیده می شوند.
مهاجران
مهاجرین اولین یعنی کسانی که قبل از آنکه پیغمبر اکرم به مدینه تشریف ببرند مسلمان شده بودند و آن وقتی که بنا شد پیغمبر اکرم خانه و دیار را، (مکه) را رها کنند و بیایند به مدینه، اینها همه چیز خود را یعنی زن و زندگی و مال و ثروت و خویشاوندان و اقارب خویش را یکجا رها کردند و به دنبال ایده و عقیده و ایمان خودشان رفتند. این یک مسئله شوخی نیست. فرض کنید برای ما چنین چیزی پیش بیاید و بخواهیم برای ایمان خودمان کار بکنیم. خودمان را در نظر بگیریم با کار و شغل و زن و بچه خود، با همین وضعی که الان داریم، یک دفعه از طرف رهبر دینی و ایمانی ما فرمان صادر می شود که همه یکجا باید از اینجا حرکت کنیم برویم در یک مملکت دیگر یا در یک شهر دیگر، آنجا را مرکز قرار بدهیم. ناگهان باید شغل و زن و بچه و پدر و مادر و برادر و خواهر و خلاصه زندگیمان را رها کنیم و راه بیفتیم. این از کمال خلوص و از نهایت ایمان حکایت می کند. قرآن کریم اینها را مهاجرین اولین می نامد. البته کلمه «مهاجرین اولین» در اینجا نیامده است. در قرآن، در آیه دیگری «السابقون الاولون» آمده است.
انصار
دسته دوم، کسانی هستند که قرآن آنها را «انصار» می نامد یعنی یاوران. مقصود، مسلمانانی هستند که در مدینه بودند و در مدینه اسلام اختیار کرده بودند و حاضر شدند که شهر خودشان را مرکز اسلام قرار بدهند و برادران مسلمانشان را که از مکه و جاهای دیگر و البته بیشتر از مکه می آیند در حالی که هیچ ندارند و دست خالی می آیند بپذیرند و نه تنها در خانه های خود جای بدهند و به عنوان یک مهمان بپذیرند بلکه از جان و مال و حیثیت آنها حمایت کنند مثل خودشان. به طوری که در تاریخ آمده است، منهای ناموس، هر چه داشتند با برادران مسلمان خود به اشتراک در میان گذاشتند و حتی برادران مسلمان را بر خودشان مقدم می داشتند: «و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه؛ در دلهايشان حسدى نمىيابند و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مى دارند.» (حشر/ 9) آن هجرت بزرگ مسلمین صدر اسلام خیلی اهمیت داشت ولی اگر پذیرش انصار نمی بود آنها نمی توانستند کاری انجام بدهند. اینها را هم قرآن تحت عنوان «و الذین آووا و نصروا؛ آنان که پناه دادند یاری کردند این مهاجران را.» (انفال/ 72) ذکر می کند. هم مهاجرت آنها در روزهای سختی اسلام بود، هم یاری کردن اینها. هم آنها گذشت و فداکاریشان زیاد بود هم اینها.
قرآن دسته مهاجرین اولین و دسته انصار را فوق العاده تجلیل می کند به طوری که آنها را مؤمنین حقیقی می نامد. ولی آن دسته ای که در مکه ماندند، به پای اینها نمی رسند. حتی می فرماید: شما آن حق ولایتی که با دیگران دارید با اینها ندارید چون اینها در بلاد کفر ماندند، از حقوق اجتماعی که باید داشته باشند مقداری محرومند. اینها واقعا مثل مهاجرین اولین نیستند ولی با این حال اندکی با دیگران فرق دارند. قرآن مخصوصا میان مسلمانانی که قبل از فتح مکه (حتی بعد از صلح حدیبیه) مسلمان شدند و مسلمانانی که بعد از فتح مکه مسلمان شدند تفاوتی قائل است. تصریح می کند که: «لایستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئک اعظم درجه من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا؛ کسانی که قبل از پیروزی انفاق کردند و جنگیدند با کسانی که پس از پیروزی انفاق کردند یکسان نیستند آنها بلندمقام تر از کسانی هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند و خداوند به هر دو وعده نیک داده و خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است» (حدید/ 10)
می فرماید مردمی را که قبل از فتح مکه در راه خدا انفاق و جهاد کردند نمی شود برابر حساب کرد با مردمی که بعد از فتح مکه چنین کردند. چون قبل از فتح مکه مسلمین در اقلیت بودند، هنوز عرب باور نمی کرد اسلام پیروز بشود، ولی بعد از فتح مکه که دیدند مکه ای که اصحاب ابرهه با فیل برای ویران کردن آن آمدند نتوانستند کاری بکنند و خدا آنها را از آن دور کرد به آسانی توسط مسلمین فتح گردید، گفتند پس یک نیروی معنوی در کار است. خداوند می فرماید: «ان الذین آمنوا؛ همانا آنان که ایمان آوردند.» دیگر اسم نمی برد که ایمان به خصوص خدا یا پیغمبر. یعنی ایمان به آنچه اسلام گفته است: ایمان به خداوند، ایمان به پیغمبر، ایمان به قیامت و روز جزا، و ایمان به امور غیبی و وحی و ملائکه. آنان که به همه اینها ایمان آوردند «و هاجروا؛ و به دنبال ایمان و عقیده شان راه افتادند و هجرت کردند.» از مکه خارج شدند به خاطر ایمان و عقیده. بار دیگر از مهاجرین و انصار تجلیل و تعظیم می کند: آن با ایمانان، آن مهاجران، آن مجاهدان در راه خدا، و این انصار که پناه دادند و یاری کردند آنها را، اینها مؤمنین حقیقی هستند.
معلوم می شود که وقتی انسان پاکباخته شد، در راه ایمان و عقیده خودش از همه چیز گذشت، علامت این است که مؤمن حقیقی است. «لهم مغفره و رزق کریم؛ خدا گذشته های اینها را می آمرزد و خدا روزی بزرگواری به اینها عنایت می کند.» (انفال/ 74) مقصود از روزی فقط خورد و خوراک نیست، یعنی نعمتهایی آنچنان بزرگوارانه به اینها عنایت می کند که شما تصورش را نمی کنید. در ادامه می فرماید: آنان که ایمان آوردند و آنان که مهاجرت کردند، از شهر کفر آمدند به حوزه اسلام: «و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله؛ با اموال و ثروتهای خود و یا جانهای خویش در راه خدا جهاد کردند.» (انفال/ 72) تحمل مشقت کردند. غیر از قتال که یعنی جنگیدن، به اموال و جانهای خودشان، در راه خدا مشقتها متحمل شدند، مالها خرج کردند، از مالها صرف نظر کردند، جانها بذل کردند، رنجها به جانشان متحمل شدند. «و الذین آووا و نصروا؛ و آنان که به این جمعیت مهاجر راه دادند، آنها را در خانه های خود پذیرفتند و نه تنها پذیرفتند، بلکه به کمک آنها نیز شتافتند.» «اولئک بعضهم اولیاء بعض؛ (اینها هسته اولی جامعه اسلامی را تشکیل می دهند). بعضیشان ولی بعض دیگر هستند.» (انفال/ 72)
«ولی» در اینجا به معنی دارای پیوند است. اینها با یکدیگر پیوند کامل خورده اند. چون ولی یکدیگر هستند پس یکدیگر را باید نصرت و تعاون کنند، اینها به آنها کمک بدهند، آنها به اینها کمک بدهند. حتی "ولایت امن" در میانشان هست یعنی اگر یکی از اینها به دیگری پناه بدهد، مثل این است که همه اینها به او پناه داده اند.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 3 صفحه 198-185
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها