مسأله تجسم اعمال در منطق عقل
فارسی 2198 نمایش |عمده اشکالی که در مسأله تجسم اعمال برای گروهی پیدا شده همان است که از بعضی از کلمات مرحوم طبرسی در مجمع البیان استفاده می شود، و آن این است که عمل از جنس «عرض» است نه «جوهر» (نه خواص ماده است و نه خود ماده). دیگر اینکه عمل بعد از وجودش محو و نابود می شود، و لذا آثاری از سخنان و گفته ها و اعمال گذشته ما دیده نمی شود، مگر اعمالی که تغییری در بعضی از مواد موجود گذارده، مثلا سنگ و چوب و آجری را به شکل خانه ای درآورده که آن هم تجسم عمل نیست، بلکه دگرگونیهای ناشی از عمل است( دقت کنید).
ولی با توجه به دو نکته پاسخ این دو ایراد روشن میشود، و هم چگونگی تجسم اعمال. نخست اینکه امروز ثابت شده هیچ چیز در جهان از میان نمی رود حتی اعمال ما که به صورت انرژیهای مختلفی ظاهر می گردد. اگر ما سخن می گوئیم صدای ما به صورت امواج خاص صوتی در فضای اطراف پخش می شود و به مولکولهای مواج هوا و دیوارهای اطراف و بدن ما اصابت کرده و تبدیل به انرژی دیگری می شوند، آن انرژی نیز ممکن است چندین بار تغییر شکل دهد، ولی به هر حال نابود نمی گردد. حرکات دست و پای ما نیز نوعی انرژی است. این انرژی میکائیکی هرگز نابود نمی شود، ممکن است تبدیل به انرژی حرارتی یا انرژی دیگر گردد. خلاصه اینکه نه تنها مواد این جهان، که انرژیهای آن نیز ثابت و پایدارند، هر چند تغیر شکل می دهند. دیگر اینکه این نکته نیز با مطالعات دانشمندان و آزمایشهای آنها به ثبوت قطعی رسیده است که میان «ماده» و «انرژی» رابطه نزدیکی است، یعنی ماده و نیرو دو مظهر از یک حقیقتند، و «ماده» همان نیروی متراکم و فشرده است، و «نیرو» همان ماده گسترده، و لذا در شرائط معینی می توانند تبدیل به یکدیگر شوند. انرژی اتمی چیزی جز تبدیل «ماده» به «انرژی» نیست یا به تعبیر دیگر شکافتن دانه های اتم و آزاد کردن انرژی آن. هم اکنون ثابت شده که انرژی حرارنی خورشید چیزی جز انرژی اتمی که از انفجار اتمهای خورشید سرچشمه می گیرد نیست، و به همین دلیل هر شبانه روز مقدار زیادی از وزن خورشید کم می شود، هرچند این مقدار در برابر وزن و حجم خورشید ناچیز است. بدون شک همان گونه که ماده قابل تبدیل به انرژی است، انرژی نیز قابل تبدیل به ماده است. یعنی اگر نیروها و انرژیهای پخش شده را بار دیگر متراکم، و حالت جسمیت و جرم به خود بگیرد، به صورت جسمی نمایان می شود. بنابراین هیچ مانعی ندارد که اعمال و گفتار ما که انرژیهای مختلفی هستند و هرگز محو و نابود نمی شوند، بار دیگر به فرمان پروردگار جمع آوری شده و به صورت جسمی در آیند، و مسلم است که هر عمل جسمی خواهد شد متناسب با ویژگیهایش. نیروهائی که در راه اصلاح و خدمت و درستی و تقوی به کار گرفته شده، به صورت زیبائی متناسب آن در می آید، و نیروهائی که در راه جور و ستم و زشتی و فساد به کار رفته، به صورتی زشت و ناپسند و تنفر آمیز مجسم می گردد! بنابراین مسأله تجسم اعمال را می توان یکی از معجزات علمی قرآن محسوب داشت و در آن روز که مسأله بقاء انرژیها، و تبدیل ماده به انرژی و بالعکس، مطلقا در میان دانشمندان مطرح نبود، با صراحت در آیات و روایات عنوان گردید. بنابراین نه مشکلی از ناحیه «عرض» بودن اعمال وجود دارد، و نه مشکلی از ناحیه نابودی آنها، زیرا همانگونه که گفتیم اعمال نابود نمی شود، و عرض و جوهر درحقیقت جلوه های یک حقیقتند. این مطلب با توجه به حرکت جوهری آشکارتر می شود زیرا قاتلین به حرکت جوهری از جرکاتی که در عرض واقع می شود برای حرکت در جوهر استدلال می کنند و معتقدند اینها از هم جدا نیستند (دقت کنید).
این نکته را نیز مناسب است برای تکمیل مطلب، یادآور شویم. دانشمند معروف فرانسوی «لاوازیه» اصل «بقاء ماده» را با تلاش پیگیر خود کشف کرد و اثبات نمود که مواد جهان هرگز از میان نمی رود، بلکه دائما تغییر صورت می دهد. ولی چیزی نگذشت که «پیر کوری و همسرش» برای نخستین بار رابطه میان انرژی و ماده را از مطالعه روی اجسام رادیو اکتیو (اجسامی که اتمهای ناپایدار دارند و تدریجا قسمتهائی از آنها تبدیل به انرژی می شود) کشف کردند و قانون بقاء ماده تبدیل به قانون بقاء «ماده –انرژی» شد، و به این ترتیب اصل بقاء ماده متزلزل گردید، و اصل بقاء مجموعه ماده- انرژی جهان جانشین آن گشت، و کم کم مسأله تبدیل ماده به انرژی از طریق شکستن اتم به وسیله دانشمندان جنبه عملی به خود گرفت، و معلوم شد که این دو ( ماده و انرژی) رابطه نزدیک با هم دارند و قابل تبدیل به یکدیگرند، و به عبارت دیگر دو شکل از یک حقیقتند. این کشف بزرگ علمی تحول شگرفی در مطالعات دانشمندان و مسائل عملی ایجاد کرد، و وحدت عالم هستی را بیش از پیش به اثبات رساند. این اصل در مسأله معاد و بحث تجسم اعمال انسان و دفع اشکالاتی که پیشینیان در این مسأله داشته اند به ما کمک فراوان می کند و موانعی را که بر راه اثبات تجسم فکر می کردند، برمی دارد.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- صفحه 137 تا 140
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها