دلائل ترس انسان از مرگ در روایات اسلامی
فارسی 2010 نمایش |در روایات اسلامی نکته های جالبی در زمینه دلائل ترس و وحشت از مرگ دیده می شود که بسیار جالب و آموزنده است:
1- مردی از امام حسن مجتبی (ع) پرسید: یابن رسول الله! ما بالنا نکره الموت ولا نحبه؟" «چرا ما مرگ را ناخوشایند می دانیم و دوست نداریم؟» امام فرمود: "انکم اخربتم آخرتکم، و عمرتم دنیاکم، و انتم تکرهون النقله من العمران الی الخراب!" «این به خاطر آن است که شما آخرت خود را ویران ساختید و دنیای خود را آباد کردید، لذا اکراه دارید که از آبادی به سوی ویرانی روید».
2- امام صادق(ع) می فرماید: مردی خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: "مالی لا احب الموت؟!" «چرا من مرگ را دوست ندارم؟» پیامبر فرمود: "الک مال؟" «آیا ثروتی داری»؟ عرض کرد: آری. فرمود: "فقدمته؟" «آیا از پیش فرستاده ای؟» عرض کرد: نه! فرمود: "فمن ثم لا تحب الموت" «از اینجا است که مرگ را دوست نداری».
3- در حدیث دیگری می خوانیم که امام هادی (ع) (علی بن محمد) به عیادت یکی از یاران رفت و او را مشاهده کرد که پیوسته می گرید و از ترس مرگ بیتابی می کند، امام به او فرمود: "یا عبدلله! تخاف من الموت لانک لا تعرفه" «بنده خدا! تو از مرگ می ترسی به خاطر آنکه حقیقت مرگ را نمی شناسی» سپس امام(ع) مرگ را به حمام تمیزی تشبیه فرمود که انسان آلوده ای وارد آن می شود و او را از هرگونه غم و اندوه و ناراحتی شستشو می دهد و به سرور و شادمانی می رساند.
4- امام زین العابدین علی بن الحسین (ع) می گوید: "لما اشتد الامر بالحسین بن علی بن ابی طالب.....کان الحسین و بعض من معه تشرق الوانهم ، و تهدا جوارحهم ، وتسکن نفوسهم ، فقال بعضهم لعض انظروا لا یبالی بالموت!" «هنگامی که کار بر امام حسین (روز عاشورا ) سخت شد، او و بعضی از یارانش (لحظه به لحظه) چهره هایشان برافروخته تر، و اعضای بدنشان آرام تر و خونسردیشان بیشتر می شد، بعضی به بعضی دیگر گفتند ببینید اینها اصلا اعتنائی به مرگ ندارند»! این احادیث در زمینه شرح علت ترس از مرگ به قدر کافی گویا است و نیازی به شرح ندارد.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن (معاد در قرآن مجید)- جلد 5- از صفحه 440 تا 442
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها