فلسفه سوگندهای قرآن با توجه به گفتار مفسران (1)
فارسی 753 نمایش |سوگندهای قرآن در واقع تمام هستی را جولانگاه فکر بشر قرار داده و وی را در جهان محسوسات و مادی و جهان ماورالطبیعه و متافیزیک به پرواز در می آورد. زمین و ماه و خورشید و ستارگان و کهکشانها، روح و وجدان، فرشتگان و روز باز پسین و به طور کلی همه آنچه را که بشر می بیند و نمی بیند در برابر فکر او عرضه شده تا همه و همه را مورد مطالعه قرار داده با تحقیق و دقت همه جانبه آنها را بررسی نماید، و از این رهگذر علوم متنوعی به روی بشر باز می نماید و با آگاهی و شناخت واقع بینانه به آفریننده با عظمت و مدبر و توانای آنها پی برده و خود را از ورطه جهل و ظلمت نادانی رهانده و به زندگی حیات بخش و ابدی راه یافته و با هستی مطلق مرتبط سازد.
گفتار بعضی از مفسران بزرگ
1. طبرسی می گوید: خداوند به آنچه از آفریده های خود خواست سوگند یاد می کند به جهت نشان دادن عظمت قدرتش و منافعی که آنها در بر دارند و در مورد دیگر نیز می گوید: خداوند به این اشیا سوگند یاد نموده به جهت منافع فراوانی که در آنها برای بندگانش وجود داشته و به خاطر نشانه هایی که بر یگانگی و وحدانیت وی و آثار قدرت نامتناهیش در آنها نمودار بوده است. همچنین طبرسی روایت جامعی در این زمینه از امام باقر و امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن دو امام هم فرموده اند: خداوند به آفریده های خود سوگند یاد می کند تا انسان را به جایی که باید عبرت و پند گیرد آگاه سازد چون قسم، به عظمت و بزرگی آنچه که به آن سوگند یاد شده، دلالت دارد. خلاصه آنکه این مفسر بزرگ عقیده دارد که آنچه که خداوند به آنها سوگند یاد کرده در آنها شگفتیها و دلایلی است بر توحید و یگانگی ذات اقدسش و عجایب صنع الهی و بدایع حکمتش را آشکار می سازد.
2. شیخ طبرسی می گوید: خدای بزرگ را رواست به آنچه از آفریده هایش که بخواهد سوگند یاد نماید، تا بشر را به موردی که باید پند گیرد آگاه سازد چون قسم دلیل بر عظمت شان چیزی است که به آن قسم یاد شده است.
3. آلوسی نیز در تفسیر خود بیانی قریب به همین مضمون دارد و می گوید: سوگند یاد کردن به چیزی سبب بزرگ نشان دادن آن است.
4. فخر رازی هم در تفسیر خود بحثی در این زمینه دارد. وی می گوید: چون خداوند پیامبر خود را به هدایت و دین حق فرستاد هر چه را که سزاوارش بود به او عطا فرمود و از هر آنچه سزاوارش نبود او را مبرا داشت، پس به او حکمت که دلایل قاطع و روشن است و روش بکار بردنش را در راههای آن داده و سپس موعظه حسنه که دلها را نرم و جانها را روشن کند و نیز مجادله ای که بر نیکوترین روش برقرار بوده به وی عنایت کرده است و همه مردم در مبارزه با پیامبر که مجهز به چنین تجهیزاتی بوده ولکن به او و کتابش ایمان نیاورده اند. پیامبر با دلایل محکم و قاطع مدعای خویش را بر مردم عرضه می داشت ولی آنان تسلیم نمی شده و سخنان را انکار می کرده اند و دست به بهانه دیگری می زده اند. در اینجا است که برای قانع نمودن دشمن و پذیرش آنان مدعی پیامبری را راهی جز قسم یاد نمودن نمی ماند. لذا خداوند متعال بعد از دلایل قاطعی در سخنان خود سوگندهای گوناگونی یاد فرمود که به همین جهت سوگندها در آغاز نزول قرآن زیاد به چشم می خورد که در هفت جزء آخر آن قرار دارد.
5. سیوطی در کتاب خود فصل نسبتا مفصلی در زمینه سوگندهای قرآن دارد که ما ترجمه قسمتی از آن را می آوریم، او نخست سوالی در این مورد مطرح کرده سپس به پاسخ گویی آن می پردازد و می گوید: «مقصود از سوگند در کلام خداوند چیست؟ اگر برای تصدیق مومن یاد می شود، مومن که به مجرد خبر دادن بدون قسم تصدیق می نماید و اگر برای تصدیق کافر باشد که سودی برایش ندارد. در جواب گفته شده است که قرآن به لغت عرب نازل شده و از عادت عرب قسم یاد نمودن است و هرگاه که خواست امری را تاکید نماید قسم می آورد.»
سپس سیوطی از ابوالقاسم قشیری نقل کرده که او در جواب این ایراد گفته است: خداوند سوگند یاد می کند برای کمال حجت و تاکید آن چون حکم از دو راه فیصله می یابد یا با شهادت و یا با قسم، خداوند کتابش را با هر دوی آنها ذکر نموده تا برای دشمن حجتی باقی نماند. در مورد اول می فرماید: "شهد الله ا نه لا اله الا هو و الملئکه و اولوا العلم..."؛ (آل عمران/آیه18) یعنی خدا به یکتایی خود گواهی دهد که جز ذات اقدس خود خدایی نیست و فرشتگان و دانشمندان نیز به یکتایی او گواهی دهند»، و در مورد دوم می فرماید: "....قل ای و ربی انه لحق..."،(یونس/ آیه53) ای رسول ما بگو آری قسم به خدای من همه وعده ها حق است».
در قرآن دو نوع سوگند وجود دارد، یک قسمش به ذات خداوندی و قسم دیگرش به مخلوقات او است. و اگر گفته شود چگونه در قرآن به مخلوق سوگند یاد شده و حال آن که از قسم یاد نمودن به غیر نام خدا نهی شده، در پاسخ گوییم: یا آن که این کلمات مضاف الیه می باشد و منظور "رب التین ورب الشمس و رب...." می باشد و یا آن که عرب این چیزها را بزرگ می شمرده و به آنها سوگند یاد می کرده و قرآن هم با روش و شناخت آنان سخن می گوید، و یا آن که می گوئیم خداوند گاهی به خود سوگند یاد نموده و گاهی به مصنوعاتش چون مخلوقات و مصنوعات نشانه کاملی بر وجود خدا که خالق و صانع آنها است می باشند که ابن صانع هم در اسرار الفواتح گفته: قسم به مصنوعات مستلزم قسم به صانع است چون ذکر مفعول مستلزم ذکر فاعل است و وجود مفعول بدون فاعل محال است.
باز سیوطی از ابو القاسم قشیری نقل می کند که گفته است: قسم یاد کردن به چیزی از دو حال خارج نیست یا برای فضیلت آن شیء است مثل: "و طور سینین* و هذا البلد الامین"، یا به خاطر منفعت آن مثل "والتین والزیتون". سپس اضافه می کند که خداوند به سه چیز نام برده و در قرآن سوگند یاد نموده است:
1. به دانش، مثل "قل ای وربی"، "قل بلی و ربی" و.....
2. به فعلش، مثل "و السماء و ما بناها* و الارض و ما تحیها"
3. به مفعولش، مثل "و النجم إذا هوی"، "و الطور...".
6. طنطاوی در تفسیر خود می گوید: خداوند به چهل گونه از آفریده های خود سوگند یاد نموده که بیست قسم از آنها مربوط به موجودات آسمانی و عالم بالا است و بیست قسم دیگر مربوط به موجودات زمینی و عالم پایین، و بر بندگان خویش امر فرموده که در همه این موجودات جهان بالا و پایین نیک بیاندیشند و از این رهگذر علم حساب و هندسه، و طبیعی و شیمی و علم عمران و روانشناسی و خلاصه همه علوم و دانشهای بشری را توسعه داده و پرده های جهل را از آیینه تمام نمای فکر انسانی بزدایند. چون هیچ یک از دانشها و علوم از چیزهایی که مورد سوگند قرآن قرار گرفته خارج نیست و همانها است که موضوعات آن علوم را تشکیل داده و از آنها بحث می نمایند. قرآن در این سوگندها خلاصه و اصل و ذات اشیاء را ذکر نموده تا اندیشه ها را متوجه آن نموده و دانشمندان را به بحث و تحقیق در آن تشویق نماید که متاسفانه روزگاری بر مردم گذشت و توجهی به اینها ننموده و از دقت و مطالعه در سوگندهای قرآنی غافل بوده، از هدف آن بی اطلاع مانده اند. و محققان و دانشمندان اسلامی اینگونه مسائل و حقایق را مورد تحقیق و پژوهش قرار نداده و از اینچنین اعجاز بزرگ علمی قرآن پرده برداری ننموده اند.
7. سید قطب می نویسد: خداوند به این موجودات جهان سوگند یاد می کند تا افرادی را که از ارزش و عظمت آنها بی اطلاع اند آگاه ساخته و نشانه های علم و قدرت آفریننده آنها را بشناسند.
8. دانشمند معروف مصری شیخ محمد عبده بحث جالبی در این زمینه دارد که خلاصه آنرا ذیلا می آوریم:
او می گوید: در قرآن کریم سوگندهای گوناگونی به زمانها و مکانها و چیزهای دیگری وجود دارد، و سوگند در موردی است که سوگند یاد کننده می ترسد از این که اگر خلاف آن را انجام دهد مورد مواخده قرار بگیرد، پناه به خدا اگر در مورد او این چنین توهم شود. و از طرفی هم خداوند در تاکید گفتارش نیازی به سوگند ندارد لذا از این سوگندهای قرآنی پرسشهائی می شود که چگونه در کلام خداوند آماده است؟
در پاسخ گفته می شود که وقتی به همه چیزهایی که مورد سوگند قرآن قرار گرفته دقت می کنی می بینی یا از چیزهایی هستند که بعضی از مردم آنرا انکار می کرده اند و یا در اثر این که از فایده آن بی اطلاع بوده مورد تحقیر قرار داده اند و خلاصه آنکه از رحمت خداوند در آفرینش آنها غافل بوده اند که این سوگندها به همه آنها پاسخ داده و مردم را از شک و وهم و غفلت بیرون آورده و موقعیت هر کدام از موجودات را به درستی نشان داده و حقایق امور را آشکار ساخته است. مثلا سوگند به قرآن و قیامت بدان جهت است که بدانند قیامت حتما واقع می شود و قرآن بی شک کلام خدا است و همچنین با این امر عظمت و بزرگی هر دو رانشان داده است، چون در اولی سعادت و شقاوت انسانی بوده و در دومی وسیله هدایت و شفای دردهای وی قرار دارد.
منـابـع
ابوالقاسم رزاقی- سوگندهای قرآن - از صفحه 48 تا 55
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها